نوشتن حدیث در زمان خود پیامبر اکرم(صلیاللّهعليهوآله) بین اصحاب مرسوم بوده است.
شبهه: از نظر معیارهای دقت علمی در بررسی تاریخ، این کاملا نامحتمل است که تاریخ شفاهی از داستانها و اتفاقات کوچک، بتواند دست کم سه نسل بدون هیچ نگارشی، سینه به سینه منتقل شده و دوام بیاورد. احادیث صحیح بخاری که جزئیات را نقل میکند غیر ممکن است که بتواند بعد از سه نسل در خاطرهها و اذهان مانده باشد.
پاسخ: در این سخن، شبهه کننده تلاش میکند به مخاطبان خود القا کند، امکان ندارد احادیثی بعد از سه قرن در اذهان بدون تغییر و بدون کم و زیاد شدن باقی مانده باشد، لذا احادیث و سنت نبوی هم که الان در دست ماست کاملا نادرست و غلط است و مقدار بسیار بسیار کمی از آن سالم مانده است. پس هیچ حدیثی به درد نمیخورد و باید همه را دور انداخت. لذا در پاسخ چند نکته بیان میشود:
نکته اول: کتابت حدیث به صورت آزاد و علنی و تدوین آن، از اول قرن دوم و در زمان خلافت عمر بن عبد العزیز، آزاد شد. لذا این سخن درست است که خلفای اهل سنت از کتابت حدیث جلوگیری کردند، اما این ممنوعیت در زمان عمربن عبد العزیز برداشته شد، وی در سال 99 هجری قمری به خلافت رسید و در همان زمان دستور ممنوعیت کتابت حدیث را صادر کرد.[1] لذا کتابت حدیث از اول قرن دوم شروع شد و این دروغ محض است که در شبهه بیان شده بعد از سه قرن کتابت حدیث شروع شد.
البته این درست است که معتبرترین کتاب اهل سنت صحیح بخاری است و در قرن سوم تالیف شده، اما اولین کتب حدیثی و مجموعه احادیث، بسیار قبل تر از آن نوشته شده بود و محمد بن اسماعیل تنها تلاش کرد احادیث صحیح را -البته به زعم خود- جمعآوری کند، لذا قبل از او کتابت حدیث و کتب حدیثی فراوانی بوده است که از میان آنها توانست صحیح بخاری را بنویسد. به طور مثال ابوحنیفه که در قرن اول (۸۰-۱۵۰ق) میزیسته کتاب حدیثی نوشته و بعدها از آن استفاده شده است.[2]
نکته دوم: کتابت حدیث از زمان خود پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) شروع شده بود نه از قرن سوم، اما دشمن با زیرکی و رذالت بیان میکنند کتابت حدیث از قرن سوم شروع شد، در حالیکه این سخن دروغ محض است، در تاریخ بیان شده که بسیاری از اصحاب پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) سخنان زیبایی را که از حضرت میشنیدند، بر روی پوست یا استخوان بزرگی مینوشتند و نزد خود حفظ و حراست میکردند. به طور مثال نقل شده «عبد اللّه بن عمرو بن عاص» سخنان پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) را مینوشت و به همین خاطر مورد شماتت برخی قرار گرفت و به او گفتند: «تو هر چه از پيامبر(صلیاللّهعليهوآله) مىشنوى، مىنويسى؛ در صورتىكه رسول خدا(صلیاللّهعليهوآله) نیز بشر است و در خوشحالى و خشم، سخنى از دهانش بيرون مىآيد». همچنین نقل شده خليفه دوم نيز از مردم خواست احاديث را جمعآورى كرده، به نزدش ببرند. سپس فرمان داد كه همه آنها را بسوزانند.[3] معنای این جمله این است که صحابه، احادیث پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) را نوشته بودند و مکتوب نزد آنان بود که خلیفه دوم برخی از آنها را جمع کرده و آتش میزند، پس این دروغ است که بیان میکنند تا قرن سوم هیچ حدیثی نوشته نشد و فقط سینه به سینه نقل میشد.
نکته سوم: اگر این اشکال بر اهل سنت وارد باشد، به هیچ وجه بر شیعه وارد نیست، چون ائمه اطهار(علیهمالسلام) تا سال 255 هجری قمری یعنی تا اواسط قرن سوم در میان مردم بودند و اصحاب آنها احادیث آن بزرگواران را مینوشتند، اصحاب ائمه از زمان امام باقر و امام صادق(علیهماالسلام) به بعد تاکید زیادی بر نوشتن حدیث داشتند و سعی میکردند تمام چیزهایی که از امام خود فرا گرفتهاند، مکتوب کرده و به نسلهای بعدی برسانند، به طور مثال محمد بن مسلم از اصحاب این دو امام بزرگ شیعه، حدود 46 هزار روایت از آن دو امام نوشته و به صورت کتاب به نسلهای بعدی منتقل کرد.[4] به همین خاطر تا قرن سوم که مجموعههای حدیثی مانند کافی و دیگر کتب روایی به شکلی منظم و تقسیمبندی شده تدوین میشود، شیعه کتب مختلفی در دست داشته که به آنها اصول اربعمائه میگفتند یعنی کتب چهارصد گانه، یعنی چهارصد کتاب در موضوعات مختلف را در دست داشتند، و از میان آنهاست که مرحوم کلینی یک کتاب مدون و منظم در ابواب مختلف تنظیم میکند.[5]
بنابراین شیعه با توجه به حضور امامانش در بین اصحاب تا اواخر قرن سوم، با مشکل کتابت حدیث مواجه نبوده است، اگر چه با مشکل جعل حدیث مواجه بوده و همیشه برخی انسانهای دین فروخته بودهاند که دین و آخرت خود را به بهای ناچیزی فروخته و به جعل حدیث از ائمه اطهار(علیهمالسلام) پرداخته و آنها را وارد کتب روایی کردهاند.
در نتیجه: کتابت حدیث از زمان خود پیامبر اکرم(صلیاللّهعليهوآله) شروع شد و اصحاب سعی میکردند سخنان حکمتآمیز پیامبر(صلیاللّهعليهوآله) را بر روی پوست یا استخوان بنویسند، اما این احادیث تا زمان عمربن عبد العزیز در اوایل قرن دوم در بین مردم منتشر نمیشد، و در زمان وی این کار صورت گرفت و احادیث نبوی مکتوب شده در بین مردم نیز منتشر شد و بعدها در قرن سوم و چهارم به صورت کتاب منظم ومدون در آمد.
____________________________
[1]. سایت ویکی شیعه مدخل عمر بن عبد العزیز
[2]. سایت ویکی شیعه مدخل ابو حنیفه
[3]. برای مطالعه بیشتر به این مطلب مراجعه کنید.
[4]. سایت ویکی شیعه مدخل محمد بن مسلم
[5]. سایت ویکی شیعه مدخل اصول اربعمائه
شبهه: از نظر معیارهای دقت علمی در بررسی تاریخ، این کاملا نامحتمل است که تاریخ شفاهی از داستانها و اتفاقات کوچک، بتواند دست کم سه نسل بدون هیچ نگارشی، سینه به سینه منتقل شده و دوام بیاورد.
پاسخ: کتابت حدیث از زمان خود پیامبر اکرم(صلیاللّهعليهوآله) شروع شد و اصحاب سعی میکردند سخنان حکمتآمیز پیامبر(صلیاللّهعليهوآله) را بر روی پوست یا استخوان بنویسند، اما این احادیث تا زمان عمربن عبد العزیز در اوایل قرن دوم در بین مردم منتشر نمیشد.