خداوند اراده کرده انسان آزاد باشد و لازمه آزادی این است که هر کاری که خواست انجام دهد.
شبهه: فرق من با خدای تو این است که اگر من قادر بودم جلوی تجاوز به کودکان را بگیرم، حتما این کار را میکردم! نه اینکه بایستم و تماشا کنم و بگویم بعدا مجازاتش میکنم.
پاسخ: شبهه کننده در واقع میخواهد بگوید چون در دنیا ظلم وجود دارد و برخی مردم به برخی دیگر ظلم میکنند، خدایی وجود ندارد، چون جلوی ظلم و ستم را نمیگیرد. در واقع میخواهد بگوید اگر خدایی قادر و متعال در عالم وجود داشت، باید جلوی ظلم و ستم و ناملایمات را بگیرد.
در پاسخ به این شبهه به صورت مقدمه میگوییم:
خداوند متعال ابتدا ملائکه را خلق کرد که در آنها شهوت و غضب وجود ندارد، به همین خاطر هیچگاه نافرمانی نکرده و گناهی مرتکب نمیشوند و تنها خدا را اطاعت میکنند. سپس حیوانات را خلق کرد و آنها را از نعمت عقل محروم ساخت.
نظام احسن اقتضا میکرد موجودی خلق شود که هر دو جنبه را داشته باشد، لذا خداوند متعال انسان را خلق کرد که هم دارای عقل و فطرت است و هم در درون او شهوت و غضب تعبیه شده بود، قرآن کریم در این باره فرمود: «فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا [شمس/8] سپس فجور و تقوا (شرّ و خیرش) را به او الهام کرده است» .
با توجه به این مطلب خداوند به انسان آزادی و اختیار داد تا مسیر زندگی خود را تعیین کند و بر اساس خوبیها حرکت کند یا بر اساس بدیها، لذا فرمود: «إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا [انسان/3] ما راه را به او نشان دادیم یا سپاس گزار خواهد بود یا ناسپاس» یعنی انسان مختار است و باید مسیر زندگی خود را خودش تعیین کند و با اختیار خود مسیر درست را طی کند یا مسیر اشتباه را.
البته خداوند حکیم انسان را تنها نگذاشت و پیامبران و اولیای خود را به کمک او فرستاد تا او را در مسیر رسیدن به رشد و تعالی و انسانیت کمک کنند. لذا فرمود: «وَإِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلَا فِيهَا نَذِيرٌ [فاطر/24] و هیچ امتی نبوده مگر آنکه در میان آنان بیم دهندهای گذاشته است» بنابراین هیچگاه انسان تنها نبوده و خداوند همیشه او را راهنمایی کرده است که مسیر درست را انتخاب کند.
اما در مورد اینکه چرا خدا جلوی برخی ظلمها و جنایات انسان را نمیگیرد، باید گفت:
اولا: لازمه آزادی و اختیار انسان این است که بتواند هر کاری را انجام دهد، حتی اگر آن کار ظلم باشد؛ به طور مثال اگر انسان میخواست به کودکان تجاوز کند، سنگی از آسمان بر سر او میافتاد یا با هر وسیله دیگری خدا جلوی این کار را میگرفت، با آزادی انسان منافات داشت و انسان موجودی مختار نبود. پس انسان برای اینکه کاملا آزاد باشد، باید بتواند هر کاری را که خواست و نیت کرد انجام دهد.
ثانیا: بهشت و مقامات و درجات آن و یا جهنم و شدت عذاب آن، بر اساس اعمال و رفتاری است که از انسان سر میزند، انتخاب و عملکرد انسان است که سرنوشت او را در سرای باقی درست میکند، لذا باید بتواند بر اساس انتخاب خود هر عمل درست یا نادرسی را انجام دهد تا بر اساس آن عذاب شود یا پاداش بگیرد. اگر انسان برخی از اعمال شنیع و بسیار مذموم و نادرست را نتواند انجام دهد، بهشت و درجات آن و جهنم و شدت و ضعف عذاب آن معنا پیدا نمیکند.
از طرفی هدف از خلقت انسان، رشد و کمال اختیاری انسان است که جز در سایه بندگی و عبادت خداوند و اطاعت از او، حاصل نمیشود. لذا انسان باید این قابلیت را داشته باشد که به نهایت درجه بدی و پستی و همچنین نهایت درجه انسانیت و خوبی برسد و لازمه این مطلب این است که بتواند هر عملی که خواست انجام دهد.
بنابراین اینکه خداوند متعال جلوی برخی ظلمها و اعمال شنیع آدمی را نمیگیرد، بر اساس حکمت و تدبیر خود اوست، چرا که او اراده کرده انسان مختار باشد و آزادی در عمل داشته باشد و بر اساس همین آزادی و اراده، بهشت یا جهنم را برای خود مهیا کند.
شبهه: فرق من با خدای تو این است که اگر من قادر بودم جلوی تجاوز به کودکان را بگیرم، حتما این کار را میکردم! نه اینکه بایستم و تماشا کنم و بگویم بعدا مجازاتش میکنم.
پاسخ: اینکه خداوند متعال جلوی برخی ظلمها و اعمال شنیع آدمی را نمیگیرد، بر اساس حکمت و تدبیر خود اوست، چرا که او اراده کرده انسان مختار باشد و آزادی در عمل داشته باشد و بر اساس همین آزادی و اراده، بهشت یا جهنم را برای خود مهیا کند.