عرضه دین حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) به امام هادی(ع)

11:45 - 1399/08/29

-موضوع کسب اطمینان از مطابقت معتقدات دینی با نصوص دینی و وحیِ نازل بر پیامبر اکرم(ص) و موارث،  از آن حضرت به ائمه طاهرین(ع) به صورت عرض دین و عقاید یا به صورت پرسش و سؤال از اصول و مبانی دین از زمان پیامبر(ص) مطرح بوده است که از جمله ی شخصیتهای بزرگی که دین خود را بر امام زمان خود عرضه نمود ابوالقاسم عبدالعظیم حسنی بود.

حضرت عبدالعظیم

در اواخر قرن دوم هجری در مدینه، در خانه ی عبدالله بن علی فرزندی به دنیا آمد، نام عبدالعظیم و کنیه ابوالقاسم برایش انتخاب شد. وی افتخار شاگردی در مکتب سه امام بزرگوار؛ امام رضا(ع) و امام جواد(ع) و امام هادی(ع)را داشت و از این سه امام بزرگوار نقل حدیث داشته است.
حضرت عبدالعظیم، از مفاخر علمی خاندان نبوت و از نمونه های والای تقوا و پرهیزگاری و مقیّد به اصول ومبانی دین به شمار می رود. نسبش با چهارواسطه به امام حسن مجتبی(ع) می رسد. عبدالعظیم بن عبدالله بن علی بن الحسن بن زید بن الحسن بن علی بن ابی طالب. از اکابر محدثین و اعاظم علما و زهّاد و عبّاد و صاحب تقوی و ورع و از اصحاب امام جواد و هادی (ع) است، و نهایت توسل و انقطاع به ایشان داشته و احادیث بسیاری از حضرات روایت کرده است.(1)

