تعقل و خردورزی، از منظر آموزه های دینی

06:22 - 1392/05/15
اسلام آيينی فطرى و هماهنگ با عقل و خرد و منطق است، و به خلاف برخی ادیان تحریف شده، نه تنها از عقل و خردورزی مخاطبینش هراسی ندارد، بلکه در آیات و روایات بسیاری، آنان را به خردورزی و تعقل و تفکر دعوت نموده و آن را وسیله سعادت و کمالشان معرفی می کند.

عقل، بن مایه حیات انسانی
دعوت به اندیشه و تفكر و تعقل از سفارش های اساسي و مکرر خدای متعال است و در آيات بسیاری از قرآن كريم، انسان ها را به تفكر و تعقل دعوت نموده است: اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ (1) بدانيد خداوند زمين را بعد از مرگ آن زنده مى‏كند. ما آيات [خود] را براى شما بيان كرديم، شايد انديشه كنيد! در روایات بسیاری نیز به تعقل و خرد ورزي اهتمام داده شده است؛ رسول گرامی اسلام مي فرمايد: « قِوَامُ الْمَرْءِ عَقْلُهُ وَ لَا دِينَ لِمَنْ لَا عَقْلَ لَه (2) قوام و بنياد مرد، عقل اوست، و دين و آیين نيست براى كسى كه عقل و خرد نداشته باشد. امام علي عليه السلام مي فرمايد: زِينَةُ الرَّجُلِ عَقْلُه‏ (3) زينت مرد عقل و خرد اوست. امام صادق عليه السلام در پاسخ به سوال شخصي كه از عقل پرسيده بود، فرمودند: مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَ اكْتُسِبَ بِهِ الْجِنَانُ... (4) عقل چيزى است كه به واسطه آن خداى مهربان پرستش مى‏ شود، و به سبب آن بهشت ها بدست مى‏ آيد... .
در حيات دنيايي اين عقل است كه همچون چراغي فروزان راه را براي انسان روشن مي كند و چاله و چاه های پيش رو را براي او نمايان مي سازد. قطعا كسي كه از اين چراغ هدايت بخش و روشنی ده جاده زندگي استفاده نكند، نمي تواند مقصد نهایی سعادت و رستگاری خویش را درک نماید و چنین کسی که چراغ روشنگر عقل را نادیده گرفته، مرده متحركی بیش نیست، چه اینكه مولاي متقيان امير مومنان مي فرمايد: فَقْدُ الْعَقْلِ فقْدُ الْحَيَاةِ وَ لا يُقَاسُ إِلا بِالامْوَاتِ (5). بى‏ عقلى مرگ است و شخص بى ‏عقل، جز با مردگان قیاس نمی شود!

 

بی نیازی درونی، غنای حقیقی
غنا و بى‏ نيازى دو گونه است: 1- بى‏ نيازى برون ذاتى. 2- بى‏ نيازى درون ذاتى؛ منظور از بى‏ نيازى برون ذاتى آن است كه انسان به وسيله اشياء خارج از ذاتش، از ديگران بى ‏نياز شود؛ به وسيله مقام، قدرت، دوستان، پول و مانند آن. غناى برون ذاتى تا اندازه ای که نیازهای لازم آدمی را برآورده سازد خوبست اما بیش از آن، چندان اعتباری ندارد، زیرا اين نوع غنا و بی نیازی، عطش روحى انسان را فرو نمى‏ نشاند؛ برای همین است که می بینیم بسیاری از ثروتمندان، به جای اینکه سیراب شوند و آرام گردند، تشنه‏ تر و حریص تر می شوند!
نوع دوم، غناى درون ذاتى است؛ يعنى كسى كه با استفاده از سرمايه درونى وجود خويش و بدون كمك گرفتن از ابزار بيرون، غنى و بی نیاز است. اين ابزار قدرتمند درونی، همان عقل است؛ امام علي عليه السلام مي فرمايد: لا غِنَى‏ كَالْعَقْلِ وَ لا فَقْرَ كَالْجَهْلِ (6) هيچ سرمايه‏اى همچون عقل نيست و هيچ فقرى همچون جهل و نادانى نيست.

 

سخاوت، خوش خلقی، مهر ورزی و کمال طلبی، از ثمرات شیرین عقل مداری
از شرايط مهم يك زندگي مبتني بر تعقل و تفكر آنست كه انسان بتواند از راه دوستی و محبت و مهربانی با جامعه پیرامونش ارتباط برقرار نماید. امام علي عليه السلام مي فرمايد: مَا اسْتَجْلَبَتِ المَحَبَّةُ بِمِثلِ السَّخاءِ وَ الرِّفْقِ وَ حُسْنُ الخُلْقِ (7) هيچ چيزى مانند سخاوت و مدارا كردن و خوش اخلاقی، محبت را جلب نمى‏كند.
عامل کسب چنین فضایل و صفات ارزنده ای، قوای نیرومند عقل است. امير مومنان درباره سخاوت می فرماید: السَّخاءُ ثَمَرَةُ العَقْلِ و القَناعَةُ بُرهانُ النَّبَلِ (8)  سخاوت ميوه درخت عقل و خرد است، و قناعت دليل بر نجابت است. نیز درباره اخلاق نیک می فرمایند: الْخُلْقُ الْمَحْمُودُ مِنْ ثِمارِ الْعَقْلِ، الْخُلْقُ الْمَذْمُوْمُ مِنْ ثِمارِ الْجَهْلِ (9) اخلاق پسندیده از ميوه‏هاى عقل و خرد است [و] اخلاق ناپسند از ثمرات جهل و نادانى است.

