توحید از دیدگاه ابن تیمیه

12:53 - 1399/10/02

ابن تیمیّه ازاندیشمندان مشهورعالم اسلام است که دراثر مخالفت صریح با فلسفه و جمود بر ظواهر به وادی خطرناک جسمانیت خداوند وارد شده و مرئی بودن خداوند را پذیرفته است. او معتقد است موجود قائم به نفس و غیر قابل اشاره‌ی حسّی و غیرقابل رؤیت وجود خارجی ندارد. بنابراین یک چنین موجودی ساخته و پرداخته‌ی ذهن بشر است.

توحید و شرک

توحید از دیدگاه ابن تیمیه

ابن تیمیّه از اندیشمندان مشهور عالم اسلام است که در اثر مخالفت با فلسفه و جمود بر ظواهر به وادی خطرناک جسمانیت خداوند وارد شده و مرئی بودن خداوند را پذیرفته است. او معتقد است موجود قائم به نفس و غیر قابل اشاره‌ی حسّی و غیرقابل رؤیت وجود خارجی ندارد.  بنابراین یک چنین موجودی ساخته و پرداخته‌ی ذهن بشر است.

عبارت وی در این باب چنین است: «و امّا إثبات موجود قائم بنفسه لایشار الیه ولایکون داخل العالم و لاخارجة. فهذا ممّا یعلم العقل استحالته... و بطلانه.[1] اثبات یک موجود قائم به نفس غیرقابل اشاره، که نه در داخل عالم و نه در خارج آن است به حکم عقل محال می‌باشد.» آن‌چه او در این‌جا محال و ممتنع دانسته، همان چیزی است که حکما آن را واقعی و نفس‌الأمری دانسته و برای اثبات وجودش ادلّه‌ی عقلی محکم و معتبری بیان کرده‌اند.

تردیدی نمی‌توان داشت که خداوند یک موجود قائم به ذات و غیرقابل اشاره است که در داخل عالم واقع نشده و در خارج عالم نیز قرار نگرفته است. ابن تیمیّه، چنین موجودی را ساخته‌ی ذهن بشر دانسته و تحقّق آن را در خارج محال و ممتنع به‌شمار آورده است.

منشأ پیدایش این اندیشه چیزی جز این نیست که او بر ظواهر، جمود کرده و در نتیجه نتوانسته از عالم محسوسات که منتهای سیر فکری اشخاص ظاهربین است، فراتر رود. درست است که ابن تیمیّه با صراحت از جسمانی بودن خداوند سخن نگفته، ولی آن‌چه در کتاب «منهاج السنة النّبویة» و برخی از آثار دیگر خود آورده به روشنی بر جسمانی بودن حقّ تبارک و تعالی دلالت دارد.

ابن تیمیّه می‌گوید: «چون واجب الوجود از حیث وجود کامل‌ترین موجود بوده، لذا دورترین اشیاء به نیستی است، پس برای مرئی بودن، شایسته‌ترین موجودات به‌شمار می‌آید. اگر ما او را نمی‌بینیم به این علت است که چشمان ما توانایی رؤیت او را ندارد، نه این‌که رؤیت او فی‌نفسه ممتنع به‌شمار آید».[2]

این سخن ابن تیمیّه به‌خوبی نشان می‌دهد که جمود بر ظواهر، آن هم در مورد اصول اعتقادات تا چه اندازه می‌تواند انسان را به زبون‌اندیشی و ظاهربینی کشانده و از واقعیات دور کند. کسانی‌که با مباحث فلسفی آشنایی دارند، به خوبی می‌دانند که رؤیت به معنی ادراک حسی، مستلزم جسم بودن مرئی است و آن‌چه از آثار جسم محسوب می‌شود در زمره‌ی مسائل هستی‌شناسی قرار نمی‌گیرد. درحالی‌که ابن تیمیّه مرئی واقع شدن را علامت شدّت هستی و کمال وجودی می‌داند.

ابن تیمیّه به خوبی می‌داند که آن‌چه او در مورد مسئله رؤیت بیان کرده مستلزم جسمانیت خداوند خواهد بود، ولی در عین حال نخواسته به جسمانی بودن حقّ تبارک و تعالی به‌طور صریح اعتراف کند. او معتقد است که ادلّه‌ی نقلی و براهین عقلی به جواز رؤیت حقّ، دلالت دارد و منکران رؤیت خداوند در برابر ادله‌ی عقلی به عجز و ناتوانی خود اعتراف می‌کنند.[3]

او در اثبات خدای مرئی، به برخی ادلّه‌ی نقلی نیز اشاره کرده که از جمله‌ی آن‌ها احادیث ذیل است:
«قال (صلی الله علیه و آله): انکم سترون ربکم کما ترون الشمس و القمر.[4] شما پروردگار خودتان را خواهید دید، همان‌گونه که خورشید و ماه را مشاهده می‌کنید.»

