متن مولودی حضرت معصومه

08:45 - 1399/08/21

اشعار ولادت حضرت معصومه,مدح ولادت حضرت معصومه,متن شعر حضرت معصومه,رباعی ولادت حضرت معصومه,دوبیتی ولادت حضرت معصومه,اشعار ولادت حضرت معصومه لطیفیان,اشعار ولادت حضرت معصومه سازگار,شعر میلاد حضرت معصومه

حضرت معصومه

متن مولودی حضرت معصومه علیها السلام

در شهرِ پُر غَمی که نَمانده ست مَحرمی

تو دافعَ البلایی و تو رافعَ الغَمی

در شهرِ شوره زار و نمکزار زخمی ام

تنها برای این دلِ زخمی تو مَرهمی

در هر قَدم زدن به تو ناگاه می رسم

بر هرچه مَقصدست همیشه مُقَدمی

ای از بهشت آمده، ای بهترینِ بهشت

امیدِ مَردمانِ من و این جهنمی

در این هوای خسته نسیمِ ملایمی

بَر این کویرِ تَف زده بارانِ نَم نمی

شَب های صحنِ تو همه را مَست می کند

بَه بَه چه گنبدی چه شکوهی چه پرچمی

صَحنِ اتابکی دَمِ ایوانِ آینه

هی دسته دسته رونَقِ ماهِ مُحَرمی

حاشا اگر خُلاصه کنم در حرم تورا

وقتی تو ماورای هرآنچه که دیدمی

ما گرمِ وصفِ گُنبد و گلدسته های تو

غافل از این که تو شرفِ عرشِ اعظمی

شاعر خیال کرده که همسایه ی شماست

بانو تو سایه سارِ تمامیِ عالمی

ای تو ز کوهِ خضرِ نبی تکیه گاه تر

ای آنکه مثلِ پایه ی افلاک محکمی

ای یک نگاه کوچکِ تو مُرده زنده کن

ای آنکه دَم به دَم ، دَمِ عیسی بن مریمی

دریا و رود و جنگل و صحرا و کوه و دشت

بانو تو در هر آنچه که دیدم مُجسمی

گاهی میان جذبه ی رنگین کمانی و

گاهی به روی نرمیِ گلبرگْ شبنمی

باران و ابر و نور و مَه و آسمان تویی

مانند کهکشانِ خدایی ، مُنَظمی

هرکس به قَدرِ ظرفِ خودَش از تو نوش کرد

دریای بیکران تو در این شعرها کمی

عمری اگرچه شاعرِ این شهر بوده ایم

بانو ببخش شأنِ تورا کم سروده ایم

از تو رها ، به وصفِ خیابان رسیده ایم

در وصفِ تو به مزه ی سوهان رسیده ایم

حاشا اگر خلاصه کنم در حرم تورا

بانو کمک نَما نشوم یک حرمسُرا

بانو برای شاعری ام تو بهانه ای

آیینی است پیشِ تو هر عاشقانه ای

تنها نه من! زمین و زمان سینه چاکِ توست

هرجای این جهان بشوَم خاک ، خاکِ توست

تنها برای مردمِ قُم نیست یاری ات

بانو کمک نَما نکنم انحصاری ات…!

محسن کاویانی

 

متن مولودی حضرت معصومه علیها السلام

تویی که از نفست لفظ یار شیرین است

نگار گر که تو باشی نگار ، شیرین است

قرار بوده از اول به هدیه جان بدهیم

زمان بگو و مکان که این قرار شیرین است

اگر بناست بمیرم برایتان بانو

تمام عمر شود انتظار شیرین است

قدم زدی به دیاری که شوره میبارید

ز یمن مقدمتان شوره زار شیرین است

غم از سرم به سر آمد شدم مدینهء غم

اگر شوی به غمم غمگسار شیرین است

اگر به دار جنونم کشند از غمتان

به خطً خون بنویسم که دار شیرین است

غبار راه تو بانو ز شهر ساوه گذشت

در آن دیار پس از آن انار شیرین است

دعا نما که ببینیم رقص تیغ دو دم

که رقص خصم کشِ ذوالفقار شیرین است

داریوش جعفری

 

متن مولودی حضرت معصومه علیها السلام

چه تشهّد و سلامی، چه نماز بی ریایی

چه حجابِ دلنشینی، چه وقارِ دلربایی

شده سرگرم به تفسیرِ زوایایِ تو خورشید

به صلابتِ تو به به! چه نجابت و حیایی

به تو رو کرده برادر شده مشتاق حضورت

که فقط خواهر سلطانی و معصومۂ مایی

شده مشغول به ذکر تو و گل کرده سحرها

به لبِ خادم صحنت غزلِ شیخِ بهایی

همه شب ذکر لبش بوده در ایوانِ تو «بهجت»

چه رواق و آستان و حرم ِ گره گشایی

شُعرا گوشۂ ایوانِ تو آیینه سرودند

چه غزلوارۂ آیینی و چه حال و هوایی

همه مشغول به پابوس تو پیچیده در این صحن

چه مناجاتِ دل انگیزی و چه مدح و ثنایی

طلبیدی و شنیدم به خدا حینِ ورودم

که تو ای زائر من، دیر رسیدی و کجایی؟!