انسان روز به روز كه از عمرش مي گذرد بايد به سوي بهتر شدن و كمال، قدم بردارد و اين كمالي كه در انسان تصور مي شود همان عقل است يعني هر روز با تفكر و تدبر و خرد وزي اين قوه را در خود قوي تر نمايد تا بالاخره به نقطه كمال انسانيت _كه همان كمال عقل است_ برسد؛ امير مومنان عليه السلام مي فرمايد: الْجَمالُ فِى اللِّسانِ وَ الْكَمالُ فِى الْعَقْل (10) زيبايى انسان در زبان اوست، و كمالش در عقل او.

 

شهوت و غضب، دشمن عقل و خرد
در آیات و روایات، همان گونه كه انسان را به استفاده صحیح از قوه خدادادي عقل دعوت نموده اند، دشمنان عقل را هم معرفي نموده اند تا انسان در سايه اين شناخت بتواند خود را براي مقابله با آن دشمنان مهيا سازد. شهوت پرستى، یکی از دشمنان بزرگ عقل است و با پرده‏ هاى ضخيمى که بر دیدگان خرد مى‏اندازد، حق را در نظر انسان باطل، و باطل را در نظر او حق جلوه مى‏دهد؛ حضرت علي عليه السلام در اين زمينه مي فرمايد: طاعَةُ الهَوى‏ تُفْسِدُ الْعَقلَ (11) هواپرستى، عقل را فاسد مى‏ كند. در حديث ديگرى اميرمؤمنان على عليه السلام مى‏فرمايند: اذا ابْصَرَتِ الْعَينُ الشَّهْوَةَ عَمِىَ الْقَلْبُ عَنْ العَاقِبَة (12) هنگامى كه چشم، مظاهر شهوت را ببيند، عقل از مشاهده عاقبت كار باز مى‏ ماند. آن حضرت در تعبير ديگرى نيز مى‏ فرمايند: «وَ كَمْ مِنْ عَقْلٍ اسيرٌ تَحتَ هَوى‏ أميرٍ(13) چه بسيار عقلها و خردها كه شهوات بر آنها حكومت مى‏كند.

خشم و  غضب نیز از دشمنان بزرگ عقل است و علاوه بر آثار زیان بار مادى و اجتماعى و اخلاقى، آثار سوء معنوى فراوانى نيز به دنبال دارد که از جمله آنها، كوچك كردن عقل است! هنگامي كه خشم و غضب مانند شعله هاي آتش موج مي زند، اولين قرباني این آتش برافروخته، عقل اوست؛ از امير مومنان روايت شده که: الْغَضَبُ يُفْسِدُ الالْبَابَ وَ يُبْعِدُ مِنَ الصواب (14) غضب، عقل‏هاى مردم را فاسد، و آدمى را از درستكارى و صلاح دور مي سازد.
قوای شهوت و هواي نفس، اگر بدون مهار و کنترل باشند، صاحبانش را به سوي هلاكت و مرگ اخلاقي مي كشانند. اين قوه قدرتمند عقل است كه می تواند این گونه قوای سرکش را مهار و رام سازد و انسان را از افتادن به پرتگاه شهوات و هوس ها نگه مي دارد. امير المومنين به اين واقعيت اشاره كرده و مي فرمايد: "النفوس طلقة لكن أيدي العقول تمسك تملك‏ أعنتها عن النحوس" (15) نفس آدمى رها و خودسر است، ولى دست نيرومند عقل به شدت زمامش را مى‏كشد و از اعمالى كه مايه بدبختى است بازش مي دارد. باز حضرت در روايتي ديگر مي فرمايد: مَنْ كَمُلَ عَقْلُهُ استِهَانَ بِالشَّهَوَاتِ (16) كسى كه عقلش كامل شود، شهوت ‏ها را كوچك مى‏ شمرد.

 

نتيجه:
با توجه به مطالبي كه بيان شد به اين نتيجه می رسیم كه اسلام آيينی فطرى و هماهنگ با عقل و خرد و منطق است، و به خلاف برخی ادیان تحریف شده، نه تنها از عقل و خردورزی مخاطبینش هراسی ندارد، بلکه در آیات و روایات بسیاری، آنان را به خردورزی و تعقل و تفکر دعوت نموده و آن را وسیله سعادت و کمالشان معرفی می کند. در روايتي از امام حسن مجتبي عليه السلام نقل شده که مي فرمايد: لا عبادة کالتفکر في صنع الله عزوجل (17)؛ هيچ عبادتي همانند تفکر و مطالعه در آفریدگان خداوند نيست؛ تفکر و انديشه، انسان را به حقيقت راهنمايي مي کند و با این تفکر و اندیشه است که انسان وجود خدا را در همه جا مي بيند و به خوب درک می نماید.

 

پی نوشت
----------------------
1- حدید/17
2- بحارالانوار، ج1، ص 94
3- بحارالانوار، ج1، ص 95
4: کافی، ج 1، ص 11
5: كافي، ج 1، ص 27
6: نهج البلاغه، كلمات قصار، شماره 54
7: غررالحكم، حديث 9561
8: غررالحكم، حديث 2145
 9: غررالحكم، 1280- 1281
10: : بحارالانوار، جلد 75، صفحه 80، حديث 64
11: : شرح غرر الحكم، حديث 5983
12: : شرح غرر الحكم، حديث 4063
13: نهج البلاغه، كلمات قصار، حديث 211.
14: الصَّوَابِ غررالحكم، ص 65
15: غررالحكم، ص 235.
16: شرح فارسى غررالحكم، حديث 8226
17: ميزان الحكمه، ج 8، باب 3253، ح 16220

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 8 =
*****