اختیار انسان وعلم خداوند

18:21 - 1392/05/08
رهروان ولایت ـ تقدیر عینی قابل تغییر است؛چون وقتی مقدمات یک شیء فراهم شود،هنوز باید چند واسطه دیگر تحقق یابد تا به خود آن پدیده برسد و دراین میان ممکن است موانعی پدید آید و جلوی تحقق آن شیء را بگیرد.
آسمان

لازم دانستم نخست به مسئله «تقدیر» و رابطه آن با اختیار انسان بپردازم.حال تقدیر دو معنا دارد:

1:تقدیر علمی:یعنی سنجش و اندازه گیری یا ااندازه شناسی و مقصود این است که خداوند می داند،هر چیزی در هرزمان و هر مکان،به چه صورتی تحقق می یابد. به بیان دیگر او به فراهم شدن مقدمات و اسباب و شرائط پیدایش پدیده ها و در پی آن،رخ دادن آنها علم دارد. تقدیر علمی خداوند با اختیار انسان منافاتی ندارد؛ چرا که او می داند مثلا فلان شخص با اختیار و انتخاب خود چه افعال و اعمالی را انجام می دهد.در علم پیشین الهی،فعل انسان با وصف اختیاری بودن،متعلق علم خدا قررا می گیرد،و جنین علمی نه تنها منافی اختیار نیست؛بلکه تأیید کننده آن نیز است. به عنوان مثال مربی واستاد زیر دست را نسبت به شاگردانش. بنابراین خداوند به آن چه که با با مقدمات و شرایطش که از جمله آنها فاعل خود فاعل است،آگاه است.مثال دیگری را عرض کنم که:منت قصد دارم جهت رفع تشنگی یک لیوان آب بخورم،این آشامیدن آب حادثه ای است که می خواهد در زندگی من رخ دهد،حال،آیا خداوند فقط عالم به آشامیدن که از جمله آنها اراده و تصمیم من برای نوشیدن است،نیز آگاه است؟به طور قطع خداوند هم به آشامیدن من علم دارد و هم می داند من از روی اراده و اختیار خود این کار را انجام خواهم داد.
2:تقدیر عینی :یعنی ایجاد به اندازه،چیزیی را به اندازه ایجاد کردن و یا اندازه برای چیزی قرار دادن. تقدیر عینی خداوند،عبارت است از تدبیر مخلوقات به گونه ای که پدیده ها و آثار خاصی تا سر آمد معینی در کره زمین زندگی کند،و تقدیر هر فردی این است که در مقطع زمانی محدود و از پدر و مادری معین به وجود آید. همچنین تقدیر روزی و سایر شوون زندگی و افعال اختیاری او،این تقدیر با اختیار انسان منافات ندارد؛چرا که اعمال اختیاری ما و مقدمات آن همچون هر پدیده ی دیگری از مجرا و راه خاص خود تحقق می یابد و این همان تقدیر عینی خداوند است.
اموری را که خداوند به تقدیر عینی مقدر فرموده است دو گونه است: 2-1:تحقق برخی از امور را بدون دخالت و اختیار انسان اراده کرده است و جای اعمال اختیار و توهم اختیار انسان در آن نیست. اعضا و جوارح ما جبرا به ما داده شده است.قدرت اختیار،تفکر و انتخاب برای ما جبری است.به بیان دیگر اصل اختیار،مقدمات افعال اختیاری و مواردی که افعال اختیاری روی آن انجام می گیرد،همه بر اساس اقتضائات عالم هستی و جهان مخلوق بوده جبری است.
2-2:تحقق برخی امور را مشروط به اراده آزاد انسان قرار داده است. به عبارت دیگر اراده و تقدیر عینی خداوند،به این تعلق گرفته است که اگر انسان با استفاده از اختیار خود،خواستار انجام«الف» شود،
فعل«الف»تحقق یابد و اگر خواستار اجرای«ب» شود،عمل «ب» پدید آید. بنابراین بر اساس تقدیر عینی الهی،اینکه ما چگونه از اختیار خود استفاده کنیم و آن مقدمات را به کار گیریم و از مواد چه بسازیم،در اختیار ما خواهد بود.
ذکر این نکته لازم است که تقدیر عینی، در حقیقت به ایجاد علل ناقصه بازگشت می کند،یعنی مقدماتی که پیدایش یک پدیده بر آنها متوقف است و به نحوی در تعیین حد و اندازه آن شیءلازم است،نه کافی. بر اساس این تحلیل،تقدیر عینی قابل تغییر است؛چون وقتی مقدمات یک شیء فراهم شود،هنوز باید چند واسطه دیگر تحقق یابد تا به خود آن پدیده برسد و دراین میان ممکن است موانعی پدید آید و جلوی تحقق آن شیء را بگیرد. با توجه به این نکته این گونه از روایات استفاده می شود که پاره ای از کنش های انسان،تقدیرات را تغییر می دهد.از جمله شب قدر را خداوند د راختیار خودمان قرار داده که تقدیر خودمان را رقم بزنیم اما پاره ای از کنش ها باعث می شود گه انسان سرنوشت خود را به خوبی رقم بزند. به عنوان مثال صدقه موجب رفع بلای مقدر می گردد،و یا صله رحم،عمر را طولانی می کند.در این موارد،تقدیر عینی اولی آن بود که براساس شرایط مخصوص،بلایی نازل شود و یا فردی با تصادف یا امراض جسمانی، در سن خاصی فوت کند.اما مانعی مانند صدقه و صله رحم،به عنوان تقدیر ثانوی جلوی تحقق بلا و فوت را گرفته و موجب تغییر آن شده است.

منبع:در محضر حکیم/محمد تقی جعفری
 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
15 + 1 =
*****