پدرت بابِ حوائج، تو کریمه، منِ سائل-

به خودت رو زده ام! آمده ام محض گدایی

سرِ راه تو نشستم به امیدی که به من هم

کمی از سمتِ قنوتت برسد خیلِ دعایی

بده در راهِ خدا و برسان برگِ براتِ

سفرِ سوریه! یا که نجف و کرب و بلایی

مرضیه عاطفی

 

متن مولودی حضرت معصومه علیها السلام

دلم تا خواست حدِّ فاصِلَ اش را کم کند با قم

کشیدم شاهراهی از دل سجّاده ام تا قم

چه وقتی بی اراده چشم من باریده الّا شب؟!

چه جایی بی اراده چشم من باریده الّا قم!؟

و اشک جاری چشم تمام زائران،”رود” است

که آخر وصل می گردد به دریا،نامِ “دریا”؛قم

به منظور طواف این حرم،احرام باید بست

تمامیِّ حرم ها کعبه ی عشق است،حتّی قم

به این آئینه های صحن و ایوان خوب دقت کن

تجلّی‌گاه نور حضرت زهراست..،اینجا..،قم

دلیل گریه ی دلتنگی هر روز مادر،”طوس”

دلیل گریه ی دلتنگی هر روز بابا،”قم”

سلام صبحگاهی ام “دو مرغِ عشق”می گردد

یکی را سمت “مشهد” می پرانم آن یکی را “قم”

کدامین اتّفاقِ زندگی شیرین تر از این است

که شب را صحن گوهرشاد باشی صبح فردا قم؟!

اگر قسمت نشد کرببلا خاکم کنی ای دوست

مرایک گوشه ای درخاک “مشهد” دفن کن یا “قم”

بردیا محمدی

 

متن مولودی حضرت معصومه علیها السلام

دوباره آمده ام شعرِ تازه می خواهم

برایِ عرضِ ارادت اجــازه می خواهم

بیا و شعرِ مرا با شــــعور کن بانو

و بیت بیتِ مرا بیتِ نــــور کن بانو

ببین که از همه ی شهر خسته آمده ام

کبوتری شده ام ، پَر شِکســته آمده ام

به نورِ گنبدِ خورشیدی ات قسم بانو

طلا شود دلِ سنگم در این حرم بانو

چقدر قافله ی اشک و آه اینجا هست

شبیهِ من چه قدر روسیاه اینجا هست

کریمه ای و به اســمِ شما کَــرَم خورده است

که خضر آبِ حیات از همین حرم خورده است

کریمه ، فاطمه ، معصومه رونوشتِ خداست

درِ بهشت نه … اینجا خودِ بهشـــتِ خداست

غدیــــر را به خُم آورده است این بانــــو

مدیــــنه را به قم آورده است این بانــــو

درِ شِفـــاء و شِفاعت در این حرم باز است

عصایِ حضرتِ موسی به وقتِ اعجاز است

علیمه بود و در عِلم از همه سر بود

پدر فدایِ همین نازدانه دختــــر بود

رضایِ او به رضایِ رضا گره می خورد

همیشه کـارِ دلش با دلِ بــــرادر بود

شبیهِ فاطمه دورِ سرِ علی می گشت

و خواهرانه برایش شبیهِ مــــادر بود

دوباره حادثه تکـــرار شد … برادر رفت

دوباره بدرقه اش اشک هایِ خواهر بود

حسین رفت خراسان و زینب آمد قم

فقط حکایتِ این قصه شکلِ دیگر بود

ز بام ها همه گُل ریختند بر سرِ گُل

مرامِ شهرِ قم از شهرِ شام بهتر بود

کنارِ محملِ خورشید سایبــــان بودند

چقدر مردمِ این شهر مهربــــان بودند

به جایِ هلهله بانگِ سلام بــود و درود

به دست های همه جایِ گِل گُلایل بود

به شوقِ آمدنش چشمه ها گلاب شدند

زنان برایِ قدم هــایِ او رِکـــاب شدند

مباد سایه ی خورشید را ببیند شب

مباد قم بشود شـــام ، فاطمه زینب

خرابه ها نشود منزلِ بهشــــتِ خدا

خدا نکرده مبادا دوباره طشتِ طلا …

ولی نه … ما به خدا از تبارِ سلمانیم

به پایِ غربتِ این خانواده می مانیم

خلاصه اینکه در این خاک آسمان داریم

کنارِ حضرتِ معصومه جمکـــران داریم

برایِ راهِ ظهورش زمیــنه می سازیم

شبیهِ قم حرمی در مدینه می سازیم

 ابراهیم زمانی

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
4 + 2 =
*****