و «انکم ترون ربّکم عیاناً.[5] پروردگارتان را آشکارا مشاهده خواهید کرد.»[6]
در اینجا ابن تیمیّه صریح و قاطع سخن می‌گوید و مخالفان خود را نیز در برابر قدرت ادله‌ای که مدّعی آن‌ها شده عاجز و ناتوان می‌شمارد، ولی در عین حال اضطراب درونی خود را پنهان نکرده و بلافاصله در مقام توجیه ادلّه نقلی برآمده است. او می‌گوید: درست است که در حدیث رؤیت خداوند مانند رؤیت خورشید و ماه معرفی شده ولی اساس این همانندی، تشبیه رؤیت به رؤیت است، نه مرئی به مرئی. ابن تیمیّه در این‌جا بین رؤیت و مرئی تفکیک قائل شده و معتقد است تشبیه و همانندی، تنها بین دو نوع رؤیت، صورت پذیرفته، و تشبیه یک رؤیت به رؤیت دیگر، مستلزم این نیست که مرئی نیز با مرئی دیگر همانندی داشته باشد.[7]

آن‌چه اکنون در این‌جا مطرح است، این است که ابن تیمیّه با همه‌ی کوشش و تیزهوشی که در مورد مسائل کلامی از خود نشان می‌دهد، به حکم این‌که با فلسفه، دشمن و بیگانه است، از سخنان ناسازگار و کلمات ناهماهنگ پرهیز نکرده و در باب اصول عقاید تا سرحدّ یک عامی امی تنزل یافته است.

آن‌چه موجب تأسف است، این است که این‌گونه اشخاص را نمی‌توان حتی با یک عامّی و امّی برابر و هم‌طراز دانست، زیرا شخص عامی به‌حکم فطرت پاک و اندیشه‌ی صاف و ساده‌ی خود، اگر مسائل را به طور عمیق و برهانی نمی‌داند، از گوش شنوا و توجه به اهل حکمت برخوردار است. ولی کسانی‌که فضای فکری خود را با اغراض گوناگون آکنده کرده و جمود بر ظواهر را بر اساس مصالح موهوم، وجهه‌ی همت خویش ساخته‌اند، هرگز نمی‌توانند از این حجاب‌ها خارج شوند.

پی‌نوشت:
[1]. ابن تیمیه، منهاج السنة النبویة، تحقیق: محمد رشاد سالم، جامعة الإمام محمد بن سعود الإسلامیة، چاپ اوّل، 1406 هـ، ج 2، ص 334.
[2]. «فکل ماکان وجوده أکمل کان أحقّ بأن یُری و کل مالم یمکن أن یری' فهو اضعف وجوداً ممایمکن أن یُری' فالاجسام الغلیظة احقّ بالرؤیة من الهواء و الضیاء احقّ بالرؤیة من‌الظلام. لان النّور اولی بالوجود و الظلمة اولی بالعدم و الموجود الواجب، اکمل الموجودات وجوداً و ابعد الاشیاء عن العدم فهو احقّ بأن یری.» ابن تیمیه، منهاج السنة النبویة، تحقیق: محمد رشاد سالم، جامعة الإمام محمد بن سعود الإسلامیة، چاپ اوّل، 1406 هـ، ج 2، ص 332.
[3]. ابن تیمیه، منهاج السنة النبویة، تحقیق: محمد رشاد سالم، جامعة الإمام محمد بن سعود الإسلامیة، چاپ اوّل، 1406 هـ، ج 2، ص 329،330.
[4]. بخاری، محمّد بن اسماعیل، الجامع المسند الصحیح، تحقيق: محمد زهیر بن ناصر، دار طوق النجاة، چاپ اوّل، 1422 ق، ج 1، ص 115
[5]. نسائی، سنن نسائی، دار الکتب العلمیة، بيروت،1411 ق، ج 4، ص 419
[6]. ابن تیمیه، منهاج السنة النبویة، تحقیق: محمد رشاد سالم، جامعة الإمام محمد بن سعود الإسلامیة، چاپ اوّل، 1406 هـ، ج 2، ص 332.
[7]. غلام‌حسین ابراهیمی دینانی، تهران، ماجرای فکر فلسفی در اسلام، تهران، طرح نو، 1379، ص 62-55.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 9 =
*****