اصل داستان و نحوه کشته شدن ام قرفه و زمان آن مورد تردید است و نمیتوان با قطعیت در مورد آن صحبت کرد .
شبهه: اسلام دین صلح و رحمت است اما پیامبر آن دستور داد پیرزنی به نام «ام قرفه» که به پاکدامنی معروف بود، به طرز فجیعی کشته شود و دخترش را به کنیزی بگیرند و مورد تجاوز قرار گیرد.
پاسخ: مخاطب با خواندن این جمله با خود میگوید این پیامبر عجب ستمگر و ظالم بوده که به پیرزنی هم رحم نکرده و او را کشته و دخترش را تصاحب کرده است، و متاسفانه برخی از مخاطبان بدون پیگیری و مطالعه کتب مربوطه و حتی بدون اینکه به سایتهای پاسخگو مراجعه کنند، این دروغها و تهمتها را پذیرفته و نسبت به اسلام دید بدی پیدا میکنند. اما دشمن به زیرکی تنها قسمتی از داستان را نقل و مابقی آن را حذف کرده و طوری جلوه داده که او پیرزنی مظلوم بوده و پیامبر اسلام(صلیاللهعلیهوآله) به او ظلم کرده است.
تاریخ طبری نقل میکند: «در سال 6 قمری پيغمبر اكرم(ص) «زيد بن حارثه» را با کاروانی تجاری به «وادیالقری» فرستاد كه مورد حمله قبیله «بنیفزاره» قرار گرفت و همه ياران او كشته شدند و تنها زيد توانست فرار كند و همه اموال را نیز دزدیدند، زید به سختی و با زخمهای بدنش به خدمت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) آمد، او نذر كرد كه جنب نشود تا به جنگ بنیفزاره برود، چون زخم وی بهبود يافت، پيغمبر اكرم(صلیاللهعلیهوآله) او را با سپاهی به سوی بنیفزاره فرستاد و در وادیالقری با آنان روبرو شد. این بار زید پیروز شد و همه دشمنان كشته شدند و زید، ام قرفه و دختر او را اسير کرد و گفت تا ام قرفه را بكشند و او را به دو شتر بستند و دو نيم كردند و دخترش را با «عبدالله بن مسعده» نزد پیامبر فرستاد». [1] در رابطه با خود «ام قرفه» نیز نوشتهاند: «او همسر مالک بن حذیفه بود و از شوهرش مالک دوازده فرزند داشت. او به اندازهای با پیامبر اسلام(ص) و مسلمانان دشمنی داشت که سی نفر از فرزندان و نوههای خود را مجهز کرد تا پیامبر(ص) را به قتل برسانند».[2]
لذا میبینیم که ابتدا قبیله «ام قرنه» بوده که به سپاه اسلام حمله کرده و همه سپاهیان را به شهادت رسانده است و سپاه اسلام نیز برای انتقام گیری و جلوگیری از حملههای بعدی و غافلگیریهای بعدی، به آنها حمله کرده و آنها را نابوده کرده و امقرفه به عنوان محرک و بزرگ آنها را نیز دستگیر کرده است، لذا کشتن آنها اصلا ظالمانه نبوده و کاملا عاقلانه و عادلانه بوده است. البته کشتن ام قرفه و نیز نحوه کشته شدنش نیز به دستور پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) نبوده که به ایشان اشکال کنند.
اما ماجرا از چه قرار است؟
عادت دشمن بر این است که از نقلهای تاریخی تنها نقل و قسمتی را انتخاب کند که به سود او بوده و ادامه همان نقل و یا سایر نقلها را اصلا اشاره نمیکند. این در حالیست که درباره جنگ مسلمین و قبیله بنی فزاره اختلاف بسیار زیاد است و حتی برخی آن را در زمان ابوبکر دانستهاند.
