اعتقاد وهابیت به جسمانیت خدا

11:03 - 1399/09/24

یکی از اعتقادات وهابیون،اعتقاد به جسمانیت خداست ، ظاهرا اولین کسی که این نظریه را مطرح کرد ، ابن تیمیه حرانی نظریه پرداز تفکر وهابیت بود ، او به دلیل عقائد و دیدگاههای شاذ و نادرش در باب ذات خداوند متعال از سوی برخی علمای اهل سنت طرد گردیده و مشبهه و یا مجسمه خوانده شده است.

عدم جسمانیت خدا

اعتقاد وهابیت به جسمانیت خدا

یکی از اعتقادات وهابیون، اعتقاد به جسمانیت خداست ، ظاهرا اولین کسی که این نظریه را مطرح کرد ، ابن تیمیه حرانی نظریه پرداز تفکر وهابیت بود ، او به دلیل عقائد و دیدگاههای شاذ و نادرش در باب ذات خداوند متعال از سوی برخی علمای اهل سنت طرد گردیده و مشبهه و یا مجسمه خوانده شده است.

این در حالیست پیروان وهابیت معتقدند که تنها ایشان توحید واقعی و خالص را متوجه شده اند و دیگر مسلمانان در کفر و شرک به سر می برند .
و چه جالب است که مدعیان توحید ، خود گرفتار بدترین شرکیات در ذات اقدس الهی شده و خدای متعال را تا حد موجودات مادی پایین آورده اند.

حال ببینید که کتابی که از سوی وهابیت اصح کتب بعد از قرآن نامیده می شود ، خداوند متعال را چگونه ترسیم می نماید ؟!

در کتاب صحیح بخاری و دیگر کتب مشهور در این باره آمده است که:

«حدثنا الْحُمَيْدِيُّ قال حدثنا مَروَانُ بن مُعَاوِيَةَ قال حدثنا إِسْمَاعِيلُ عن قَيْسٍ عن جَرِيرِ قال كنا عِنْدَ النبي فَنَظَرَ إلى الْقَمَرِ لَيْلَةً يَعْنِي الْبَدْرَ فقال إِنَّكُمْ سَتَرَوْنَ رَبَّكُمْ كما تَرَوْنَ هذا الْقَمَرَ لَا تُضَامُّونَ في رُؤْيَتِهِ.[1] همراه رسول الله بودیم پس آن حضرت نظاره کرد به ماه سپس فرمود همانا شما خدا را در قیامت خواهید دید همانگونه که این ماه را می‌بینید.»

پاسخ:
اگر خدا جسم باشد، قطعا نیاز به مکان دارد (نمی شود جسم بی نیاز از مکان باشد)

در حالی که خدا بی نیاز مطلق است،و نیاز با خدا بودن سازگاری ندارد

در قرآن درباره عدم نیازمندی خدا می خوانیم که: «اللَّهُ الصَّمَدُ.[توحید/2] خداوند بى‌نياز است.»

در تفسیر کشاف درباره کلمه"صمد"آمده است که:

و معناه في اللغة السيد الذي يلجأ اليه في الحاجات و المهمات، و المراد به هنا الغني عن كل شي‏ء، و يفتقر اليه كل شي‏ء لأنه خالق الأشياء و مصدرها.
معنای صمد یعنی شخص بزرگی که در امور مهم و نیازها به او پناه می برند،و مرادر از کلمه"صمد"در این جا یعنی بی نیاز از هر چیزی،و این که تمام اشیاء به او نیازمند هستند چون که او خالق اشیاء است.[2]

با توجه به این تفسیر،اگر خدا جسم داشته باشد،نیازمند مکان است،در حالی که خدا بی نیاز از همه چیز است.

به تعبیر دیگر:

اگر خدا جسم باشد، مرکب است و هر مرکبی نیازمند به اجزای خود است، پس جسم بودن خدای مرکب یعنی نیازمند به اجزای خود، در حالی که نیازمند بودن با صفات کمالی خدا سازگار نیست.

امام صادق درباره این برهان عقلی چنین می فرماید:

ان الجسم محدود متناه و الصورة محدودة متناهية فاذا احتمل الحد احتمل الزيادة و النقصان و اذا احتمل الزيادة و النقصان كان مخلوقا

تمام اجسام به حكم داشتن سه بعد (طول، عرض و عمق) و محدود بودن هر كدام از آنها، محدود خواهند بود؛ يعنى قابل كم و زياد شدن هستند و هر چيزى كه محدود و قابل كم و زياد شدن باشد، مخلوق خواهد بود، و خالق و آفريدگار جهان محدود نيست و هيچ حد و مرزى براى او فرض نمى‏ شود؛ زيرا حد و مرز داشتن نشانه مخلوق است.[3]

اگر خدا دارای جسم باشد،باید شبیه به کسی یا چیزی باشد در حالی که در قرآن می خوانیم" لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏ءٌ-- هيچ چيز همانند او نيست‏(شوری آیه 11)

پی‌نوشت:
[1]. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ریاض، دارالسلام للنشر و التوزیع، الطبعه الثانیه، 1999م، کتاب مواقیت الصلاه، ص93، ح554.
[2]. تفسير الكاشف ج‏7 623
[3]. صدوق، توحيد، ص 99

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
13 + 1 =
*****