از کجا بفهمم دوسم داره
من ۳ ساله كه با پسرى دوستم ولى فقط از طریق sms و تلفنِ، خودم از اول بش گفتم اهلِ بیرون رفتن و دوستیای به اون شكل نیستم. اونم گفت من از این نجابت خوشم میاد و قبول كرد هردومون تو یك دانشگاه دانشجو هستیم گاهى اوقات اتفاقى همو میبینم ولى هیچ عکس العملی نشون نمیدیم چون كسى نمیدونه.
ما هردو همو خیلى دوست داریم و اونم مرتب به من ابراز علاقه میکنه و میگه بدونِ من نمى تونه. ولى یه سرى رفتارا داره كه من حس میكنم یه عاشق واقعى نمى تونه اینجورى باشه. تو كتابها خوندم كه زنو مرد خیلى تفاوتها با هم دارن ولى نمیدونم آیا این تفاوت تو شكل عاشق بودنشم صدق میكنه یا نه مثلا یه مورد از رفتارش اینكه من لحظه شمارى میكنم برا sms دادن به همو با هم حرف زدنمون ولى اون هر كاره دیگه اى داشته باشه به sms دادن كه اصلىترین راه ارتباطی مونه ترجیح میده
گاهى اوقات در روز اصلا با هم حرف نمیزنیم و فرداش میگه ببخشید دیروز نشد با هم حرف بزنیم من كار داشتم. این یك مورد بود. و این رفتارش خیلى منو اذیت میكنه میترسم كه عاشقم نباشه و خودش هم ندونه میترسم براش حرف زدنمون عادت شده باشه. گاهى اوقاتم كه بش میگم ناراحت میشه میگه چرا به احساسم شك کردی و تو زیادى حساسی و کارمون به بحث میكشه نمیدونم چى كار کنم خواهشا راهنماییم کنید
***جواب :
شما ننوشتید که هدفتون از این دوستی چیه ولی من فکر میکنم هدفتون ازدواج باشه اگه اینطوره لازم میدونم قبل جواب به سوال شما یه چیز بگم :
کار خوبی کردید که بهش گفتید که اهل دوستیهای معمول نیستید و اینکه اونم استقبال کرده هم خوبه ولی فکر نکنید که کار تمومه و با این عشقی که دارید حتما ازدواج خوبی خواهید داشت بخاطر اینکه همین عشق ممکنه نه تنها به ضرر ازدواج شما تموم بشه بلکه حتی باعث ناراحتیای فراوان براتون هم بشه چون اگه از این مراحل بگذرید و وارد مرحله خواستگاری رسمی بشید و در اون مرحله شما با مشورت اطرافیان متوجه بشید که برای هم مناسب نیستید و یا به یه علت دیگه که الان پیش بینی نمیکنید ازدواجتون سر نگیره میدونید چه بلایی سر شما بخاطر این دلبستگی میاد؟ باید اون قدر بخاطر این عشق بی سر انجام بسوزید تا فراموشش کنید
از این حرف که بگذریم جواب سوال شما اینه که همون طوری که خود شما هم گفتید مردها و زنها با هم فرق دارند از جمله در زمینه رابطه عاطفی و اظهار عشق و نگرانی شما ناشی از عدم توجه به این تفاوت در این زمینه است
من یه مثال میزنم که به وضع شما شبیهه : یه دختر رو در نظر بگیرید که در دوران عقدهو ارتباطش با شوهرش منحصر به تلفن و دیدارهای رسمی در منزل پدر عروس اونم در حضور دیگرانه، این دختر بعد مدتی میگه من شک دارم شوهرم منو دوست داشته باشه چون اون قدری که من به او تلفن میزنم و سراغش رو میگیرم اون نمیگیره و دیر به دیر هم به دیدنم میاد
در جوابش باید گفت که زن از رابطه صرفا عاطفی هرچند تکرار هم بشه لذت میبره اما مرد بیشتر رابطه عاطفی آمیخته با جنسی رو دوست داره و به همین خاطر بعد یه مدت دیدارهای رسمی در منزل پدر زن در حضور دیگران و فقط حرفهای عاشقانه زدن در ارتباط تلفنی ارضاش نمیکنه و به تدریج لذتی که ازش میبره کم میشه و در نتیجه کمتر تلفن میزنه و سراغ همسرش رو میگیره بنابر این این حالت دلیل کم شدن علاقه شوهر به زنش نیست بلکه دلیل لذت بخش نبودن این نوع روابط در دوران عقد برای اوست
مورد شما هم همین طوره که به دلیل صرفا عاطفی بودن رابطه و نبود جاذبههای جنسی که برای مرد کشش ایجاد میکنه، شبیه دوران عقدیه که مثال زدم پس این حالت طرف شما دلیل کم شدن علاقه طرفینی نیست بلکه این حالت بخاطر نوع روابط حاکم میان شما است که جذابیتش برای شما بیشتره و خیال میکنید که باید برای او هم جذابیت داشته باشه در صورتی که این طور نیست
بنا بر این از این جهت به عشقش شک نکنید ولی همون طوری که عرض کردم هرچی عشقتون به هم بیشتر باشه اگه بعدا بفهمید که برای هم مناسب نیستید جدایی سخت تری خواهید داشت
موفق باشید
گاهى اوقات در روز اصلا با هم حرف نمیزنیم و فرداش میگه ببخشید دیروز نشد با هم حرف بزنیم من كار داشتم. این یك مورد بود. و این رفتارش خیلى منو اذیت میكنه میترسم...