- بعد از نقل کرامت آیتالله مصباح توسط آقای صدیقی در رسانهی ملی، رسانههای لیبرال و اصلاح طلب، تخریب را علیه آیتالله مصباح آغاز کردند. ایجاد این جو روانی را از چند زاویه میتوان تحلیل کرد.1ـ از طرف ناقل این سخنان که مکان و مخاطب را در نظر نگرفت. 2ـ برملا شدن بیاعتقادی و باطن تفکر لیبرالی داخل کشور 3ـ ادامه کرامت آیتالله مصباح برای بصیرت افزایی حتی بعد از مرگ
بعد از وفات آیتالله مصباح بود که آقای صدیقی در رسانهی ملی، کرامتی را نقل کردند که ایشان از زمان مرگ خود مطلع بودهاند و همچنین بعد از مرگ، چشمان خود را برای غسالشان باز کردهاند.
همین نقل قول عاملی شد تا لیبرالها این سخنان را بهانه و دستآویزی تازه برای تخریب چهرهی آیتالله مصباح کنند.
این موضوع را میتوان از چند جهت مورد تحلیل قرار داد.
1ـ ناقل این کرامات آقای صدیقی
یک سخنران باید اقتضای مجلس و مخاطبان خود را در نظر داشته و سپس به نقل کرامات بپردازد. آقای صدیقی در مورد نقل کرامات آقای مصباح این موضوع را مورد توجه قرار ندادند و همین عامل موجب تخریب و ایجاد جو روانی علیه آیتالله مصباح و زیر سوال بردن امور معنوی که در مبانی دین اسلام بدان اشاره شده است، گردید.
2ـ بیاعتقادی به عالم معنا و معنویت
از زاویهی دیگر اینگونه میتوان تحلیل کرد که این حجم از ایجاد جوروانی و به تبع آن هجمه علیه آیتالله مصباح، نشان از بیاعتقادی این افراد به عالم معنا و ملکوت و قدرت روحی مردان الهی است که در تاریخ تجربهی افراد عادی مانند رجبعلی خیاط نسبت به این موضوع بیان شده است و این هجم از موضعگیری را تنها میتوان به برملا شدن باطن این افراد و نزدیکی نگاه آنها به تفکرات لیبرالی و مادی دانست.
3ـ ادامه کرامت آیتالله مصباح حتی بعد از مرگ
این موضعگیری و ایجاد هجمه ناخواسته موجب گردید که آن نگاه عمیق آیتالله مصباح درباره غربزدهگانی که اسلامستیزی را در لوای ظاهری اسلامی، پنهان میکردند، تأیید گردد. همانگونه که آیتالله مصباح در زمان حیاتشان سعی و تلاشی در برملا ساختن باطن افراد لیبرال و ضد دین داشتند، امروز شاهدیم که کرامات ایشان بعد از مرگ نیز همچنان ادامه دارد و نقل خاطرهای از ایشان موجب برملا شدن باطن این افراد میگردد.
در نتیجه کرامت آيتالله مصباح اين نيست که بعد از مرگ، براي غسّال چشمان خود را باز کند بلکه چشمان او هميشه باز، بينا و بصير بود؛ آیت الله مصباح شخصیتی است که قبل و بعد از انقلاب، به دنبال بازکردن چشمان ديگران بر روي حقايق اسلام و فرهنگ اهل بيت(علیهمالسلام) بوده و در اين جهاد بزرگ، چشمان بسیاری را بينا کرد. او کسی است که فتنههای عمیق را آشکار کرده است؛ غبارهای غلیظ را کنار زده است و عمارگونه جان و آبرو و هستي خود را فداي انقلاب و ولايت کرده است.
امروز هم بعد از وفاتش، هنوز کرامت او ادامه دارد و با نقل خاطرهای از او شاهدیم که باطن عمروعاص صفتان روزگار برملا میگردد و باید گفت: اینهاست کرامات عمار انقلاب.