اقدامات فاطمی در دفاع از حریم ولایت

14:04 - 1400/10/20

بعد از جریان سقیفه و غصب خلافت امیرالمومنین علیه السلام حضرت فاطمه سلام الله علیها وارد میدان شدند و به شکل های مختلفی از  حریم ولایت دفاع نمودند که درپایان ختم به شهادت حضرت شد.

اقدامات فاطمی در دفاع از حریم ولایت

اقدامات حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در دفاع از ولایت امام علی علیه السلام

بعد از جریان سقیفه و غصب خلافت امیرالمومنین علیه السلام حضرت فاطمه سلام الله علیها وارد میدان شدند و به شکل های مختلفی از  حریم ولایت دفاع نمودند که درپایان ختم به شهادت حضرت شد.

اقدامات فاطمی در دفاع از حریم ولایت:

1- گریه های سیاسی

بعد از رحلت رسول خدا صلی الله علیه واله حضرت فاطمه سلام الله علیها روزها و ساعات زیادی را به گریه و ناله پرداختند که مردم مدینه از گریه های حضرت خسته شده بودند و به نشانه اعتراض می گفتند به زهرا س بگویید شب گریه کند یا روز!!!  به همین مناسبت حضرت علی علیه السلام سایبانی در قبرستان بقیع بنا کردند که حضرت زهرا سلام الله علیها روز ها به آنجا می رفتند و گریه می کردند که بعدها به بیت الاحزان معروف شد.

اشعاری که حضرت زهرا سلام الله علیها میان گریه های خود می خواندند و مکان های مختلفی که حضرت زهرا سلام الله علیها در آنجا گریه می کرد که گاهی در خانه، گاهی کنار قبر رسول خدا صلی الله علیه واله، گاهی در قبرستان اُحد و گاهی در قبرستان بقیع نشان از آن دارد که این گریه ها تنها گریه های احساسی و محبت آمیز نبوده است بلکه گریه های تلنگر آمیز و معرفت افزا بوده است تا مردم نسبت به حق غصب شده حضرت علی علیه السلام آگاه شوند.

 بطور مثال: محمود بن لبید می گوید: هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه واله از دنیا رفت، حضرت فاطمه سلام الله علیها نزد قبور شهدا و بر سر قبر حمزة سید الشهداعلیه السلام می آمد و در آنجا می گریست. روزی کنار او آمدم و بعد از این که از گریه آرام شد گفتم: ای سیدة من! مسئله ای از شما می پرسم که در سینه ام دارد؟ [معلوم می شود محمود متوجه شده بود که گریه های حضرت زهرا(ع) فقط برای فقدان پدرش نبود]. فرمود: بپرس. عرض کردم: آیا رسول خدا(ص) بر امامت حضرت علی(ع) تصریح کرد؟ حضرت فرمود: «وَا عَجَباً أَنَسِیتُم یَومَ غَدِیرِ خُمٍّ؟؛ شگفتا! آیا روز غدیر خم را فراموش کردید؟» عرض کردم: بلکه قضیة غدیر، بود (من فراموش نکرده ام)؛ ولی می خواهم از زبان شما بشنوم. فرمود: «أُشهِدُ اللَّه تَعَالَی لَقَدْ سَمِعْتُهُ یَقُولُ عَلِیٌّ خَیْرُ مَنْ أُخَلِّفُهُ فِیکمْ وَ هُوَ الْإِمَامُ وَ الْخَلِیفَةُ بَعْدِی وَ سِبْطَایَ وَ تِسْعَةٌ مِنْ صُلْبِ الْحُسَیْنِ أَئِمَّةٌ أَبْرَارٌ؛ خدای متعال را گواه می گیرم که شنیدم پیامبر اکرم (ص) می فرمود: علی(ع) بهترین کسی است که در میان شما جانشین خودم قرار می دهم و او امام و خلیفة بعد از من است و دو سبط من و نُه نفر از صلب حسین(ع) پیشوایان در میان شما خواهند بود»  پرسیدم: بانوی من! پس چرا علی(ع) سکوت کرد و حق خود را نگرفت؟ حضرت زهرا(ع) پاسخ داد: رسول خدا(ص) فرمود: «مَثَلُ الإمَامِ مَثَلُ الکَعبَةِ إِذ تُؤتَی وَ لا تَأتِی؛ مَثل امام، مانند کعبه است که نزد او می آیند (و طواف می کنند) و او نزد کسی نمی رود (کعبه دور مردم طواف نمی کند).» سپس ادامه داد: «أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ تَرَکوا الْحَقَّ عَلَی أَهْلِهِ، وَ اتَّبَعُوا عِتْرَةَ نَبِیِّهِ، لَمَا اخْتَلَفَ فِی اللَّهِ اثْنَانِ، وَ لَوَرِثهَا سَلَفٌ عَنْ سَلَفٍ، وَ خَلَفٌ بَعْدَ خَلَفٍ، حَتَّی یَقُومَ قَائِمُنَا، التَّاسِعُ منْ وُلْدِ الْحسَیْنِ؛( بحار الانوار، ج 36، ص 353.) آگاه باش، به خدا قسم! اگر حق را به اهلش واگذار می کردند و از عترت رسول خدا(ص) اطاعت می نمودند، دو نفر (دربارة حکم خداوند) با یکدیگر اختلاف نمی کردند و [امامت را همان گونه که رسول خدا(ص) معرفی فرمود] جانشینی از جانشین دیگری و [امام] قبلی از قبل دیگری به ارث می برد تا قیام می کرد قائم ما که نهمین [فرزند] از حسین است»