درباره فرماندهی این جنگ، در بين نقلهای تاريخی و كتب مورخين، تفاوت زيادی ديده میشود، برخی فرمانده اين جنگ را «زيد بن حارثه» و برخی ديگر «ابوبكر بن ابیقحافه» دانستهاند. جناب «علی بن عمر دار قطنی»(متوفی 385) - كه در دوره كوتاهی همعصر طبری نیز بوده و از محدثان بزرگ اهل سنت میباشد - اين جنگ را متعلق به زمان خلافت ابیبكر و جنگهای «رده» میداند كه در اين جنگ، ابیبكر به سوي بنیفزاره رفت و با آنها جنگيد و ام قرفه را كشت. همچنین بيهقی نقل میكند كه ام قرفه بعد از اسلام آوردنش كافر شد و ابوبكر او را توبه داد و او توبه نكرد، پس ابوبكر او را كشت. بنابراين طبق اين نقلها، جريان ام قرفه به زمان خلافت ابوبكر برمیگردد.[3]
لذا اصل داستان، نحوه کشته شدن ام قرفه و زمان آن مورد تردید است و نمیتوان با قطعیت در مورد آن صحبت کرد و به پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) نسبت داد، اما دشمنان اسلام زمانیکه داستان را نقل میکنند چنان قطعی نقل میکنند که مخاطب خود فکر کند واقعا پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) دستور چنین کاری داده و ظالم است.
بنابراین دشمن به منظور خشن و ضد انسانی جلوه دادن رفتار پیامبر اسلام(صلیاللهعلیهوآله) و مسلمین، نقل میکند آنان پیرزنی را دستگیر و به شکل فجیعی کشتند و دخترش را به کنیزی بردند. اما درپاسخ باید گفت:
اولا: این داستان مورد اختلاف است و برخی آن را در زمان پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) و برخی در زمان ابوبکر دانسته و در رابطه با کشته شدن خود ام قرفه نیز اختلاف وجود دارد.
ثانیا: بر فرض صحت روایت و اینکه در زمان پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) بوده؛ این قبیله او بودهاند که ابتدا به مسلمین حمله کرده و تمام سپاه اسلام را به شهادت رساندند و تنها زید توانسته بود از دست آنها فرار کند، پس مسلمین برای انتقام و از میان برداشتن این دشمن خطرناک با آنان وارد جنگ شدند و آنها را کشتند.
ثالثا: خود ام قرفه دشمنی عجیبی با پیامبر اسلام(صلیاللهعلیهوآله) داشته و مردان قبیله خود و فرزندان و نوههای خود را تحریک میکرده که با حضرت بجنگند و مسلمین را به شهادت برسانند، لذا سزای او جز مرگ نبود.
رابعا: اصلا کشتن او به دستور پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) نبوده و توسط زید انجام گرفت و بعدا حضرت متوجه شد، لذا نسبت دادن این کار به حضرت - در فرض صحت نقل- درست نیست.
________________________________
پینوشت
[1]. طبری، أبو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق، ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 2، ص 643، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق.
[2]. زرکلی، خیر الدین، الاعلام، ج 5، ص 131، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ هشتم، 1989م.
[3] بر گرفته از مقاله «نقد و بررسي خبر تاريخي "اُم قِرفَه" در سال 6 »
شبهه: اسلام دین صلح و رحمت است اما پیامبر آن دستور داد پیرزنی به نام «ام قرفه» که به پاکدامنی معروف بود، به طرز فجیعی کشته شود و دخترش را به کنیزی بگیرند و مورد تجاوز قرار گیرد.
پاسخ: اولا: این داستان مورد اختلاف است؛ ثانیا: بر فرض صحت روایت، این قبیله او بودهاند که ابتدا به مسلمین حمله کرده و تمام سپاه اسلام را به شهادت رساندند؛ ثالثا: خود ام قرفه دشمنی عجیبی با پیامبر اسلام(صلیاللهعلیهوآله) داشته و مردان قبیله خود و فرزندان و نوههای خود را تحریک میکرده که مسلمین را به شهادت برسانند، لذا سزای او جز مرگ نبود.
نظرات
نه دیگه نشد اون پیرزن را باید بامحبت به را راست هدایت میکرد فرهنگ سازی کرد
اکثر نظرات متنفر که با شناسههای مختلف در سایت اقدام به نظر نویسی میکند، به علت توهین، افترا، فحاشی قابل تایید نیستند البته در بایگانی سایت محفوظ میمانند.