عرض دین عبدالعظیم به امام هادی(ع)
موضوع کسب اطمینان از مطابقت معتقدات دینی با نصوص دینی و وحیِ نازل بر پیامبر اکرم(ص) و موارث،  از آن حضرت به ائمه طاهرین(ع) به صورت عرض دین و عقاید یا به صورت پرسش و سؤال از اصول و مبانی دین از زمان پیامبر(ص) مطرح بوده است و افراد متعهد و با معرفت در مقام این بوده اند که دریافت های دینی خود را به طور مستقیم در صورت امکان به خود آن بزرگواران عرضه بدارند.(2) از جمله ی شخصیتهای بزرگی که دین خود را بر امام زمان خود عرضه نمود ابوالقاسم عبدالعظیم حسنی بود. وی به خاطر دوری از غوغای مکتبهای انحرافی و رواج عقاید ناسالم، و برای اطمینان خویش و نشان دادن راه صحیح به مسلمانان، به زحمت، خود را به امام هادی(ع) می رساند و عقاید خویش را به امام عرضه می دارد که اعتقادم این چنین است، اگر درست است و شما می پسندید و به آن راضی هستید بر آن استوار باشم و گرنه اصلاح کنم. (3)
حضرت عبدالعظیم این مطلب را چنین می‌فرماید: خدمت سیّدم؛ علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب(ع) شرفیاب شدم وقتی چشم حضرت به من افتاد فرمود: ای ابوالقاسم! خوش آمدی! تو به راستی دوست ما هستی. عرض کردم: یا بن رسول الله می خواهم دینم را بر شما عرضه کنم که اگر پسندیده بود بر آن ثابت باشم تا خدای عزوجل را ملاقات نمایم، فرمود: بگو؛ عرض کردم:  «من معتقدم که خدای تبارک وتعالی بی نظیر است، چیزی همانند او نیست. از دو حد: اِبطال و تشبیه بیرون است و او جسم، صورت، عرض و جوهر نیست، بلکه او ایجاد کننده ی اجسام و صورتبخش صورتها و آفریدگار اعراض و جواهر و پروردگار و مالک و جاعل و پدید آورنده ی همه چیز است؛ ومحمد، بنده و فرستاده ی او و خاتم پیامبران است، و هیچ پیامبری پس از وی تا روز قیامت نیست و شریعت او آخرین شرایع است و پس از آن تا روز قیامت شریعتی نخواهد آمد. ومن معتقدم که امام و خلیفه و ولی امر بعد از پیامبر،، امیرالمومنین علی بن ابی طالب ، پس حسن و بعد حسین و بعد علی بن حسین و پس از او محمد بن علی، و بعد جعفر بن محمد، سپس موسی بن جعفر و بعد از او علی بن موسی و بعد محمد بن علی، سپس تو ای مولای من.»پس از آن امام می فرمایند: « و پس از من، پسرم، حسن، و حال مردم پس از وی نسبت به جانشین اوچگونه خواهد بود؟»حضرت عبدالعظیم از حجت، بعد از آن حضرت پرسید و گفت: « مولای من! وضع آن حضرت چگونه است؟» امام: «چنان است که شخصِ آن امام دیده نمی شود و روا نیست نام او برده شود. تا این که قیام کند و زمین را پر از عدل و داد نماید، چنان که پر از ظلم و جور گشته است.»
حضرت عبدالعظیم شروع کرد ایمان خود را بدان چه حضرت هادی(ع) فرموده بود، اظهار کردن و گفت: « اقرار دارم و معتقدم که دوستدار ایشان، دوستدارخدا و دشمن ایشان دشمن خداست و طاعت ایشان طاعت خدا و نافرمانی ایشان نافرمانی از خداست. ومعتقدم که معراج پیامبر(ص) حق و سوال در قبر حق است و بهشت و دوزخ، صراط و میزان حق است، و روز قیامت بدون تردید خواهد بود و خداوند تمام کسانی را که در دل قبر آرمیده اند مبعوث می گرداند، و معتقدم که پس از ولایت- یعنی ولایت ائمه اطهار(ع)- ، فرائض واجب عبارتند از : نماز، زکات، روزه، حج، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر...»
امام هادی(ع) ضمن تحسین و تایید عقیده ی او چنین فرمود: «پس بر همین روش استوارباش! خداوند تو را در دنیا بر این عقیده استوار و در آخرت ثابت قدم و پا برجا بدارد!»(4)
سخت گیری های خلفای عباسی نسبت به خاندان پیامبر(ص) بیش از حد بود که در این بین، از بدرفتارترین خلفا متوکل بودکه خصومت شدیدی با اهل بیت(ع) داشت؛ تنها در دوره ی او چندین بار مزار امام حسین(ع) را در کربلا با خاک یکسان کردند و سادات و علویان در زمان او در بدترین وضعیت بودند. حضرت عبدالعظیم نیز از این قاعده مستثنی نبود و متوکل با رها و بارها تصمیم به قتل وی گرفت. وقتی گزارش سخن چینان درباره عرضه عقایدش به امام هادی به متوکل گزارش شد وی بلافاصله دستور توقیف اموال و حبس و دستگیری عبدالعظیم را صادر کرد. عبدالعظیم از فکر و تصمیم دستگاه خلافت مطلع شد و دانست که عمال خلیفه در صدد جلب و دستگیری او هستند، بنا به نقل ها به دستور امام هادی(ع) به ری رفته و در منزل یکی از شیعیان مسکن نموده و به طور مخفیانه با احتیاط زندگی می کرد، زمانی که شیعیان ری از ورود او مطلع شدند و نهانی با او رفت و آمد می کردند. علامه تستری درقاموس خود نسبت به شخصیت بزرگوارایشان نقل می کند که به خاطر ماموران عباسی به ری آمده و در خانه ی یکی از شیعیان ساکن شد.روزها روزه بود و شبها به عبادت میپرداخت.(5)
حضرت عبدالعظیم در عبادت سخت کوشا بود، روزها روزه، و شبها به عبادت  و شب زنده داری می پرداخت. ایشان در اثنای اقامت در ری، به طور پنهانی و ناشناس به زیارت قبر یکی از پسران امام موسی بن جعفر(ع) می رفت.(6) حضرت عبدالعظیم(ع) در ری ، در حال ترس و بیم به سر می برد، تا اینکه به سختی بیمار شد و چند روز در آن حال بود، تا رخت از این دنیا بربست.
مردم ری از طبقات مختلف، به تشیع جنازه ی آن سید علوی غریب شتافتند و تشیع محترمانه ای از او به عمل آوردند و آن پیکر مطهر را به آرامگاه ابدیش آوردند و در آنجا به خاک سپردند و برای او آرامگاه بزرگی بنا کردند که همه روزه صدها زائر از باب تبرک و تیمن آن جا را زیارت می کنند.(7) برسر مزارش بارگاهی نصب شدو در دوران های مختلف تعمیر و بازسازی شد. تعمیرات و تغییرات زمان شاه طهماسب صفوی انجام شدو به دستور ناصرالدین شاه گنبدش مطلا شد. این اهمیت و اهتمام به این امامزاده را  می توان به خاطر تأکید و سفارش پیشوایان معصوم در این قضیه دانست که از جمله این سفارشات، روایت امام رضا(ع) است که حضرت فرمودند: «مَن زارَ قبرهُ وَجَبت علی الله له الجنة»هر کس قبر(عبدالعظیم)را زیارت کند بهشت بر او واجب خواهد شد.»(8)
روایتی نیز از امام هادی(ع) نقل شده است که شخصی از شیعیان ری حضور امام رسید، حضرت به او فرمود: کجا رفته بودی؟ -به زیارت امام حسین(ع) رفته بودم. حضرت فرمودند: «إمّا إنک لَو زُرت قبرعبدالعظیم عندکم لکنت کمن زار الحسین».(9)