2- دفاع عرضی و آبرویی

حضرت امام باقر عليه السلام در اين زمينه مى فرمايند: ان عليا حمل فاطمة على حمار، و ساربها ليلا الى بيوت الانصار يسألهم النصرة، و تسألهم فاطمة الانتصار له...[ابن ابى الحديد، ج 6، ص 13.]

على عليه السلام فاطمه عليهاالسلام را شبانه در حالى كه وى را بر مركب سوار مى كرد، به در خانه هاى انصار مى آورد و علاوه بر خود على عليه السلام، فاطمه از آنان براى خلافت حضرتش استمداد مى كرد.

مرحوم شُبّر با سند معتبر از طريق سليم بن قيس از حضرت سلمان و عموى پيامبر خدا (عباس) نقل نموده، كه حضرت على عليه السلام به همراه فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام به همه ى اصحاب بدر مراجعه نموده و از آنان براى گرفتن خلافت خويش استمداد نمود ولكن جز عده اى قليل اعلان آمادگى نكردند.

حضرت به آن گروه افرادى كه جواب مثبت داده بودند فرمود: فردا صبح همگى به نشانه ى بيعت براى مرگ، سرهاى خويش را تراشيده و سلاح بر دست در فلان جا آماده شويد.

در اين حديث آمده است كه جز سلمان، ابوذر، مقداد و زبير كس ديگرى به صحنه نيامد. [جلاءالعيون، ج 1، ص 191.]

و در يك حديث ديگر (خطبه ى طالوتيّه) مى خوانيم كه در پى دعوت آن حضرت و فاطمه ى زهرا عليهماالسلام، شبانه سيصد و شصت نفر اعلان آمادگى كردند و اميرالمؤمنين عليه السلام فرمودند: هركس مى خواهد فردا در كنار من با تمام وجود، با دشمنان به مبارزه برخيزد، سرهاى خويش را تراشيده و با حمل سلاح و شمشير در فلان مكان (احجارالزّيت) حاضر گردد. اميرالمؤمنين به نشانه ى آمادگى براى مرگ، خود سرش را تراشيد و در احجارالزيّت حاضر شد و در آن روز جز پنج نفر: (ابوذر، مقداد، حذيفه، عمار و سلمان)از كسى خبرى نشد... [كافى، ج 8، ص 33.]

