خدا موجودی غیر مادی و بی‌انتهاست!

17:57 - 1399/09/24

خالق هستی نمی‌تواند ماده باشد، چون خودش نیز مانند این اجسام مادی، محدود و اسیر مکان و زمان می‌شود.

اثبات خدا

اشکال بر برهان علیت: این علت اولیه هر چیزی می‌تواند باشد، مانند جوهر مادی جهان، بیگ بنگ، فضا و زمان یا هر چیز دیگری. هیچ دلیلی وجود ندارد که ما تصور کنیم علت اولیه وجود، یک موجود آگاه و شعورمند و بیکران است.

پاسخ: در فلسفه برای اثبات خداوند متعال گفته می‌شود چون تسلسل باطل است، پس در راس عالم باید واجب‌الوجودی باشد که همه معلول‌های عالم به او ختم شود و او سرچشمه هستی باشد، به عبارت دیگر نمی‌توان پذیرفت هر معلولی علت داشته باشد و این زنجیره تا بی‌نهایت ادامه داشته باشد، چون در این‌صورت هیچ چیزی به وجود نخواهد آمد، چون همه به هم وابسته هستند، لذا لازمه‌ی وجود هستی و خلقت، این است که در راس هستی و در سرچشمه عالم، موجودی مستقل و بی‌نیاز از غیر وجود داشته باشد تا او هستی را به وجود آورده باشد.

سپس مستشرقین و کسانیکه خود را فیلسوف غرب می‌نامند، با درک سطحی از این برهان دو اشکال بر این برهان کرده‌اند: یکی این‌که چه اشکالی دارد که آن زنجیره موجودات تا بی‌نهایت ادامه پیدا کند، دوم این‌که آن موجود اولیه جهان هستی خود ما باشد، یعنی هم‌چنان‌که شما می‌گویید خدایی در راس عالم است، ما می‌گوییم خود دنیا قدیم است و ازلی.

در حقیقت این اشکالات یعنی متوجه نشدن برهان، چرا که بطلان تسلسل حکمی عقلی است و به اجتماع نقیضین منتهی می‌شود، زیرا در رابطه با تسلسل می‌گوییم وجود «الف» وابسته به وجود «ب» است و موجودیت و هستی خود را از «ب» گرفته و «ب» نیز از «ج»، و «ج» نیز از «د»، لذا اگر به موجودی که مستقل است و وجود، از آن خود اوست نرسیم، هیچ چیزی به وجود نخواهد آمد، چون همه وجودشان را از دیگری گرفته‌اند و این یعنی غیر مستقل و زمانی‌که می‌گوییم موجودی در راس است و او هستی را به وجود آورده، یعنی مستقل است و به شخص دیگری نیاز ندارد، پس مستقل بودن و غیر مستقل بودن، نقیض هم هستند و نمی‌توان تصور کرد یک موجود هم مستقل باشد و هم غیر مستقل، بنابراین در راس عالم تنها یک موجود وجود دارد و او مستقل و بی‌نیاز از غیر است.

در رابطه با اینکه آن موجودی که در راس عالم است، خود همین دنیا و یا هر موجود مادی دیگر باشد نیز باید گفت: این اشکال نیز از درک سطحی برهان ناشی می‌شود؛ زیرا در این برهان اثبات می‌شود موجودی که در راس هستی قرار دارد، کاملا مستقل و بی‌نیاز از غیر است، یعنی چون قبل از او هیچ چیزی نیست و هستی از او نشأت گرفته، پس او کاملا مستقل و بی‌نیاز از غیر است و به هیچ کسی یا چیزی غیر از خود وابستگی و نیاز ندارد. این مطلب از نتایج برهان است.

