-جوبایدن ۱۳سپتامبر در تیتر سیانان نوشت: «راه هوشمندانهتری برای سخت گیری بر ایران وجود دارد» وی در ادامه این یادداشت، مینویسد: «ما به تحریمهای هدفمند علیه ایران در زمینه برنامه موشکی، حقوق بشر و حمایت از تروریسم ادامه خواهیم داد.»
با تامل روی این جملهی آقای "بایدن" میتوان اینگونه تحلیل کرد، راهبرد و برنامهی کلان کشور آمریکا در مقابل ایران همان فشار حداکثری و تشدید تحریمها است. اگرچه مسیر ایجاد این فشارها توسط دموکراتها، برخلاف روش جمهوریخواهان است. لذا براساس این راهبرد، هدف بایدن از بازگشت به برجام نه رفع تحریمها، بلکه اجماعسازی علیه ایران و فشار بیشتر در حوزههای متنوع است. با این وجود، ذوقزدگی برخی از داخلیها برای پیروزی بایدن و فرستادن سیگنال به طرف مقابل، نه تنها تحلیل نادرست از سیاستهای کلان دولت آمریکاست، بلکه نوعی بهانه دادن به دست دشمن برای فشار بیشتر بر کشور و ملت ایران است. توجه به این نکته بسیار مهم است که بدانیم با سرکار آمدن بایدن، نه تنها تغییری در سیاست کلان آمریکا و رفع تحریمها صورت نمیپذیرد، بلکه برای تشدید فشارها، روش و رویکرد دموکراتها برخلاف جمهوریخواهان خواهد بود. لذا سیاستها همان سیاستهای کلی آمریکاست، تنها تغییر در رویکردهاست.
در این خصوص، توجه به نکات زیر قابل توجه است:
1ـ برخلاف ترامپ که برخورد جنگ طلبانه و مستقیم، نسبت به ایران در برنامههایش ارائه میداد و همین امر موجب نوعی نگاه بدبینانه و سلطهجویانه از ترامپ در اذهان باقی گذاشت. جوبایدن، برای کسب جایگاه جهانی، نیازمند برخی تغییر رفتارها، ازجمله برخی تاکتیکها در قبال جمهوری اسلامی ایران است. هر چند که او بر اجرای سیاست «فشار هوشمندانه» و برای برچیدن توان هستهای، تغییر در عملکرد منطقهای و تضعیف توان موشکی ایران تاکید دارد، اما تمام این اهداف را ذیل عنوان «مذاکره» پیگیری خواهد کرد و این رویکرد بایدن، نباید برای داخلیها نوعی ذوقزدگی و خیالبافی برای رفع تحریمها ایجاد کند.
2ـ برجام و عدم پایبندی آمریکا به تعهداتش و همچنین سابقهی بد آمریکا در خلف وعدههایش باید برای مسئولین اجرایی و سیاست خارجی کشور درسی بزرگ باشد، مبنی بر اینکه به واسطهی برجام و همچنین تکیه به وعدههای خارجی، 7 سال و نیم، کشور را منتظر و حتی به عقب راندیم، و نباید با وعدههای بایدن، آن اشتباه دوباره تکرار گردد. لذا باتوجه به این سابقه و بدعهدی آمریکا و اروپا نه تنها هیچ بهرهای از برجام نصیب ایران نشد بلکه کشور به عارضه «شرطی شدن اقتصاد» دچار شد.
3ـ بعضا از بعضی داخلیها شنیده میشود که با روی کار آمدن بایدن، او با چند فرمان، میتواند به برجام برگشته و تحریمها را بردارد و همین امر بهترین بهانه برای مذاکره و درپی آن گشایش در اقتصاد و معیشت مردم خواهد بود. در واقع اینگونه تحلیلها نشان از نوعی بیخردی و بیان سخنان جاهلانه است. اینکه بایدن میتواند با چند فرمان تحریمها را لغو کند، از دو زاویه دچار اشکال است.
اولاً بخشی از تحریمهای کشور توسط آمریکا، براساس مصوبات کنگره است و رئیس جمهور اختیاری نسبت به لغو آنها ندارد، پس بایدن هم نمیتواند نقش موثری داشته باشد.
ثانیاً میان توانستن و خواستن تفاوت بسیار وجود دارد، چراکه سابقه و رفتار دموکراتها و شخص بایدن در زمان اوباما، نشان میدهد که انگیزهای برای لغو تحریمها از طرف دولت آمریکا وجود ندارد. و مرور سابقهی آمریکا چه در قبل از انقلاب و چه در بعد از انقلاب میتواند موید خوبی برای عدم اعتماد به آمریکا باشد.
ـ مصدق با وعدههای آمریکا، مبنی بر ایجاد مصالحه بین مصدق و انگلیس قول میدهد، تودهایها را اخراج کند. اما همزمان آمریکا نقشههای کودتای ۲۸ مرداد را عملی میکند.
ـ حمله نظامی آمریکا به طبس در همان زمانی اجرا شد که آمریکا مدعی راه حل دیپلماتیک برای آزادی جاسوسان خود بود!
ـ در توافق هستهای سعدآباد که در زمان دولت اصلاحات اتفاق افتاد، ایران همهی فعالیتهای هستهای خود را تعلیق کرد. اما در مقابل، آمریکا متوقف شدن پرونده ایران در شورای حکام را نقض کرد!
ـ در برجام ایران ۱۱ تعهد خود را در ۴ ماه عملی کرد. اما آمریکا، علاوه بر اینکه از برجام خارج شد، تحریمهای جدیدی علیه ایران وضع کرد.
دلبستن به بایدن و وابسته کردن گشایش اقتصادی و معیشتی مردم به دولت جدید آمریکا، تنها سرابی بیش نیست و کسانی که با این سابقهی آمریکا به بهانهی گشایش و تغییر در معیشت مردم، دم از مذاکره با آمریکا میزنند، همان کسانی هستند که بیش از 7 سال با وعدههای گشایش اقتصادی و معیشتی نه تنها گشایشی رخ ندادند بلکه هر روز سفرههای مردم را کوچکتر کرده و میکنند.