و معاويه بن ابوسفيان در نامه اى كه براى اميرالمؤمنين نوشته، به اين قضيه تلخ اشاره نموده، مى گويد: به ياد مى آورم آن روزگار را كه زن خود را بر چهارپايى سوار مى كردى و دست حسن و حسين را مى گرفتى و از همه ى اهل بدر و ساير اصحاب پيامبر استمداد مى نمودى، ولى جز چهار و يا پنج نفر اعلان آمادگى نكردند.[ابن ابى الحديد، ج 2، ص 47: و اعهدك امس تحمل قعيده بيتك ليلا على حمار و يداك فى يدى ابنيك الحسن والحسين، فلم تدع احدا من اهل بدر والسوابق الا دعوتهم الى نفسك... فلم يجبك منهم الا اربعة او خمسة...] آنچه از اين احاديث و قضاياى تاريخى به بحث ما مربوط مى باشد، اين است كه فاطمه ى زهرا عليهاالسلام براى خلافت اميرالمؤمنين و مبارزه با غاصبين خلافت،از آبرو و شخصيت خويش مايه گذاشته و سعى مى كرد على عليه السلام را در رسيدن به اين هدف يارى نمايد.

3- خطبه های فاطمی

یکی دیگر از اقدامات حضرت زهرا سلام الله علیها در دفاع از ولایت سخنرانی هایی بود که در خطبه فدکیه و خطبه ای که در منزل برای زنان مدینه ایراد نمودند برای ما بجای مانده است.
حضرت در این سخنان به صراحت با توطئه هایی که در سقیفه انجام شده اشاره و به دفاع از ولایت امیرالمومنین علیه السلام می پردازد و با مقدماتی به توصیف شجاعت و فداکاری و فضایل حضرت را یادآوری می نماید. صدیقه اطهر سلام الله علیها ، با بازکاوی جریان سقیفه، اسرار کفرآمیز آن را برملا کرد و چهره هایی را که در پس پرده آن جریان نفاق سنگر گرفته بود، معرفی فرمود. فاطمه زهرا سلام الله علیها ماهیت سقیفه را نفاقی معرفی کرد که پایه ها و اساس آن در عصر رسالت پی ریزی شده و پس از شهادت رسول خدا (ص) پرده از چهره خود برداشته است؛ چنان که فرمود: خداوند برای پیامبرش جایگاه برگزیدگانش را برگزید، خارهای نفاق در شما آشکار شد و جامه های دین و ایمان در شما به کهنگی گرایید، گمراهان خموش به سخن درآمدند و فرومایگان گمنام در صحنه ظاهر شدند. فَلمّا اختارَ اللهُ لنَبیهِ دارَ أنبیائِهِ وَ مَأوی أصفیائِهِ ظَهَرَ فیکم حَسَکه النّفاقِ وَ سمل جلباب الدین، وَ نطَقَ کاظمُ الغاوینَ، وَ نَبَغَ خامِلُ الآقلین. (همان: 1/ 233؛ مجلسی، همان: 28/ 101 و 104)

صدیقه اطهر (س) با تصویر شخصیت بی نظیر امیرمؤمنان (ع) او را عنصر منحصر به فرد و شایسته امامت و رهبری در میان امت محمد (ص) می داند و با مقایسه شخصیت وصف ناپذیر علی (ع) با سقیفه چیان می فرماید: هنگامی که امیرمؤمنان (ع) در جهاد در راه خدا پیوسته در تلاش بود، شما در رفاه و آسایش و عیش و نوش و خوش گذرانی، در امنیت و آسایش با آرامی و سکوت زندگی می کردید و پیوسته در انتظار آن بودید که حادثه ناگواری برای ما رخ دهد و منتظر چنین خبری بودید و در شرایط بحرانی و خطیر از صحنه فرار می کردید تا خطری شما را تهدید نکند. وَ أَنتُم فی رِفاهیه من العَیشِ و ادِعونَ فاکهونَ آمِنون، تَتَرَبَّصونَ بِنا الدَّوائِرَ و تَتَوَکفُونَ الأخبارَ وَ تَنکصُونَ عِندَ النزال وَ تَفِرّونَ مِنَ القتالِ » (طبرسی، الاحتجاج: 1/ 232)

