-اصل مشورت کردن و مشورت دادن از امور مطلوبی است که توصیههای دینی نیز برای آن وجود دارد اما گاهی اوقات ممکن است مشورت دادن برخی افراد نه تنها کمک نکند بلکه مسئله کوچکی را به گره کوری تبدیل کند!
یکی از ویژگیهای انسانی، که میتواند در بسیاری از مواقع به رفع مشکلات افراد و جامعه کمک کند روحیه «بیتفاوت نبودن» نسبت به اطرافیان است. انسان خیرخواه نمیتواند با این مطلب کنار بیاید که پیرامون او کسانی زندگی میکنند که بابت رفتار و یا فکری اشتباه قرار است دچار خسارت زیادی شوند!
و اهمیت این دیدگاه زمانی مشخص میشود که بدانیم آنچه از آسیبها و مشکلات، در اجتماع و محیط پیرامون هر فردی صورت میگیرد، آسیبش محدود نخواهد بود و دیر یا زود، مستقیم یا غیر مستقیم آن آفات و مشکلات، به دیگر افراد نیز سرایت خواهد کرد لذا در تفسیر آیه 104 سوره آل عمران که خداوند متعال میفرماید: «و بايد از شما گروهى باشند كه [همه مردم را] به سوى خير [اتحاد، اتفاق، الفت، برادرى، مواسات و درستى] دعوت نمايند، و به كار شايسته و پسنديده وادارند، و از كار ناپسند و زشت بازدارند و اينانند كه يقيناً رستگارند»، بیان شده که در اجتماع چيزى به عنوان "ضرر فردى" وجود ندارد، و هر زيان فردى امكان اين را دارد كه به صورت يك "زيان اجتماعى" درآيد، و همين دليل منطق و عقل است که از باب نمونه به افراد اجتماع اجازه مىدهد كه در پاك نگه داشتن محيط زيست خود از هر گونه تلاش و كوششى خود دارى نكنند. لذا میبینیم در روایتی پيغمبر اكرم (صلی الله علیه و آله) چنين میفرمایند: «يك فرد گنهكار، در ميان مردم همانند كسى است كه با جمعى سوار كشتى شود، و به هنگامى كه در وسط دريا قرار گيرد تبرى برداشته و به سوراخ كردن موضعى كه در آن نشسته است بپردازد، و هر گاه به او اعتراض كنند، در جواب بگويد من در سهم خود تصرف مىكنم! اگر ديگران او را از اين عمل خطرناك باز ندارند، طولى نمىكشد كه آب دريا به داخل كشتى نفوذ كرده و يكباره همگى در دريا غرق مىشوند» [1]
لذا طبیعی است که انسان نتواند از کنار مطالب و موضوعات پیرامونش خصوصا از آنچه بر عزیزانش میگذارد بیتفاوت عبور کند و آنچه از دستش برآید را دریغ سازد؛ منتها مشکل زمانی ایجاد خواهد شد که ورود دلسوزانه در مسائل، همراه با تخصص و آگاهی نباشد؛ در اینجا فرد میخواهد کمک کند اما چون روش کمک صحیح را نمیداند، بیش از آنکه کمک کننده باشد، آسیب زننده خواهد بود!
در این باب مثالهای متعددی را میتوان مورد اشاره قرار داد اما مثالی که بسیار مشاهده میکنیم وچه بسا یکی از مهمترین علل درصد بالای طلاق در کشورمان نیز محسوب شود ورود افراد غیر متخصص در مشکلات خانوادگی اطرافیان و عزیزانشان است. بسیار پیش آمده که زوجین در اثر اختلاف سلیقه و کمیتجربه، دچار تنشهای نهچندان پیچیده میشوند که به راحتی میتوان آن را با اندک راهنمایی حساب شدهای برطرف کرد، اما ورود اطرافیان و یا افراد غیردلسوز و اظهار نظرهای به ظاهر خیرخواهانهای که به دور از اصول علمی و یا مراعات دستورات الهی مبنی بر اهمیت نظام خانواده است، از مشکل ساده، مشکلی پیچیده را ایجاد میکنند که نتایج نامطلوبی را به دنبال دارد و باعث ریشهدار شدن اختلافات و حتی جدایی میشود و حال آنکه اگر افراد غیرمتخصص ورود نمیکردند چه بسا با اندک درایتی میشد که این مشکل برطرف شود لذا در احادیث نیز میبینیم که بسیار تاکید شده به اموری که در آن آگاهی کاملی وجود ندارد افراد ورود نکنند کمااینکه در یکی از این احادیث رسول خدا (صلی الله علیه و آله) میفرمایند: «مَنْ عَمِلَ عَلَى غَيْرِ عِلْمٍ كَانَ مَا يُفْسِدُ أَكْثَرَ مِمَّا يُصْلِحُ؛ کسی که کاری را انجام میدهد و در آن آگاهی لازم را ندارد، آنچه را که خراب میكند، بیشتر از مقداری است که درست میكند.» [2]
در پایان سخن میتوان گفت آنچه در رفع مشکلات دیگران بیش از هرچیز به خیرخواهان کمک میکند مراعات دستورات الهی و به کارگیری اصول علمی است که اگر این دو با هم همراه باشد، میتوان شاهد برطرف شدن بسیاری از مشکلات بود در غیر این صورت با مشکلاتی روبرو خواهیم شد که جبرانش شاید به راحتی ممکن نباشد.
پینوشت:
[1] ر.ک تفسیر نمونه ج۳ ، ص ۳۷ و ۳۸
[2] کافی ج 1 ص 44
بسیار پیش آمده که زوجین در اثر اختلاف سلیقه و کمیتجربه، دچار تنشهای نهچندان پیچیده میشوند که به راحتی میتوان آن را با اندک راهنمایی حساب شده برطرف کرد، اما ورود اطرافیان و یا افراد غیردلسوز و اظهار نظرهای به ظاهر خیرخواهانهای که به دور از اصول علمی و یا مراعات دستورات الهی مبنی بر اهمیت نظام خانواده است، از مشکل ساده، مشکلی پیچیده را ایجاد میکند که نتایج نامطلوبی را به دنبال دارد.