یکی از اعتقادات مهم شیعه که از اهل بیت(علیهم السلام) نشأت میگیرد، مسأله «بداء» است؛ به نحوی که امام صادق (علیه السلام) در این باره میفرماید: «خداوند متعال به وسیله چیزی بهتر از بداء عبادت نشده است».(1) همچنین حضرت در حدیث دیگری فرمودند: «اگر مردم میدانستند چه اجر و مزدی در اعتقاد به بداء وجود دارد، هرگز سخن گفتن راجع به آن را ترک نمیکردند».(2) یکی از سوالات مهم راجع به بداء این است که آیا این مسأله با مطلق و بینهایت بودن علم الهی سازگاری دارد یاخیر؟
برای پاسخ به این سوال لازم است ابتدا معنای «بداء» در اعتقادات شیعه توضیح داده شود، «بداء» در لغت به معنای ظهور بعد از خفاء است؛ یعنی امری که قبلا مخفی بوده و آشکار شده است. این معنا قطعا با علم الهی تعارض دارد، چرا که اگر امری برای خداوند متعال مخفی باشد به این معناست که خداوند متعال نسبت به آن جهل دارد، و این جهل با علم بینهایت الهی تعارض دارد. لذا اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) و به تبع آنان شیعه، هرگز از بداء چنین معنایی را اراده نکردهاند؛ حتی تاریخ گواه است که آنان با این عقیده مبارزه کردهاند؛ به طور مثال امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «هر کس فکر میکند، برای خداوند متعال امری آشکار میشود که دیروز آن امر را نمیدانسته، من از آن شخص تبری میجویم».(3) علمای شیعه نیز معتقداند که چون این معنا باعث حدوث و تغییر در علم الهی میشود، و تغییر در ذات را به دنبال دارد، امکان عقلی ندارد. لذا به هیچ وجه این معنا برای بداء قابل قبول نیست و هرگز هیچ عالم شیعی نیز مدعی این معنا نبوده است.(4) و اگر کسی چنین معنایی را به شیعه نسبت دهد، اعتقادی نادرست و ناصواب را به شیعه نسبت داده است که تهمتی نابخشودنی است.
برای توضیح «بداء» از منظر شیعه باید چند مقدمه ذکر شود؛
1. طبق ادله عقلی و نقلی، علم الهی مطلق بوده و تمام اشیاء را در بر میگیرد و هیچ جهلی در آن راه ندارد.
2. دست الهی در تدبیر عالم باز است، لذا میتواند هر گونه خواست در عالم دخل و تصرف کند که به معنای قدرت مطلقه الهی است، قرآن در این باره میفرماید: «يَمْحُوا اللَّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتابِ (رعد-39)خداوند هر چه را که بخواهد محو و هر چه را بخواهد اثبات میكند، و «ام الكتاب» نزد اوست.
3. قطعا طبق آیات قرآن و احادیث معصومین (علیهم السلام) برخی از اعمال بر سرنوشت انسان تاثیر مثبت یا منفی میگذارند، کارهایی مثل دعا، صله رحم، استغفار و... .
با توجه به این مقدمات میگوییم: «بداء» در دو مقام قابل طرح است؛
1. بداء در مقام اثبات: که به معنای تغییر سرنوشت آدمی است، توسط خداوند متعال در امور تکوینی که به وسیله اعمال و کردار آدمی صورت میپذیرد، مثلا عمر انسان کم یا زیاد شود، رزق و روزی انسان کم یا زیاد شود، بیماری یا بلای دیگری به انسان برسد یا نرسد و... . لذا بداء در عالم ثبوت و تکوین به این معناست که خداوند متعال میتواند سرنوشت انسان را تغییر دهد، محو یا اثبات کند، البته با اعمال اختیاری خود انسان. این مطلب مورد اتفاق جمیع فرق اسلام بوده و کسی در آن اختلاف ندارد.
2. بداء در مقام اثبات: منظور از این مورد، وقوع تغییر در بعضی از مظاهر علم الهی است، چرا که برای علم الهی مظاهر و مواردی وجود دارد که بعضی از آنها تغییر ناپذیرند و برخی از آنها تغییر پذیر؛ از نوع اول میتوان به «لوح محفوظ» یا «ام الکتاب» اشاره کرد، که هرگز در آن تغییر و تبدل و محو و اثباتی راه ندارد و اگر کسی بر آن اطلاع یابد، علم او بدون تردید مطابق واقع خواهد بود و هیچ تغییری نخواهد کرد.
از نوع دوم نیز میتوان به «لوح محو و اثبات» اشاره کرد که حوادث موجود در آن، به صورت مقتضی و بر اساس شرایط زمانی و مکانی خاص نوشته شده است، و ممکن است با تغییر شرایط، حادثهای خاص که نوشته شده بود، تغییر یابد. به طور مثال ممکن است در «لوح محو و اثبات» شخصی نوشته شده باشد، او در فلان روز تصادف کند، اما او با دادن صدقه آن تصادف را از خود دفع کند.
حال با توجه به این موضوع میتوان گفت: ممکن است پیغمبر یا وصی او به این لوح علم پیدا کند و از علم خود خبر دهد، اما از تغییر شرایطی که منجر به تغییر واقعه میشود، اطلاع نداشته باشد، یعنی اگر همین سیر طبیعی طی میشد، آن اتفاق رخ میداد، اما آن شخص با اعمال خود، شرایط را تغییر داد و این تغییر شرایط منجر به تغییر حادثه شد. البته همین تغییر مسیر و تغییر حادثه در لوح محفوظ به همین شکل آمده است، یعنی خداوند متعال میداند که آن شخص چنین عملی را انجام میدهد؛ لذا هرگز در علم الهی تغییری ایجاد نمیشود.(5)
در نتیجه: «بداء» در نزد شیعه به معنای تغییر علم انبیاء و اولیای خداست، نه به معنای تغییر علم الهی؛ و آن هم به خاطر علم انبیاء به یکی از مظاهر علم الهی است که امکان تغییر و تبدل در آن وجود دارد.
پی نوشت :
(1). شیخ کلینی، الكافي ج1، ص 146.
(2). همان، ج1، ص148.
(3). علامه مجلسی، بحار الانوار، ج4، ص111.
(4). آیت الله سبحانی، الإلهيات على هدى الكتاب و السنة و العقل، ج2، ص: 222.
(5). برگرفته از کتاب«الأضواء على عقائد الشيعة الإمامية» از آیت الله سبحانی ص:427-455.