همچنین آنگاه که خبر شدت بیماری حضرت در مدینه انتشار یافت، زنان مدینه جهت عیادت به محضر ایشان شرفیاب شدند. البته دلیل این عیادت خیلی روشن نیست که آیا به خواست شوهران خود جهت عذرخواهی و دلجویی آمده بودند، یا با اشاره حکومت و یا به عنوان اعتراض بر حکومت و حمایت از خط ولایت. در هر صورت، حضرت با استفاده از فرصت به دست آمده، خطبه بسیار غرا و بلیغی را ایراد فرمود و در مقام دفاع از ولایت امیرمؤمنان (ع) با بیان اهداف و آرمانهای سیاسی - دینی خود نسبت به آینده امت اسلامی پس از رسول خدا (ص)، اعتراض شدید و انزجار و تنفر جدی خویش را از مردان آنان و منافقان جامعه اسلامی ابراز داشته، فرمودند: از دنیای شما بیزار و بر مردان شما خشمناکم. آنان پس از آنکه در دفاع از اسلام ناب تیز و هوشمند بودند، کند شده و از جدیت به بازی و بی اعتنایی دچار آمدند. حضرت وضعیت موجود را به آنان گوشزد و تقصیر و کوتاهی آنها را اثبات و عذر آنان را ناموجه توصیف کردند (نک: قزوینی، فاطمه الزهرا (س) من المهد إلی اللحد 1414: 441؛ ابن ابی طیفور، بلاغات النساء: 19؛ اربیلی، همان: 2/ 118 -119؛ طبری، دلایل الامامه: 40 – 41؛ ابن ابی الحدید، همان: 16/ 233-234، طبرسی، الاحتجاج: 1/ 243-250؛ صدوق، معانی الاخبار 1379: 354-355، دینوری، همان: 1/ 12). حضرت انحراف جایگاه امامت از محل اصلی خود را ناشی از کوتاهی مردم و صحابه می داند و بازگشتِ آن به جایگاه مشخص شده توسط خدا و رسول را منوط به قیام مردم و عمل به وظایف دینی و الهی در جامعه اسلامی بیان می کند، زیرا تا مردم قیام نکنند وضعیت موجود ادامه می یابد. نکته قابل توجه این است که حضرت در این خطبه به مطالبی می پردازند که در خطبه مسجد الرسول (ص) بیان نکرده بودند.

4- دفاع جانی

 یکی دیگر از دفاع های حضرت زهرا سلام الله علیها در راه ولایت دفاع با جان خویش و فرزند سقط شده اش بود که باعث شد خیلی از انسان های آزاده تاریخ از حقیقت ولایت امیرالمومنین علیه السلام آگاه شده و به مکتب حقه اهل بیت علیهم السلام گرایش بیابند.

جهت اطلاع از کیفیت این نوع از دفاع فاطمی به خلاصه ای از داستان هجوم مرحله سوم غاصبین خلافت که منجر به شهادت حضرت شد را مکتوب می نماییم که در این یورش عمر بن خطاب به همراه بسیاری از مهاجمین بر در خانه حضرت فاطمه(س) تجمع کردند.

علامه مجلسی می نویسد:

 «أَقْبَلَ عُمَرُ فِی جَمْعٍ کثِیرٍ إِلَی مَنْزِلِ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبِ (ع) فَطَالَبَهُ بِالْخُرُوجِ فَأَبَی فَدَعَا عُمَرُ بِحَطَبٍ وَ نَارٍ»

 عمر با جمع کثیری از افراد خود، به منزل امام علی(ع) آمد و از علی(ع) در خواست کرد که از خانه خارج شود، که امام علی(ع) از خروج اباء کرد و عمر در این هنگام آتش و هیزم طلب کرد. بحار الانوار مجلسی، ج۲۸، ص۲۰۴

در این هجوم نه از دفاع متحصنین خبری بود و نه از اعتراض مردم مدینه!

