فقط برای خدا

09:15 - 1399/10/16

-

ظرف غذایش که دست نخورده می ماند، وحشت می کردیم. مطمئن می شدیم به گروهانی در یک

گوشه خط لشگر غذا نرسیده؛ این طوری اعتراض می کرد به کارمان.

تا آن گروهان را پیدا نمی کردیم و غذا نمی دادیم به شان، لب به غذایش نمی زد.

گاهی چهل و هشت ساعت غذا نمی خورد تا یقین کند همه غذا خورده اند.

 

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
6 + 12 =
*****