پی‌نوشت:
1) نجاشی، تاریخ تشیع،  ج1، ص295. وشنوی قوام الدین، زندگی امام علی النقی(ع)، ص104-5. قمی شیخ عباس، منتهی الامال، ص5-1204.حسنی علی اکبر، تاریخ تحلیلی و سیاسی اسلام، ص262. حاجیانی دشتی عباس، زندگانی عسکریین(ع)، ص182   
2) صافی گلپایگانی، عرض دین عبدالعظیم حسنی، 5-34
3) نگارنده کتاب حضرت عبدالعظیم، آفتاب ری معتقد است که این جریان عرض دین در مدینه اتفاق افتاده است ولی چنین به نظر می رسد که این عرضه دین به امام هادی(ع) در سامراء اتفاق افتاده، هر چند که از تاریخ دقیق آن اطلاع دقیقی در دست نیست ولی طیق نقل برخی کتب مثل عبدالعظیم حسنی به قلم عطاردی در سامراء می باشد.
4) باقرشریف قرشی. تحلیلی از زندگانی امام هادی علیه السلام،  محمد رضا عطائی، گنگره جهانی حضرت رضا علیه السلام. قدس رضوی.71.به نقل از امال صدوق و وسائل الشیعه.1/13. صافی گلپیگانی، عرض دین حضرت عبدالعظیم حسنی، 90-49.ربانی محمدرضا، جلوات ربانی، ج2، ص9-278
5) تستری محمدتقی،  قاموس الرجال، ج6، ص1-190. نجاشی،  رجال نجاشی، ص66-65
6) طبق نظر باقر شریف قرشی در کتاب تحلیلی از زندگانی امام هادی علیه السلام آن آقازاده باید سیدجلیل القدر، آقا احمد بن موسی، معروف به شاهچراغ باشد.
7) عطاردی عزیزالله، زندگانی حضرت عبدالعظیم،  ص2-51. شریف قرشی باقر تحلیلی از زندگانی امام هادی7،ص2-281. پورامینی محمدباقر، حضرت عبدالعظیم، ص4-133
8) خوانساری محمدباقر، روضات الجنات، ج4، ص210
9) ابن قولویه، کامل الزیارت، باب 107، ص324

گردآورنده: آسیه آخوند قرقی

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 9 =
*****