فاروق اعظم کیست

11:05 - 1399/09/25

از امام صادق (علیه السلام) پرسیده شد که اگر علی (علیه السلام) همان فاروق اعظم است، پس چرا عمر فاروق نامیده شده است؟ فرمود: «آیا ندیدی که او بین حق و باطل جدایی افکند و مردم را به سوی باطل کشاند.» یعنی ایشان باعث اصلی انحراف در دین مبین اسلام و کشاندن مردم به سوی باطل بوده است! ولی به‌راستی باطلی که او مردم را به سوی آن کشید...

فاروق اعظم

فاروق اعظم کیست

اهل سنت به ویژه در قرون اخیر همواره خلیفه دوم خود را فاروق می‌خوانند و به همین خاطر او را جدا کننده حق از باطل می‌داند و به افضیلت رأی او بر سایرین استناد می‌کنند. حدیث زیر سند آنان است: «عَنِ النَّبِیِّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ سَلَّمَ قَالَ: رَأَیْتُ لَیْلَةَ أُسْرِیَ بِی فِی الْعَرْشِ فِرْنَدَةً خَضْرَاءَ فی‌ها مَکْتُوبٌ بِنُورٍ أَبْیَضَ: لَا إِلَه إِلَّا الله مُحَمَّد رَسُولُ اللَّهِ أَبُو بَکْرٍ الصِّدِّیقُ عمر الْفَارُوق.[1]

از پیامبر اکرم نقل کرده‌اند که در شب معراج در عرش لوحی سبزی دیدم که با نور سفید بر آن نوشته بودند: «نیست خدایی جز خدای یکتا، محمد پیامبر خداست، ابوبکر صدیق و عمر فاروق است.»

از طرف دیگر بسیاری از علمای اهل سنت اعتراف کرده‌اند که این دو لقب، شایسته ابوبکر و عمر نیست و حدیث آن جعلی است. ابن جوزی، عالم معروف سلفی و وهابی در کتاب الموضوعات، ذیل همین حدیث می‌نویسد: «هَذَا حَدِیث لَا یَصح، وَ الْمُتَّهَم بِهِ عمر بن إِسْمَاعِیلَ قَالَ یَحْیَی: لَیْسَ بشئ کَذَّاب دجال سوء خَبِیث وَ قَالَ النَّسَائِیّ وَ الدَّارَقُطْنِیّ: مَتْرُوک الحَدِیث. [2]

این حدیث صحیح نیست، و عمر بن اسماعیل در حدیث متهم به دروغگویی است و یحیی بن معین در موردش گفته سخن او ارزش ندارد، دروغ‌گو است، آدمی بد و خبیث است و نسایی و دارقطنی او را متروک حدیث دانسته‌اند.» و در جای دیگر می‌نویسد: «قَالَ أَبُو حَاتِمِ بْنُ حِبَّانَ: هَذَا بَاطِل مَوْضُوع وَ علی بن جمیل کَانَ یضع الحَدِیث. [3] این روایت باطل و ساختگی است و علی بن جمیل حدیث جعل می‌کرده‌است.»

و در جای سوم می‌گوید: «هَذَا حَدِیثٌ لَا یَصِحُّ عَنْ رَسُولِ الله (صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ سَلَّمَ) وَ أَبُو بکر الصُّوفِی وَ مُحَمّد بن مُجیب کذابان، قَالَه یَحْیَی بن معِین. [4] اين حدیث از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) صحیح نیست؛ زیرا ابوبکر صوفی و محمد بن مجیب هر دو دروغگو هستند، این سخن را یحیی بن معین گفته است.»

هیثمی نیز بعد از نقل روایت می‌نویسد: «وَ فِیهِ عَلِیُّ بْنُ جَمِیلٍ الرَّقِّیُّ، وَ هُوَ ضَعِیفٌ. [5] در سند آن علی بن جمیل رقی است و او ضعیف است.» ابن حبان بعد از نقل دو روایت در این‌باره،‌ می‌نویسد: «وَ هَذَانِ خبران باطلان موضعان لَا شَکَّ فِیهِ وَ لَهُ مِثْلَ هَذَا أَشْیَاءُ کَثِیرَةٌ یَطُولُ الْكِتَابُ [6] شکی نیست که این دو روایت باطل و ساختگی است. روایات بسیاری همانند آن وجود دارد که با ذکر همه آن‌ها کتاب ما طولانی خواهد شد.» و متقی هندی بعد از نقل آن می‌گوید: «و فیه محمد بن عامر كذّاب [7] در سند آن محمد بن عامر، دروغگو است.»

ابن حجر عسقلانی و شمس الدین ذهبی نیز بعد نقل روایت می‌گویند: «هذا باطل، [8] این روایت باطل است.» ابن کثیر دمشقی سلفی نیز در این باره می‌گوید: «فَإِنَّهُ حَدِیثٌ ضَعِیفٌ، فِی إِسْنَادِهِ مَنْ تُکُلِّمَ فِیهِ، وَ لَا یَخْلُو مِنْ نَکَارَةٍ. [[9] این حدیث ضعیفی است و در سند آن کسی است که درباره او سخن‌ها گفته شده و سخن او از منکرات خالی نیست.»

