عوامل گسترش وهابیت

13:42 - 1399/10/07

شاید درک و باور این مسئله برای بسیاری از انسان‌هایی‌که با تعالیم انسان‌ساز اسلام به نوعی آشنایی نسبی دارند، بسیار مشکل باشد ‌که چگونه می‌شود فرقه‌ای از بطن این آیین ظهور کند که تا به این حد بتواند انسانیت را زیر پا گذاشته و قتل و خونریزی را سرلوحه کار خویش قرار دهد. عوامل گسترش وهابیت را می‌توان به دو قسم عمده تقسیم کرد.

وهابیون

 عوامل گسترش وهابیت

شاید درک و باور این مسئله برای  بسیاری از انسان‌هایی‌که با تعالیم انسان‌ساز اسلام به نوعی آشنایی نسبی دارند، بسیار مشکل باشد ‌که چگونه می‌شود فرقه‌ای از بطن این آیین ظهور کند که تا به این حد بتواند انسانیت را زیر پا گذاشته و قتل و خون‌ریزی را سرلوحه کار خویش قرار دهد؟!

اگر تعالیم روح بخش اسلام را در قرآن مورد کنکاش قرار دهیم، به عینه متوجه خواهیم شد، که درصد بالایی از گفتار خداوند در آن به معرفی جنبه‌های رحمانی این آیین می‌پردازد. لذا این سوال در ذهن دوست‌داران مکتب  اسلام  مطرح می‌شود که چه عواملی باعث رشد این تفکر خطرناک و منهدم کننده  یعنی وهابیت، در نقطه آغازین خود شده است. چگونه می‌شود افکار انحرافی یک انسان منحرف این‌طور در منطقه‌ای رشد پیدا کند در حالی‌که همگان بر انحرافش اذعان دارند؟

عوامل گسترش وهابیت را می‌توان به دو قسم عمده تقسیم کرد: عوامل داخلی و عوامل خارجی.
عوامل داخلی:
الف: بیان‌گذار وهابیت یعنی محمد بن عبدالوهاب در منطقه‌ای به ابراز اعتقادات خود پرداخت که علمای زیادی وجود نداشتند. به همین علت مردم منطقه، چندان با آموزه‌های دینی اسلام آشنایی نداشته و قدرت تشخیص افکار انحرافی از اصیل را دارا نبودند.
بنابراین به‌آسانی تحت تاثیر افکار انحرافی وی قرار می‌گرفتند. و این در حالیست که او مروج افکار شخصی به نام ابن تیمیه است که چند قرن پیش به‌وسیله علمای زمان خود منزوی شده بود.

ب: محمد بن عبدالوهاب هیچ وقت افکار منحرف خود را در مراکز و مجامع علمی و در حضور علما مطرح نمی‌کرد و از حضور در این اماکن امتناع می‌ورزید. و مع الاسف هم‌اکنون هم شاهد این مطلب هستیم که علمای وهابی پیروان خود را از روبرو شدن با علمای دیگر فرقه‌ها و کتاب‌هایشان بر حذر می‌دارند.[1]
ج: و از جمله عوامل دیگر، پشتیبانی قبیله آل سعود به عنوان فرمان‌روایان محلی آن منطقه تاثیر به‌سزایی در رشد آیین ضد انسانی وهابیت داشت. آن‌ها از محمد بن عبدالوهاب حمایت کردند، چون افکار او به آنان اجازه می‌داد که به دیگران یورش برده و مال و اموال و سرزمین‌هایشان را غصب کنند. چه چیزی بهتر از این‌که در زیر پرچم اسلام بتوان به مطامع دنیوی دست پیدا کرد.

آن‌ها با شعار احیای توحید و از بین بردن بدعت توانستند میل به معنویات را هم به نوعی در بین پیروان خود ارضاء کنند، و سد آموزه‌های اخلاقی و دینی در برابر کارهای ناشایسته خود را از میان بردارند.[2]

د: اکثریت مردم نجد، بیابان‌نشین و فقیر بودند و وقتی شنیدند که فرقه‌ای، مال و جان دیگران را مباح می‌داند، آن را فرشته نجات خود از چنگال فقر دیدند. چون به‌راحتی می‌توانستند به دیگران تعرض کرده و آنان را از دم تیغ بگذرانند و تمام مال و اموال آنان را تصاحب کنند، بدون این‌که از منظر شرع به آنان خرده‌ای گرفته شود. بنابراین هم خدا را داشتند و هم خرما.[3]

عوامل خارجی:
با توجه به نقشی که افکار تفرقه‌آمیز وهابیت در بین مسلمانان می‌تواند ایفا کند استعمارگران و دشمنان اسلام حمایت‌های همه‌جانبه خود را از این فرقه به‌عمل آوردند تا بتوانند در مقابل سد اسلام و مسلمانان به‌وسیله خود آنان شکاف ایجاد کرده و به‌اهداف استعماری خویش دست پیدا کنند.[4]

پی‌نوشت:
[1]. جمیل صدقی زهاوی، الفجر الصادق، مکتبه اشیق، 1984 میلادی، استانبول، ترکیه، ص25
[2]. همان.
[3]. چالشهای فکری و سیاسی وهابیت، اکبر اسد علی زاده ، [براى] مركز پژوهش هاى اسلامى صدا و سيما. ـ قم، 1384.  ص 107
[4]. درسنامه نقد وهابیت، نجم الدین طبسی، قم، آثار نفیس، ص 98-99

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
6 + 7 =
*****