در طول تاریخ هرکجا خشونت و ظلمی به چشم میخورد، میبینیم که نه تنها مردم مظلوم، قربانی آن میشوند بلکه دامان صاحبان خشونت و ظلم را نیز میگیرد و خود آنها هم دچار حربه کارساز شیطان یعنی رواج خشونت و ظلم و قتل و کشتار، میگردند. وهابیت به عنوان یک جریان رادیکال و افراطی در دنیای اسلام ظهور و بروز کرده و سرمنشاء خشونتهای بیشماری دربین فرقه های مختلف اسلامی شده است. اما بارها این خشونتها دامان خود آنها را هم گرفته است.
در طول تاریخ هرکجا خشونت و ظلمی به چشم میخورد، میبینیم که نه تنها مردم مظلوم، قربانی آن میشوند بلکه دامان صاحبان خشونت و ظلم را نیز میگیرد و خود آنها هم دچار حربه کارساز شیطان یعنی رواج خشونت و ظلم و قتل و کشتار، میگردند.
وهابیت بهعنوان یک جریان رادیکال و افراطی در دنیای اسلام ظهور و بروز کرده و سرمنشأ خشونتهای بیشماری در بین فرقههای مختلف اسلامیشده است؛ اما بارها این خشونتها دامان خود آنها را هم گرفته است.
جریان اخوان التوحید یک نمونه بارز از این موضوع است. این جریان با تشکیل سپاهی قدرتمند به فرماندهی فیصل الدویش و با آموزههای وهابیت مبنی بر تکفیر مسلمانان،
به سرزمینهای اسلامی هجوم برد و فجایع بسیاری را رقم زد. آل سعود با کمک اخوان التوحید توانست حکومت خود را بر منطقه حجاز تثبیت کند.
اما جنایتهای بشمار اخوان چهرهای کریه از حکومت آل سعود در بین دیگر کشورها ترسیم کرده بود و اینکه آل سعود برای استقرار و تثبیت بیشتر خود، محتاج به تعامل با دیگر کشورها بود.
اخوان التوحید که بهغیراز خود دیگران را کافر میدانست با این مصلحتاندیشیهای حکومت برای برقراری ارتباط با دیگر کشورها بهشدت مخالف بود.
آنها بدون مجوز از حکومت، بارها به عراق و اردن و کویت حمله کردند که باعث خشم آل سعود و کشور حامیاش یعنی انگلستان شد.
در سال 1926 م (1305) سران اخوان ـ فیصل الدویش و ابن حثلین و ابن بجاد ـ درطی نامهای، انتقادهای خود را به عبدالعزیز اعلام کردند که برخی از آنها عبارت بود از:
سفر فیصل فرزند عبدالعزیز به لندن.
استفاده از تلگراف، تلفن و اتومبیل در سرزمینهای اسلامی، چون اینها در زمان پیامبر صلیالله علیه و آله وجود نداشته است.
تعامل با عراق و اردن.
تسامح با خوارج(شیعیان در احسا و قطیف)[1].
و اینها همگی بهانههایی شد برای تکفیر دولت آل سعود از طرف کسانی که روزی حامیان آنها به شمار میرفتند.
سرانجام این اختلافات درونی باعث شد که در مارس 1929 عبدالعزیز، در جنگی با نام معرکه سبله، سپاه اخوان به فرماندهی فیصل الدویش و ابن بجاد را درهم بکوبد.
در خلال این جنگ و جنگهای بعدی بین حکومت وهابی آل سعود و جریان اخوان که تا سال 1930 به طول انجامید، نیروهای فراوانی از دو طرف به هلاکت رسیده و یا زخمی شدند.[2]
و همچنین در حال حاضر نیز ما بارها شاهد درگیریهای فراوان بین گروههای تکفیری مستقر در سوریه و عراق هستیم وهر روز اخباری مبنی بر اعدام نیروهای خودی
مخالف در بین آنها به گوش میرسد که به بهانههای مختلف به تکفیر و قتل یکدیگر میپردازند.
اینها همگی عبرتهای تاریخ است، برای جریانهای تندرو وهابی در سرتاسر جهان و هر جریان افراطی دیگر که: تکفیر، تکفیر میآفریند و خشونت، فرزند خشونت است.[3]
پینوشت:
[1]. حافظ وهبه"جزیره العرب فی قرن العشرین ص290.سعود بن هزول"تاریخ ملوک آل سعود ص 185 تا 186.
[2]. الکسی فاسپلیف " تاریخ المملکه السعودیه ص 368.
[3]. رک: برای آگاهی بیشتر به کتاب سلفی گری و وهابیت نوشته سید مهدی علی زاده موسوی رجوع شود.