- ابر مردی که دشمنان حقیقت، از مناظره با او واهمه داشتند.
مرحوم آیتالله مصباح یزدی در دورهی کنونی ازجمله روحانیونی بودند که اندیشه و مسائل بنیادین غرب را جدی گرفتند و از همین زاویه، میتوان ایشان را از معدود روحانیونی دانست که تمام تلاش فکری خود را برای رویارویی و مواجهه با این مسئله قراردادند. ایشان تلاش کردند از موضع یک مسلمان باورمند و بر اساس اصول بنیادین اسلامی با اندیشهی غربی، رویارو شوند.
آثار آیت الله مصباح براساس رویکرد تقابلی با غرب را میتوان درکنار آثار گرانبهای دیگر ایشان، در دوره 6 جلدی فلسفه حقوق، فلسفه اخلاق، انسانشناسی اسلامی، معرفتشناسی، خداشناسی و الهیات و فلسفه سیاسی دستهبندی کرد.
از طرفی یکی از مهمترین عواملی که موجب شد، آیتالله مصباح در دهههای 60 و 70 مورد هجمه و سیاهنمایی واقع شوند، رویکرد ایشان در تقابل با اندیشههای غربی است. بطوریکه میتوان آیتالله مصباح را متفکری با اندیشهی اسلامی، بدون "انفعال" و "التقاط"، با مسائل جدید و تفکرات غربی دانست.
آیتالله مصباح، اهل تسامح در مقابل تفکرات غربی و التقاطی نبود. بسیاری از مجادلات ایشان با اصحاب فکر و نظر چه پیش از انقلاب و چه پس از آن، ماحصل این سختگیری در مبانی فکری بود.آیتالله مصباح یزدی در نگاه تقابلی خود با اندیشهی غربی و دفاع از انقلاب اسلامی با محوریت ولایتفقیه، علاوه بر روشنگری، تلاشی مضاعف در کادرسازی و آموزش افراد متخصص داشتند.
این روحیه و رویکرد تشکیلاتی آیتالله مصباح که ماحصل آن پاگرفتن موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) و برگزاری دورههای متوالی طرح ولایت برای دانشگاهیان گردید، موجب میشد:
اولاً اندیشیدن در مسائل جدید، خصلت جمعی بگیرد.
ثانیاً موجب کادرسازی و تربیت نیروهای متخصص گردد.
روش کار آیتالله مصباح یزدی و همچنین برنامهای که ایشان برای کادرسازی داشتند، آنقدر اثربخش و موردتوجه بود که حضرت امام خمینی(ره) از بدو پیروزی انقلاب اسلامی کار و هدف ایشان را خوب و سازنده قلمداد کردند و تمام هزینهی برنامههای آموزشی حضرت آیتالله مصباح را مرحمت میکردند.
این نوع نگاه آیتالله مصباح یزدی موجب شد ایشان در داخل کشور، مخالفان سرسختی داشته باشند و مورد هجمه از سوی رسانههای لیبرال مسلک واقع شوند. این افراد، بارها دعوت ایشان را برای گفتگو و مناظره نپذیرفتند. این در حالی است که علامه مصباح یزدی، با حضور در گفتگوهای تلویزیونی ابتدای انقلاب و مناظره با مارکسیستهایی چون احسان طبری و همچنین با آقایان حجتی کرمانی با موضوع خشونت و آقای سروش گفتگو کردند که از تلویزیون نیز پخش شد و شاید همین سببی بود که این رسانهها بجای قبول مناظره، تخریب شخصیت مرحوم آیتالله مصباح را در پیش بگیرند که علت این امر را میتوان همان ناکامی این مخالفان در مقابل استدلالهای ایشان دانست.
مرحوم آیتالله مصباح متفکری است که با باورمندی به اصول و مبانی اسلام، هرگونه منفعتطلبی و تساهل در اصول و مبانی اسلام را جایز نمیدانستند و همین امر موجب گردید که حامیان و دوستداران تفکر لیبرالی و غربی از مخالفان سرسخت ایشان در داخل کشور محسوب گردند. البته باید خاطرنشان کرد که با آراء و افکار و مشی سیاسی مرحوم آیتالله مصباح یزدی میتوان معقولانه و واقعبینانه مخالفت کرد و دیدگاه دیگری داشت، اما میتوان آیتالله مصباح را ازجمله مصادیق و نشانههایی برای رسوا کردن مُشتی ریاکار و مدعی آزادی بیان و گفتگو در دو دهه گذشته دانست. بطوری که آثار، منش و رفتار این متفکر نشان داد این مدعیان آزادی، تنها از عناوینی مانند آزادی بهعنوان سلاحی علیه آزادی و گفتگو و حربهای برای از میان برداشتن مخالفان خود استفاده میکنند و در عمل هیچ اعتقادی به آزادی و گفتگوی اندیشهای ندارند.
مرحوم آیتالله مصباح یزدی ازجمله متفکرانی بودند که براساس اصول و مبانی اسلام و شناخت صحیح از تفکرات غربی و لیبرالی، هرگونه تسامح و تساهل در مقابل این تفکر را چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب نمیپذیرفتند و همین عامل موجب مخالفت شدید با ایشان از طرف جریانهای لیبرالی داخل کشور گردید. جریانات لیبرال داخلی که مدعی آزادی میباشند، بجای قبول مناظره و گفتگو با ایشان، در رسانههای خود، به تخریب شخصیت آیتالله مصباح پرداختند. از همین عامل میتوان فهمید که مخالفان ایشان تنها مدعی آزادی بوده و با استفادهی ابزاری از این موضوعات، هدفی جز از میان برداشتن مخالفان را دنبال نمیکنند.