طبق ادله کلامی و فلسفی خداوند متعال واجب الوجود بوده و جامع جمیع کمالات، لذا اولا: صفت «علم» را دارد، ثانیا: علم او کامل بوده و هیچ جهلی و هیچ فراموشی در آن راه ندارد.(1) اما اگر به آیات قرآن کریم توجه کنیم، در بعضی از آیات از فراموشی خداوند متعال یاد شده است؛ به طور مثال قرآن در سوره توبه آیه 67 میفرماید: «نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ: خدا را فراموش كردند و خدا نیز آنها را فراموش كرد». حال باید پرسید این فراموشی به چه معناست، آیا بین ادله عقلی و قرآن تعارضی وجود دارد یا خیر؟
برای روشن شدن بحث ابتدا به سراغ کلام معصومین (علیهم السلام) میرویم؛ در حدیثی از حضرت امیر المومنین (علیه السلام) نقل شده که حضرت در تفسیر این آیه فرمودند: «فراموشی خداوند به این است که آنان را از نعمتها و ثوابهای آخرت بیبهره میکند، پس مانند فراموششدگان میشوند».(2) همچنین در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) آمده است: «منظور از فراموشی، این است که خداوند متعال آنها را به حال خود رها خواهد کرد».(3) در حدیث دیگری نیز نقل شده که از امام رضا (علیه السلام) در مورد این آیه پرسیده شد، حضرت در پاسخ فرمودند: «هرگز نسيان و سهو در خداوند متعال راه ندارد، نسيان و سهو براى مخلوقات است و كسى كه حادث شده و به وجود آمده باشد، نه خداوند (عز و جل) كه وجود او قديم است؛ آيا نشنيدهاى كه حق تعالى ميفرمايد «وَ ما كانَ رَبُّكَ نَسِيًّا». آرى حق تعالى كسي كه او را فراموش کرده است را مجازات خواهد کرد».(4) لذا طبق تفسیر اهل بیت (علیهم السلام) که مفسران حقیقی قرآن هستند، این آیه مجاز است و کنایه از ناامیدی از رحمت الهی و مجازات و بیبهره بودن از نعمتهای اخروی است.
اگر به سراغ تفاسیر شیعه نیز برویم، دقیقا همین تفسیر را در آنها مشاهده خواهیم کرد، به طور مثال مرحوم طبرسی معتقد است: «منظور از نسیان این است که خداوند متعال آنها را در آتش و عذاب خود رها کرده و آنان را از رحمت خود ناامید خواهد کرد».(5) شیخ طوسی نیز بر همین عقیده است.(6)
شیخ مفید از بزرگان شیعه نیز در این رابطه میگوید: منظور مجازات کردن است، یعنی خداوند متعال آنها را بر اثر این فراموشی، مجازات خواهد کرد، چرا که ما میدانیم سهو و نسیان در خداوند متعال راه ندارد.(7)
لذا معنای آیه چنین است: تمام اعمال و گفتار و رفتار منافقین نشان میدهد آنها خدا را فراموش كردهاند و نيز وضع زندگى آنها نشان میدهد كه خدا هم آنان را از بركات و توفيقات و مواهب خود فراموش کرده است؛ يعنى با آنها معامله فراموشى كرده است و آثار اين دو فراموشى در تمام زندگى آنان آشكار است. بديهى است نسبت «نسيان» به خدا به معنى فراموشى واقعى نيست، بلكه كنايه از اين است كه با آنها معامله شخص فراموشكار را میكند، يعنى هيچگونه سهمى را از رحمت و توفيق خود، براى آنها قائل نمیشود. اين گونه تعبير حتى در سخنان روزمره مردم نيز ديده میشود، مثلا میگوئيم: چون تو وظيفه خود را فراموش كردى، ما نیز به هنگام پرداختن مزد و پاداش، تو را فراموش خواهيم كرد، يعنى مزد و پاداشى به تو نخواهيم داد.(8)
در نتیجه: منظور از فراموشی خداوند متعال در این آیه، همان معامله فراموشی است، یعنی با شما مثل انسانهای فراموش شده رفتار خواهد شود. لذا بین قرآن و ادله عقلی هیچ تعارضی وجود ندارد؛ زیرا در این آیه معنای ظاهری مد نظر نبوده، و کنایه از چیز دیگری است. و این استعمال هم شایع بوده و مشکل ادبی هم ندارد.
پی نوشت :
(1). رجوع شود به کتاب الهیات آیت الله سبحانی جلد اول.
(2) و (3). تفسير نور الثقلين، ج2، ص: 240.
(4). عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج1، ص: 125.
(5). مجمع البيان في تفسير القرآن، ج5، ص: 74.
(6). التبيان في تفسير القرآن، ج5، ص: 253.
(7). اعتقادات الإمامية و تصحيح الاعتقاد، ج1، ص: 26.
(8). آیت الله مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ج8، ص: 31.