 اگر حدیث بالا بر طبق نظر علمای اهل سنت جعلی است، پس فاروق واقعی در منابع اهل سنت کیست؟ طبرانی در معجم کبیرش از قول مجاهد و عمر بن خطاب می‌گوید: «أن رسول الله (صلی الله علیه و سلم) قال من فارق علیا فارقنی و من فارقنی فارق الله [10] پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: کسی که از علی جدا شود از من جدا شده و کسی که از من جدا شود از خدا جدا شده است.»  احمد حنبل و ابوبکر بزار هم هر دو از ابوذر نقل می‌کنند؛ رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «یَا عَلِیُّ، إِنَّهُ مَنْ فَارَقَنِی فَقَدْ فَارَقَ اللَّهَ، وَ مَنْ فَارَقَکَ فَقَدْ فَارَقَنِی. [11] ای علی کسی که از من جدا شود از خدا جدا شده و کسی که از تو جدا شود از من جدا شده است.»

بررسی سند روایت در منابع اهل سنت؛ حاکم نیشابوری: «صَحِیحُ الإِسْنَادِ، وَ لَمْ یُخَرِّجَاهُ. [12] اسناد روایت صحیح است ولی (بخاری و مسلم) آن را ذکر نکرده‌اند.» ابوبکر هیثمی: «رواه البزار و رجاله ثقات. [13] ابوبکر بزار آن را نقل کرده و رجال روایت همگی ثقه هستند.» اگر حدیث بالا را، در کنار این حدیث پیامبر (صلی الله علیه و آله) قرار دهیم معنایش بهتر روشن می‌شود: « أن لا یحبنی الا مؤمن و لا یبغضنی الا منافق. [14](پیامبر (صلی الله علیه و آله) خطاب به علی (علیه السلام) فرمود:) دوست ندارد تو را مگر مؤمن و دشمن ندارد تو را مگر منافق.» یعنی ای علی تویی که حق را از باطل و مؤمن را از منافق جدا می‌کنی.

پس روشن شد؛ در منابع اهل سنت حدیث صحیحی که فاروق را مشخص می‌کند مصداق آن را علی (علیه السلام) می‌داند نه عمر بن خطاب ولی شاید این سؤال هنوز مطرح باشد که اگر فاروق واقعی علی (علیه السلام) است. پس چرا عمر در بین اهل سنت به فاروق معروف شده است؟

جوابش در منابع شیعه و از زبان مبارک امام جعفر صادق (علیه السلام) اینگونه آمده است؛ «فقلت: لم سمی عمر الفاروق؟ قال: نعم ألا تری أنه قد فرق بین الحق و الباطل، و أخذ الناسَ بالباطل. [15] به امام گفتم چرا عمر فاروق نامیده شده است؟ فرمود: آیا ندیدی که او بین حق و باطل جدایی افکند و مردم را به سوی باطل کشاند.» خوب دلیل فاروق بودن خلیفه دوم هم روشن شد. یعنی ایشان باعث اصلی انحراف در دین مبین اسلام و کشاندن مردم به سوی باطل بوده است! ولی به‌راستی باطلی که او مردم را به سوی آن کشید چه بود؟

پی‌نوشت‌ها:
[1]. الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، جلال الدین السیوطی، |دار المعرفة للطباعة والنشر، بیروت، لبنان، ج 4، ص 154
[2]. الموضوعات، ابن جوزی، تحقیق: عبد الرحمن محمد عثمان، ناشر: محمد عبد المحسن صاحب المکتبة السلفیة بالمدینة المنورة، چاپ اول، ج 1 ص 327
[3]. الموضوعات، ج 1 ص 337
[4]. الموضوعات، ج 1 ص 337
[5]. مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ابن حجرهیثمی، محقق: حسام الدین القدسی، ناشر: مکتبة القدسی، القاهرة، 1414 هـ، 1994 م، ج 9، ص 58
[6]. المجروحین من المحدثین والضعفاء والمتروکین، أبو حاتم دارمی، محقق: محمود إبراهیم زاید، ناشر: دار الوعی - حلب، الطبعة: الأولی، 1396 هـ، ج2 ص 116
[7]. کنز العمال، متقی الهندی، محقق: بکری حیانی، ناشر: مؤسسة الرسالة، الطبعة: الطبعة الخامسة، 1401 هـ/1981 م، ج13، ص 236
[8]. میزان الاعتدال، ذهبی، تحقیق: علی محمد البجاوی، ناشر: دار المعرفة للطباعة و النشر، بیروت، لبنان، الطبعة: الأولی، 1382 هـ - 1963 م، ج1،‌ ص 540.
[9]. البدایة والنهایة، ابن کثیر دمشقی، تحقیق: عبد الله ترکی، ناشر: دار هجر للطباعة و النشر و التوزیع و الإعلان، الطبعة: الأولی، 1418 هـ - 1997 م،ج 10 ص 366
[10]. المعجم الکبیر، الطبرانی، تحقیق: حمدی عبد المجید السلفی، چاپ دوم، ناشر: دار إحیاء التراث العربی، ج 12، ص 323
[11]. فضائل الصحابه، احمد بن حنبل، جامعه ام‌القری، چاپ اول، مکه، ۱۴۰۳ ق.، ج 2، ص 570/ مسند البزار، ابوبکر بزار، تحقیق: محفوظ الرحمن زین الله، ناشر: مؤسسة علوم القرآن، مکتبة العلوم و الحکم،  بیروت، المدینة، الطبعة: الأولی، 1409 هـ.ج 9، ص 455، ح 4066
[12]. المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، دارالمعرفه، بیروت، ج 3، ص 133، ح 4624
[13]. مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ابن حجرهیثمی، محقق: حسام الدین القدسی، ناشر: مکتبة القدسی، القاهرة، 1414 هـ، 1994 م، ج 9، ص 58ج 9، ص 135
[14]. صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، دار الفکر، بیروت، لبنان، ج 1، ص 60
[15]. بحار الأنوار، علامة مجلسی، تصحیح: محمد باقر بهبودی، چاپ سوم، 1403 ق، ج 53، ص 75

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
16 + 2 =
*****