دستورهایی برای مصونیت از انتقام سخت!

22:10 - 1399/10/20

ترور سپهبد سلیمانی از سوی واشنگتن نه یک قدرت نمایی برای ایالات متحده بود بلکه رویکردی بود از سر استیصال چرا که نه بازیگر دیوانه‌ای چون ترامپ و نه فشارهای حداکثری‌اش، نتوانست ایران را به زانو در آورد لذا ترور حاج قاسم سلیمانی آخرین تیری بود که ازتفنگ ایالات متحده برای تسلیم نمودن تهران شلیک شد.

حاج قاسم

نکته‌ای که همواره در قبال شخصیت سپهبد سلیمانی مورد توجه رسانه‌ها و تحلیلگران قرار گرفته است، مربوط به چهره‌ی نظامی شهید سلیمانی و جایگاه فرماندهی ایشان در سپاه قدس و به عبارتی تحت عنوان فرمانده نیروهای برون مرزی جمهوری اسلامی مطرح شده است. اما ایشان نه فقط یک نخبه نظامی بلکه شخصیتی تاثیرگذار در عرصه دیپلماسی بود. دیپلماسی که شاید نمود آن را در بحث سوریه و نقش کلیدی سپهبد سلیمانی در اقناع روسیه و پوتین برای ورود نظامی به مناقشه سوریه بیشتر دیده باشیم.
اما این مسئله نه یک تک رویداد و اتفاق، بلکه رخدادی بود در ادامه‌ی فعالیت‌های ایشان در عرصه دیپلماسی که در بحث مذاکره با ولادیمیر پوتین رسانه‌ای شد. البته همواره این موضوع را مورد پروا قرار داده‌ام که دیپلماسی نه یک رویکرد تک بعدی، بلکه رویکردی است با ابعاد مختلف که بحث مذاکره از این منظر تنها روبنایی است از یک رویکرد چند وجهی، که به دلیل پرداختن بیشتر رسانه‌ها نسبت به این موضوع، در افکار عمومی، دیپلماسی تنها در چارچوب مذاکره شناخته می‌شود.
اما در حقیقت دیپلماسی می‌تواند انواع مختلفی از جمله فرهنگی، اقتصادی، نظامی و... داشته باشد که در عرصه نظامی، دیپلماسی شهید سلیمانی به عنوان موتور پیشران جمهوری اسلامی اسلامی بود که باعث گسترش بیشتر نفوذ ایران از خلیج عدن تا سواحل مدیترانه و کشورهای همسایه از جمله عراق شد. به نظر می‌رسد همین موفقیت در دیپلماسی نظامی باعث افزایش قدرت چانه زنی و موفقیت در دیپلماسی مبتنی بر مذاکره بین جمهموری اسلامی و 5+1 شد. لذا نمی‌توان توافق برجام در سال 2015 را تنها بر اساس مذاکرات صورت گرفته از جانب دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی دانست بلکه به عبارت دقیق‌تر باید گفت مذاکرات صورت گرفته و افراد شرکت کننده در مذاکرات تنها بخشی از این روند بوده‌اند که توسط دوربین‌ها دیده شدند.
اما در حقیقت قدرت منشعب از فعالیت‌های سپهبد سلیمانی و یارانش بود که ابزار لازم برای مذاکرات در توافق ژنو را به دستگاه سیاست خارجی داد. اگرچه یکی از عوامل بسترساز برای مذاکرات فعالیت‌های موفق سپاه قدس به فرماندهی فرمانده شهیدش بود اما نظر شهید سلیمانی در رابطه با توافق جامع اقدام مشترک یا همان برجام به شکل موجودِ فعلی و چگونگی رعایت دغدغه‌های مقام معظم رهبری در مورد خط قرمزهای برجام از سوی تیم مذاکره کننده و در راس آن دولت، مبحثی است که باید به صورت جداگانه از آن صحبت کرد.اما آنچه که جای ارزیابی دارد این است که با توجه به فشار حداکثری ایالات متحده به منظور دستیابی به فروپاشی از درون در جمهوری اسلامی و دکترین محاصره منطقه‌ای تهران، با توجه به فعالیت‌ها و درایت شهید سلیمانی در عرصه نظامی و سیاسی هیچگاه آنطور که واشنگتن انتظارش را می‌کشید محقق نشد.