شهرستانی می نویسد: «وَ مَا کانَ فِی الدَّارِ غَیرُ عَلِی(ع) وَ فَاطِمَةَ(س) وَ الحَسَنِ(ع) وَ الحُسَینِ(ع)» در آن روز غیر از علی(ع) و فاطمه(س) و حسنین(ع) کسی در خانه نبود.( الملل والنحل شهرستانی، ج۱، ص۷۱) در این هنگام عمر فریاد زد: «واللهِ لأَحرُقَنَّ عَلَیکم» به خدا قسم آتش را بر شما مسلط می کنم. (تاریخ طبری، ج۲، ص۴۴۳ ) پس در این هنگام؛  «خَرَجَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اَللَّهِ(ص) إِلَیهِمْ فَوَقَفَتْ عَلَی اَلْبَابِ» حضرت فاطمه(س) بر آنها خارج شد و در پشت در ایستاد و خطاب به عمر فرمود: «لاَ عَهْدَ لِی بِقَوْمٍ أَسْوَأَ مَحْضَراً مِنْکمْ تَرَکتُمْ رَسُولَ اَللَّهِ(ص) جِنَازَةً بَینَ أَیدِینَا وَ قَطَعْتُمْ أَمْرَکمْ فِیمَا بَینَکمْ فَلَمْ تُؤَمِّرُونَا وَ لَمْ تَرَوْا لَنَا حَقَّنَا کأَنَّکمْ لَمْ تَعْلَمُوا مَا قَالَ یوْمَ غَدِیرِ خُمٍّ وَ اَللَّهِ لَقَدْ عَقَدَ لَهُ یوْمَئِذٍ اَلْوَلاَءَ لِیقْطَعَ مِنْکمْ بِذَلِک مِنْهَا اَلرَّجَاءَ وَ لَکنَّکمْ قَطَعْتُمُ اَلْأَسْبَابَ بَینَکمْ وَ بَینَ نَبِیکمْ وَ اَللَّهُ حَسِیبٌ بَینَنَا وَ بَینَکمْ فِی اَلدُّنْیا وَ اَلْآخِرَةِ» در تمام عمر خود هیچ قومی را نمی شناسم که بی وفاتر و بی عاطفه تر از شماها باشند، جنازۀ رسول خدا(ص) را نزد ما گذاشته و سرگرم کار خود و بدست آوردن خلافت شدید، نه مشورتی با ما نمودید و نه کمترین حقّی برای ما قائل شدید، گویا شما هیچ اطّلاعی از فرمایش پیامبر(ص) در روز غدیر خم نداشتید؟

به خدا سوگند در همان روز آنچنان امر ولایت را محکم ساخت که جای هر طمع و امیدی برای شما باقی نگذاشت، ولی شما آن را رعایت نکرده و هر رابطه ای را با پیامبرتان قطع نمودید.البتّه خداوند متعال میان ما و شما حاکم خواهد فرمود. (بحار الانوار مجلسی، ج۲۸، ص۲۰۴)

کلمات و عبارات نشانگر این بود که مخاطب حضرت فاطمه(س) نه تنها مهاجمین بود، بلکه شامل مردم مدینه هم می شد. عمر که ترس از تحریک و شورش مردم داشت، مجدد شروع به عربده کشی کرد.  «فَأَقْبَلَ بِقَبَسٍ مِنْ نَارٍ عَلَی أَنْ یضْرِمَ عَلَیهِمُ اَلدَّارَ» عمر در دست خود شعله ای از آتش حمل می کرد که قصد به آتش کشیدن خانه فاطمه(س) را داشت.( عقد الفرید ابن عبد ربه، ج۴، ص۹۳)

