-«ما مسیر رفع تحریم را یکبار امتحان و چند سال مذاکره کردیم اما به نتیجهای نرسید.»
«ما مسیر رفع تحریم را یکبار امتحان و چند سال مذاکره کردیم اما به نتیجهای نرسید.»[1]
این فراز از سخنان رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر با رؤسای سه قوه در جلسهی شورای عالی هماهنگی اقتصادی، به واقعیت تلخی اشاره دارد که مربوط به همین گذشتهی بسیار نزدیک است که از ذهن ملت ایران، پاک و فراموش نشده است. اصرار دولت روحانی بر اینکه آمریکا کدخدا است ومذاکرهی با او مثل سوارشدن بر بنز، ما را سریع به مقصد میرساند،[2] سبب شد تا خارج از سیاستهای اساسی جمهوری اسلامی ایران، شاهد دیدارها و مذکرات متعدد دو کشور در سطح وزیر خارجه باشیم.
این مذاکرات دوجانبهی پرضرر که به تعبیر مقام معظم رهبری، ما را در نگاه ملتهای مظلوم، مذبذب، جلوه میداد،[3] در نهایت، منجر به امضای قراردادی به نام برجام شد که متأسفانه عدم دقت در تنظیم آن و حتی بیخبری شخص وزیر خارجه از برخی مفاد آن،[4] سبب شد تا راه سوءاستفاده و عدم پایبندی آمریکا و شرکای او نسبت به تعهدات خود، هموار شود و کار به جایی برسد که در مقابل انجام صددرصدی تعهدات ایران، شاهد عدم اجرای اکثر قریب به اتفاقِ تعهدات طرف مقابل باشیم. جالب این جا است که همین وضعیت را رهبر معظم انقلاب، پیشبینی کرده و گفته بودند: «گفتیم به طرف مقابل، اعتماد نکنید، به لبخند او فریب نخورید، به وعدهی نقد که میدهد ـوعدهی نقد، نه عمل نقدـ اعتماد نکنید، [چون] وقتی خرش از پل گذشت، برمیگردد و به ریش شما میخندد! اینقدر اینها وقیحند.»[5]
با این وجود، گوش دولت روحانی به این نصایح حکیمانه و سخنان دلسوزانه، بدهکار نبود و برجام که -به تصریح شخص رئیسجمهور- قرار بود تمام تحریمها را لغو -و نه تعلیق- کند،[6] نه تنها به این هدف، دست نیافت بلکه پایهگذار تحریمها و فشارهای بیشتر شد و خسارتهای فراوانی مثل تعطیلی پیشرفتهای هستهای و توقف عمدهی فعالیتهای آن را به دنبال داشت.
با این حال، هنوز هم حسن روحانی و جواد ظریف، به دنبال پیمودن همان مسیر قبلی هستند و این روزها -به صراحت و مکرر- برای آمریکا پالسهای دعوت به مذاکره، ارسال میکنند. توجیه سادهاندیشانه دربارهی تغییر در منصب ریاستجمهوری آمریکا در حالی به دستآویزی برای دولت و رسانههای اقماری او تبدیل شده است که اوبامای دموکرات -با وجود امضای برجام و گرفتن امتیازات فراوان از ایران و با وجود اینکه از سوی حسن روحانی، فردی مودب، خطاب شده بود- تا آخرین لحظهای که در قدرت بود، دست از دشمنی برنداشت و حدود یک ماه قبل از پایان ریاستجمهوری، قانون تحریمهای آمریکا علیه ایران -ISA- را به مدت ده سال دیگر علیه ایران تمدید کرد، در حالی که طبق قانون آمریکا میتوانست آن را وتو کند که نقض صریح برجام هم بود. همچنین یک هفته به پایان ریاست جمهوری، اوباما نامهای را امضا کرد که بر اساس آن، وضعیت اضطراری ملی علیه چند کشور از جمله ایران، تمدید شد و اوباما در این نامه، ضمن تروریست خواندنِ ایران، بر ادامهی روند تحریمها -بمنظور آنچه آن را تروریسم، خوانده بود- تاکید کرد![7] البته یک نکتهی مهم این است که آیا -آنطور که در سطور بالا اشاره شد- واقعاً این اصرارها برای مذاکرهی مجدد، از روی سادهاندیشی و عدم درک واقعیتهای ملموس است یا اینکه اهداف خطرناک دیگری وجود دارد و اغراض متفاوتی را دنبال میکند؟
به هر ترتیب، هم آمریکا و هم اروپا در چند سال اخیر، جز دشمنی و بدخواهی برای ملت ما ثمری در پی نداشتند و تلاش برای مذاکرهی مجدد با آنان هیچ سودی برای ما نخواهد داشت، پس راه و مسیری جز «خنثیسازی تحریمها و غلبه بر آنها» باقی نمیماند و « این مسیر، ممکن است در ابتدای کار، سختیها و مشکلاتی داشته باشد اما خوشعاقبت است و اگر با تلاش و ابتکار و با سینه سپرکردن در مقابل مشکلات، بتوانیم بر تحریمها غلبه کنیم و طرف مقابل، بیاثر شدن تحریمها را ببیند، بهتدریج دست از تحریم برخواهد داشت. ما ظرفیتها و تواناییهای فراوانی برای بیاثر کردن تحریمها داریم، به شرط آنکه بخواهیم و همت کنیم و به دل مشکلات برویم.»[8]