ازاینرو دولت آمریکا مجبور شد تا با استفاده از ابزار ترور برای  به شهادت رساندن مقام رسمی یک کشور که بر اساس هیچ قاعده بین المللی قابلیت توجیه ندارد، جهت محقق نمودن اهداف خود و افزایش فشار بر ایران، در راستای تحقق بخشیدن به دکترین "محاصره منطقه‌ای تهران" بوسیله از بین بردن نفوذ جمهوری اسلامی در کشورهای همسایه از جمله عراق، دست به این کار بزند. البته همانطور که در سالگرد شهادت سپهبد سلیمانی شاهد آن بودیم عراقی‌ها با حضور میلیونی خود در حمایت از آرمان‌های این شهید عزیز و شهید ابومهدی المهندس نشان دادند که نفوذ و اثر خون شهید کمتر از حضورش نیست و نه تنها با به شهادت رسیدن قهرمان ایرانی نفوذ ایران و اثر فعالیت‌های این شهید کم رنگ نشد بلکه شهادت ایشان به این نفوذ عمومیت بخشید و نه تنها در عراق بلکه در یمن نیز مردم سنگ تمام گذاشتند و با شعارهای خود خیابان‌های صنعا را عرصه‌ای کردند برای انتقام خون به ناحق ریخته شده این شهید.
البته اگر برگشتی به وقایع سال های 95 تا کنون داشته باشیم درآن برهه زمانی با تلاش رسانه‌های خارجی و حتی برخی عناصر داخلی، حرکت‌های معنا دار گسترده‌ای برای تخریب شهید سلیمانی شکل گرفت که در کنار رسانه‌هایی مانند: آمدنیوز و... حتی برخی از مسئولین نیز به انتقاد از برخی فعالیت‌های ایشان پرداخته بودند. این قبیل تلاش‌ها که سعی می‌کرد افکار عمومی کشور را در مقابل ایشان قرار دهد در برهه‌ای از زمان هم نتایجی را حاصل کرد. اما با به شهادت رسیدن این اسطوره ایرانی، انقلابی در درون انقلاب شکل گرفت که شاید بتوان آنرا در تاریخ معاصر بی نظیر یا کم نظیر خواند شهادت مظلومانه‌ای که دل هر ایرانی را فارغ از جهت گیری‌‌های سیاسی‌اش متالم ساخت و ایرانیان با حضور میلیونی در یکی از کم نظیرترین اجتماعات بشری در تشییع جنازه این قهرمان ملی نامش را در تاریخ جاودانه کردند. از اینرو به نظر می‌رسد این شهادت اگرچه دردناک بود ولی باید آنرا لطف الهی در حق این شهید و انقلاب اسلامی دانست که سبب استحکام و پایداری بیشتر خط فکری حاج قاسم‌ها شد.

در آخر باید گفت این ترور از سوی واشنگتن نه یک قدرت نمایی برای ایالات متحده بود، بلکه رویکردی بود از سر استیصال. چرا که نه بازیگر دیوانه‌ای چون ترامپ و نه فشارهای حداکثری‌اش، توانایی به زانو در آوردن ایران را نداشت. لذا ترور حاج قاسم سلیمانی آخرین تیری بود که ازتفنگ ایالات متحده برای تسلیم نمودن تهران رها شد. البته همانطور که رهبر انقلاب به مسئله انتقام خون شهید تاکید کردند به نظر می‌رسد قاتلان سلیمانی و در راس آن ترامپ، تا آخرعمرشان باید زندگی سلمان رشدی واری را تجربه کنند و شب‌ها را با کابوس مرگ ناشی از ترس انتقام خون سردارشهید صبح کنند.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
4 + 4 =
*****