- شهادت امام هادی,شعر در وصف امام هادی,شعر شهادت امام هادی,شعر شهادت امام هادی لطیفیان,شعر شهادت امام هادی,اشعار شهادت امام هادی سازگار,شعر امام هادی در مجلس متوکل,شعر صلوات بر امام هادی,شعر کودکانه در مورد امام هادی
اشعار شهادت امام هادی(علیه السلام)
دم میزنم من از تو «امام نجیبها»
فرمانروای بیکس شهر غریبها
این شعر با تمامی مصراعهای خود
مانده در انتهای صف بینصیبها
آقا به شعر مضطر من آبرو ببخش
ای پاسخ تمامی اَمَّن یُجیبها
عمریست معجزات کلامت گذاشتهست
انگشت بر دهان تمام ادیبها
در وصف علم بی حد و اندازۀ شما
همواره لال مانده زبان خطیبها
بوی گل محمدی از بس گرفتهای
حلقه زدند دور و برت عندلیبها
وقتی دوای شاعرتان یک نگاه توست
دیگر چه حاجت است به چشم طبیبها؟
تو با «حسین» فرق نداری، فقط کمی
نامت غریب مانده میان غریبها
آنقدر شعر از تو نگفتند شاعران
تا اینکه باز شد دهن نانجیبها
شاعر:
بهزاد نجفی
اشعار شهادت امام هادی(علیه السلام)
تب دارترین تب زدهی بستر دردم
پر سوزترین زمزمهی حنجر دردم
رنگ رخ من بر همگان فاش نموده
در باغ نبی جلوهی نیلوفر دردم
فریاد عطش زد دهن سوخته ام
تاتر شد لب خشکیده اش از ساغر دردم
جای عرق از چهرهی من زهر چکیده
پیغامبر خسته دل باور دردم
بر زیر گلوی جگرم دشنه کشیدند
من کُشتهی تیغ شرر لشکر دردم
آتش فکند بر قد و بالای سپیدار
یک ذرهی ناچیز ز. خاکستر دردم
خون گریه کند اختر و مهتاب برایم
افلاک شده مستمع منبر دردم
شاعر:
وحید قاسمی
اشعار شهادت امام هادی(علیه السلام)
بگذار کمی عرض ارادت بنویسم
دور از تو و با نیت قربت بنویسم
سجادهی شب پهن شده، حیّ علی شعر
بگذار برایت دو سه رکعت بنویسم
بگذار که ده مرتبه در ظلمت این شهر
یا هادی و یا هادیِ امت بنویسم
شاید که چنان رود، سر راه بیایم
بر صفحهی صحرای جنون خط بنویسم
مقصود من از "یا مَن ارجوه" رجبها
غیر از تو، که را وقت عبادت بنویسم؟
با ذرهای از مهر تو،ای چشمهی خورشید
از نور تو، تا روز قیامت بنویسم
با این همه آلودگی،ای آیه تطهیر
از سورهی انفاق و کرامت بنویسم
از سنگ زدن بر دل آئینه بگویم
از سوختن پردهی حرمت بنویسم
دست و قلمم نه، دهنم بشکند امروز
چیزی اگر از حد جسارت بنویسم
من آمده ام نقطه سر خط بنویسم
از جامعه، از شرح زیارت بنویسم
ای مهبط وحی،ای نفست معدن رحمت
بگذار که از چشمهی حکمت بنویسم
وقتی که تویی راه رسیدن به خداوند
این قافیه را نیز هدایت بنویسم
آهای دهمین ذکر مُجیبُ الدَّعَواتم
مضطرّم و بگذار که حاجت بنویسم
حالا که نوشتند «و کُنتُم شُفَعائی»
بگذار ز. اسباب شفاعت بنویسم
شاعر:
محسن عرب خالقی
اشعار شهادت امام هادی(علیه السلام)
چشمهایت فرات دلتنگی
اشکهایت تلاطم غمهاست
حال و روز دل شکستهی تو
از نگاه غریب تو پیداست
ای غریب مدینهی دوم
مرد خلوت نشین سامرّا
التماس همیشهی باران
حضرت عشق التماس دعا
کوچهی خاکی محلهی غم
در غرور از حضور سادهی توست.
ولی افسوس شرمگین تو و
پای پر پینه و پیادهی توست
آه آقا تو خوب میدانی
که دل بیقرار یعنی چه
پشت دروازههای شهر ستم
آن همه انتظار یعنی چه
چه به روز دل تو آوردند
رمق ناله در صدایت نیست
بگوای نسل کوثر و زمزم
بزم شوم شراب جای ات نیست
بی گمان بین آن همه غربت
دل تنگ تو نینوایی شد
روضههای کبود تشت طلا
در نگاهتر ات تداعی شد
آری آن لحظه ماتم قلبت
بی کسیهای عمّه زینب بود
قاتلت زهر کینه ها، نه نه
روضهی خیزرانی لب بود
در عزای تو حضرت باران
که گریبان آسمان چاک است
نه فقط چشمهای ابری ما
روضه خوانت تمام افلاک است
شاعر:
یوسف رحیمی
دم میزنم من از تو «امام نجیبها»
فرمانروای بیکس شهر غریبها
این شعر با تمامی مصراعهای خود
مانده در انتهای صف بینصیبها