ابن تیمیه ناصبی

12:22 - 1399/09/25

کلمه ناصبی یک عنوان بسیار زشت و ناپسند است که تمام فرقه‌های اسلامی خود را از آن بیزار می‌دانند، لذا پیروان ابن تیمیه که خود را سلفی می‌خوانند، تلاش زیاد می‌کنند که ثابت کنند ابن تیمیه اتهامی نداشته و ناصبی نیست و حال آنکه علمای بزرگ اهل‌سنت او را ناصبی می‌دانند و در کتب خود آن را درج کرده‌اند.

ابن تیمیه

ابن تیمیه ناصبی

کلمه ناصبی یک عنوان بسیار زشت و ناپسند است که تمام فرقه‌های اسلامی خود را از آن بیزار می‌دانند، ناصبی یعنی کسی که دشمن اهلبیت باشد، خصوصا نسبت به حضرت علی(علیه السلام) سب و لعن و ناسزا بگوید، البته به افراد منافق هم ناصبی می‌گویند، که در ظاهر خود را محب و دوستدار اهلبیت پیامبر میدانند، اما در باطن بغض و کینه نسبت به آنها دارند،  لذا پیروان ابن‌تیمیه که خود را سلفی می‌خوانند، تلاش زیاد می‌کنند، که ثابت کنند ابن‌تیمیه اتهامی نداشته و ناصبی نیست و حال آنکه علمای بزرگ اهل‌سنت او را ناصبی می‌دانند و در کتب خود آن را درج کرده‌اند، از جمله:

- ابن حجر عسقلانی در مورد ابن‌تیمیه می‌گوید: «او علی (علیه السلام) را تنقیص نموده است.»[1] همچنین در جایی دیگر یعنی در کتاب الدرر الکامنة می‌گوید: «ابن تیمیه در برخی موارد نسبت خطا، به عمر داده و در حق علی(علیه السلام) می‌گوید در 17 مورد اشتباه کرده و بر خلاف نصّ قرآن عمل کرده است».[2]

او در همین کتاب با صراحت تمام می‌گوید: «علی (علیه السلام) برای ریاست می‌جنگید نه برای دیانت، چون در زمان طفولیت مسلمان شده بود اسلام او صحیح نبود.» لذا علمای اهل‌سنت به خاطر همین کلمات و اعتقادات پوچ و بی‌اساس ابن تیمیه را منافق دانسته‌اند، چرا که پیامبر فرمود: «لا یبغضک إلا منافق» یا علی بغض تو را کسی ندارد مگر منافق.[3]

- ابن حجر هیتمی مکی می‌گوید: ‌«ابن‌تیمیه کسی است که خداوند او را خوار و ذلیل و گمراه و کور نموده است، زیرا او به امثال علی بن ابی‌طالب اعتراض نموده است، لذا او بدعت‌گذار و گمراه کننده است. علمای عصر او فتوا به فسق بلکه عده زیادی فتوا به کفر او داده‌اند، من نمی‌دانم اگر علی(علیه السلام) اشتباه می‌کند چگونه ابن‌تیمیه اشتباه نکرده و حق را از کجا به دست می‌آورد؟»[4]

- زاهد کوثری یکی از علمای دیگر اهل‌سنت معتقد است: «از تمام آثار ابن تیمیه و هر قدمی که برداشته بغض او نسبت به علی(علیه السلام) آشکار است.»[5] همچنین او در کتاب الاشفاق می‌گوید: «آن قدر که ابن تیمیه در کتاب منهاج السنه خود به علی (علیه السلام) توهین کرده، خوارج توهین نکرده‌اند.»[6]

- غماری در کتاب خود می‌گوید: «انحراف و دشمنی ابن‌تیمیه از علی (علیه السلام) روشن است»، لذا غماری در همین کتاب می‌گوید: «ابن‌تیمیه دو بدعت به وجود آورده که زشت‌تر از آنها یافت نمی‌شود، اول اینکه او قائل به قدم عالم است که بدعتی کفرآمیز می‌باشد. دوم انحراف او از علی(علیه السلام) که پیامبر فرمود: یا علی لا یحبّک الا مؤمن و لا یبغضک إلا منافق».[7]

- حسن بن علی سقاف از علمای بزرگ اهل‌سنت اردن می‌گوید: «ابن‌تیمیه ناصبی و دشمن علی(علیه السلام) و حتی فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را متهم نمود که شعبه‌ای از نفاق دارد».[8]

- عبدالله حبشی یکی دیگر از علمای اهل‌سنت در کتاب خود راجع به ابن‌تیمیه می‌گوید: «ابن‌تیمیه قدح در علی (علیه السلام) می‌نمود و می‌گفت جنگ‌های او ضرری بر مسلمانان بود.»[9]

- شوکانی در کتاب خود می‌گوید: «نه تنها محمد بخاری متوفای 841 از علمای بزرگ حنفی‌ها، حکم به تکفیر ابن‌تیمیه داده، بلکه معتقد بود هر کس ابن‌تیمیه را شیخ الاسلام بداند نیز کافر است».[10] همچنین 18 نفر از قضات اهل‌سنت حکم کرده‌اند که چون ابن‌تیمیه تنقیض انبیاء (علیهم السلام) نموده کافر است.[11]

لذا با توجه به آنچه گفته شد (به شهادت علمای اهل‌سنت) معلوم گردید، که دیدگاه ابن‌تیمیه نسبت به حضرت علی(علیه السلام) و انبیاء چیست؟ و چرا برخی از وهابیون افراطی دنباله‌رو تفکرات بی‌اساس و سست ابن‌تیمیه هستند.

پی‌نوشت:
[1]. لسان المیزان: ج 4 ص 319. ذهبی (متوفای 852 هـ)، دار الفکر، بیروت، (1414 هـ، 1993 م).
[2]. الدرر الکامنه: ج 1 ص 153، ابن حجر عسقلانی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، (1414 ـ 1993 م)، تصحیح دکتر فاضل سالم.
[3]. الدرر الکامنه: ج 1 ص 155، ابن حجر عسقلانی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، (1414 ـ 1993 م)، تصحیح دکتر فاضل سالم.
[4]. الفتاوی الحدیثیه: ص 141، ابن حجر عسقلانی، طبع مصر، قاهره (1307 هـ).
[5]. الحاوی فی سیرة الطحاوی: ص 26، محمد زاهد الکوثری، دار صادر، بیروت، (1418هـ)
[6]. الاشفاق علی احکام الطلاق: ص 73، علامه محمد زاهد کوثری، دار صادر، بیروت، (1416 هـ).
[7]. الرسائل الغماریه: غماری الطنجی، ص 114، (متوفای 1380 هـ)، مکتبه الشرقیه: بیروت، لبنان.
[8]. التنبیه والرد علی اهل الاهواء و البدع: ص 7، ابوالحسین الملطی متوفای 377 ق، تصحیح محمد زاهد کوثری، مکتبة المثنی ومکتبة المعارف، بغداد و بیروت. (1388 ق)
[9]. المقالات السنیة: ص 200، عبدالله الهرری، المشاریع، (طبع 2008 ق 1429 م) بیروت.
[10]. بدر الطالع، شوکانی: ج 2 ص 26، آستان قدس رضوی، مشهد، ایران ـ (دار الکتاب الاسلامی)
[11]. الذیل علی طبقات الحنابله، ابن رجب بغدادی ج 2 ص 401، دار المعرفة: بیروت، (1408 ق)

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
4 + 8 =
*****