- باور به رزاقیت خداوند و قولی که خدای متعال داده که هرکسی ازدواج کند از فضل خودم، او را بی نیاز میکنم، تضمین کننده ازدواج جوانان است. پس با توکل بر خدا برای ازدواج آنان اقدام کنیم و از خدا بخواهیم آنچه خیر است برای جوانانمان رقم بزند.
من زن 43ساله، متاهل و دارای دو فرزند (یک دختر و یک پسر) هستم. پسرم 22ساله، دانشجو و دارای شغل پاره وقت آهنگری است.
داستان ما از آنجا شروع شد که پسرم یک روز آمد و به من گفت که عاشق دختری شده و قصد ازدواج با او را دارد. من هم این موضوع را به همسرم گفتم، ولی او ناراحت شد و قبول نکرد! چند بار پسرم پیگیر این موضوع شد و مدام میگفت که برای خواستگاری اقدام کنیم، اما به نتیجهای نمیرسید.
من به عنوان مادر مخالفتی با ازدواج پسرم نداشتم، ولی همسرم قبول نمیکرد و میگفت: هنوز این پسر هیچ سرمایه و مالی برای ازدواج کردن ندارد. یک شب دوباره پسرم این بحث را پیش کشید و به پدرش گفت که زن میخواهم که متاسفانه پدرش مخالفت کرد و درنهایت با هم گلاویز شدند و برای اولین بار دیدم که بچهام به من و پدرش توهین و بی احترامی کرد.
الان 5 روز است که پسرم از خانه بیرون رفته و میگوید تا برای من زن نگیرید، دیگر به خانه برنمیگردم. من و دخترم با شوهرم صحبت کردیم که طبقه پایین، خانه خالی است و میتواند برای اول زندگی پسرم مناسب باشد که متاسفانه همسرم قبول نمیکند.
از طرفی بسیار نگران هستم که مبادا دوری پسرم از خانه تبعات بدی از جمله اعتیاد را بدنبال داشته باشد. دخترم با برادرش رابطه خوبی دارند و آنطور که پسرم با خواهرش درد و دل کرده، ظاهرا آن دختری که قصد ازدواج با او را دارد، دارای خانواده خوب و حسابی است. قطعا بزرگترین آرزوی من به عنوان مادر، دیدن عروسی فرزندانم هست، ولی همسرم هم حرف منطقی میزند و میگوید: آیا به خانواده دختر بگوییم که پسرمان دانشجوست و شغل پاره وقت در آهنگری دارد؟ اگر خانواده دختر پرسیدند که سرمایه پسر چیه؟ چه جوابی بدهیم؟ لطفا ما را راهنمایی کنید.
پاسخ مشاور:
نگرانی شما بابت پسرتان قابل درک است. اما شما با چند مسئله مواجه هستید: 1- ازدواج پسرتان 2- قهر و فرار کردن ایشان از خانه 3- مخالفت همسرتان با ازدواج فرزندتان
درباره ازدواج پسرتان باید عرض کنم؛ گرچه پسرتان سرمایه آنچنانی و شرایط مالی خاصی برای ازدواج در حال حاضر ندارد، ولی پس باور به رزاقیت خداوند و قولی که خدای متعال داده که هرکسی ازدواج کند از فضل خودم، او را بی نیاز میکنم. چه میشود؟ آنجا که خدای متعال فرمود: «وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَىٰ مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ ۚ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ ۗ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ؛ مردان و زنان بیهمسر خود را همسر دهید، همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را؛ اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بینیاز میسازد؛ خداوند گشایشدهنده و آگاه است!» (نور/32) پس اگر به آموزههای دین باور داریم، شک نکنید خود ازدواج میتواند سبب رزق و برکت و روزی شود. لذا از این بابت نگران نباشید. البته شکی نیست که باید برای ازدواج و تشکیل زندگی مشترک، برنامه ریزی و تلاش کرد، ولی این تلاشها زمانی ثمره خواهد داشت که فرد برای ازدواج اقدام هم بکند.
اشاره کردید که فرزندتان به صورت پاره وقت آهنگری میکند، این یک نشانه است که فرزندتان اهل کار و مسئولیت پذیر است. اینکه در حال حاضر دانشجوست و سرمایهای ندارد، درست، ولی در صورت توافق میان خانوادههای پسر و دخترخانم، طرفین میتوانند برای مدتی مثلا یکی دو سال در دوره نامزدی و عقد بمانند تا بعد از اتمام دانشگاه وارد زندگی مشترک شوند و در این مدت زمان، فرصت خوبی است که آقا پسر برای کار و اشتغال اقدام جدی کند.
درباره قهر و بی احترامی و فرار کردن آقاپسرتان از خانه هم باید عرض کنم در این هیچ شکی نیست که رفتار فرزندتان کاملا اشتباه بوده و توهین و بی احترامی او به شما و همسرتان جای توجیهی ندارد، ولی اگر از همان اول به جای مخالفت کردن با خواسته فرزندتان برای ازدواجش قدم برمیداشتید، شاید هیچ وقت کار به اینجا نمیکشید.
لذا در این زمینه بهتر است از طریق یک نفر که حرفش روی پسرتان موثر است؛ (مثلا خواهرش یا یکی از دوستان نزدیک آقاپسرتان) بخواهید که با آقاپسرتان صحبت کند و اولا ایشان را متوجه خطایش کند و از بخواهد که با عذرخواهی از والدین به خانه برگردد. ثانیا این تضمین را هم به او بدهد که حتما با والدینش صحبت کرده و سعی خواهد کرد تا نظرشان را برای ازدواج بدست آورد.
درباره مخالفت همسرتان با ازدواج فرزندتان هم شما میتوانید به همسرتان بگویید که یک طرف قضیه خانواده دخترخانم هستند. پس به جای مخالفت کردن سفت و سخت، بهتر است برای خواستگاری فرزندمان اقدام کنیم و شرایط مالی فرزندمان را صادقانه برای خانواده دختر مطرح کنیم. چه بسا خانواده دختر با این شرایط موافقت کنند. اگر موافقت بکنند که چه بهتر. اگر هم موافقت نکنند، باز چیزی را از دست نمیدهیم، بلکه در آن صورت پسرمان ما را مقصر نمیبیند و صورت مسئله کاملا عوض میشود.
بنابراین توصیه بنده این است با توکل بر خدا برای خواستگار اقدام کنید و از خدا بخواهید آنچه خیر است برای فرزندتان رقم بزند. با این کار به فرزندتان می فهمانید که برای خواستهاش ارزش قائل شدید و طبیعتا روی اخلاق و رفتارش هم در آینده تاثیر مثبت خواهد گذاشت تا اینکه بخواهید صرفا در برابر خواستهاش مخالفت کنید.
جهت شرکت در گفتوگوی این مطلب میتوانید به لینک ذیل مراجعه کنید.
http://btid.org/node/155992