لذا بنا بر این‌که موجودی که در راس هستی است، نیازی به غیر خود ندارد، هر صفتی که به نحوی به نیاز و نقص برگردد از او منتفی می‌شود، از جمله جسم داشتن، اگر او جسم داشته باشد، اولا: به مواد تشکیل دهنده خود نیاز دارد، دوما: به غذا و تغزیه‌ای متناسب با خود، برای ادامه حیات نیاز خواهد داشت، سوما: دارای اجزاست و برای کامل شدن به اجزای خود نیاز خواهد داشت. چهارما: او در قالب مکان و زمان اسیر می‌شود و محدود می‌گردد.
بنابراین خالق هستی نمی‌تواند ماده باشد، چون خودش نیز مانند این اجسام مادی، محدود و اسیر مکان و زمان می‌شود. لذا ما آن موجود را غیرمادی و غیر جسمانی می‌دانیم، نامحدود و دارای قدرتی بی‌نهایت.

نکته دومی که در شبهه وجود دارد این است که گفته چرا آن موجود اولیه باید دارای شعور و آگاهی باشد، پاسخ این اشکال نیز روشن است، خلقت و ساختن یک مجموعه منظم، به آگاهی و شعور نیاز دارد، کدام عقل سلیمی می‌پذیرد یک تلفن همراه، یا یک کامپیوتر، کاملا بر اثر تصادف و شانسی از برخورد برخی مواد به وجود آمده باشد؟! این‌جا نیز می‌گوییم خالق انسان و دیگر حیوانات و عالم هستی، باید آگاه باشد، باید بداند چگونه خلق کند، باید با تدبیر و علم و شعور خلق کند.

از طرف دیگر نبود علم در او نقص است و برای برطرف کردن این عیب و نقص، به شخص و موجود دیگری نیاز خواهد داشت تا به او تعلیم دهد و بیاموزد که چگونه خلق کند، پس ناقص و نیازمند به غیر است و این مطلب با بی‌نیازی آن موجود اولیه سازگاری ندارد.

پس به دو دلیل آن موجود اولیه باید علم و آگاهی و شعور داشته باشد، یکی اینکه او خود خالق انسانی است که علم و شعور دارد، پس او باید خودش علم و شعور داشته باشد تا بتواند ببخشد. دوم اینکه نبود علم در او به معنای جهل و نقص است و هر نقصی برای برطرف شدنش، به دیگری نیازمند است و حال آنکه مبدأ هستی نیازمند نیست، پس ناقص نیست، پس علم و تمامی صفات کمالی را دارد.

اشکال بر برهان علیت: این علت اولیه هر چیزی می‌تواند باشد، مانند جوهر مادی جهان، بیگ بنگ، فضا و زمان یا هر چیز دیگری. هیچ دلیلی وجود ندارد که ما تصور کنیم علت اولیه وجود، یک موجود آگاه و شعورمند و بیکران است.

پاسخ: بنا بر این‌که موجودی که در راس هستی است، نیازی به غیر خود ندارد، هر صفتی که به نحوی به نیاز و نقص برگردد از او منتفی می‌شود، از جمله جسم داشتن، اگر او جسم داشته باشد، اولا: به مواد تشکیل دهنده خود نیاز دارد، دوما: به غذا و تغزیه‌ای متناسب با خود، برای ادامه حیات نیاز خواهد داشت، سوما: دارای اجزاست و برای کامل شدن به اجزای خود نیاز خواهد داشت. چهارما: او در قالب مکان و زمان اسیر می‌شود و محدود می‌گردد.
 

نظرات

تصویر علی حسن اسدپور
نویسنده علی حسن اسدپور در

هنوز علم انسان بسیار ضعیف است . و لذا نظراتش نیز ضعیف است. من اینرا قبول دارم که هر انسانی به حقوق خود برسد و نیز توان دست درازی به حقوق دیگران و تجاوز به انرا نداشته باشد . حال این مورد در قانون لحاظ و اجرائ شود در قدم اول و نیز از طریق فرهنگ سازی و انسان سازی نیز اجرایی شود در قدم دوم  بسیارخوب است .

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
5 + 12 =
*****