او می گفت:  «اُحرِقُوا دَارَهَا بِمَن فِیهَا» خانه را با اهلش به آتش بکشید.( الملل والنحل شهرستانی، ج۱، ص۷۱) در این هنگام حضرت فاطمه(س) او را دید و به او فرمود: «یا اِبْنَ اَلْخَطَّابِ! أَ جِئْتَ لِتُحْرِقَ دَارَنَا؟» ای پسر خطاب! آیا آمده­ ای خانه ما را به آتش بکشی؟ عمر گفت:  «نَعَمْ! أَوْ تَدْخُلُوا فِیمَا دَخَلَتْ فِیهِ اَلْأُمَّة» آری! مگر آن که با ابوبکر بیعت کنید چنانکه امت بیعت کردند. (بحار الانوار مجلسی، ج۲۸، ص۳۳۹) حضرت فاطمه(س) در این هنگام به درگاه الهی شکایت کرد و فرمود: «یَا أَبَتَاهُ! یا رَسُولَ اللّهِ(ص)! أُنظُر مَا ذَا لَقِینَا بَعدَک مِن ابنِ الخَطَّابِ وَ ابنِ أَبِی قُحَافَةِ!» ای پدر! ای رسول الله(ص)! ما پس از تو چه ظلم ها که از عمر بن خطاب و ابوبکر ابن ابی قحافه دیدیم. (عوالم العلوم بحرانی اصفهانی، ج۱۱، ص۵۸۱)

و حضرت(س) این چنین شروع به استغاثه کرد که چنان دلخراش بود که همان افرادی که آمده بودند، نزدیک بود دل هایشان شکافته و جگر هایشان پاره پاره شود و به شدت گریستند و عده زیادی از آنها صحنه را ترک کردند. اما مهاجمین از کار شوم خود دست برنداشتند و همچنان به کار خویش ادامه دادند.

ادامه حملات در نقلهای دیگر:

 ابان بن ابی عیاش از سُلیم بن قیس نقل می کند که گفت: نزد عبدالله بن عباس در خانه اش بودم، و گروهی از پیروان علی(ع) با ما بودند، ابن عباس برای ما سخن می گفت.

از جمله ماجرای هجوم را برای ما بازگو کرد. او گفت: «یا إِخْوَتِی! تُوُفِّی رَسُولُ اللَّهِ(ص)، فَأَقْبَلَ عُمَرُ حَتَّی ضَرَبَ الْبَابَ ثُمَّ نَادَی: یا ابْنَ أَبِی طَالِبٍ! افْتَحِ الْبَابَ! » ای برادران! بعد از رحلت حضرت رسول اکرم(ص) عمر به درب خانه حضرت فاطمه(س) آمد و بر در کوبید و فریاد زد: ای پسر ابوطالب! در را باز کن! حضرت فاطمه(س) فرمود: «یا عُمَرُ مَا لَنَا وَ لَک لَا تَدَعُنَا وَ مَا نَحْنُ فِیهِ!» ای عمر! ما را به تو چه کار؟! ما را در مصیبت مان هم رها نمی کنی؟

عمر گفت: «افْتَحِی الْبَابَ وَ إِلَّا أَحْرَقْنَاهُ عَلَیکمْ!» در را باز کن وگر نه آن را بر سر شما به آتش می کشیم.

حضرت زهرا(س) فرمود: «یا عُمَرُ! أَمَا تَتَّقِی اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ تَدْخُلُ عَلَی بَیتِی وَ تَهْجُمُ عَلَی دَارِی؟» ای عمر! از خدا نمی ترسی که به سرایم درآمدی و به خانه ام یورش آوردی؟!

 «فَأَبَی أَنْ ینْصَرِفَ ثُمَّ دَعَا عُمَرُ بِالنَّارِ فَأَضْرَمَهَا فِی الْبَابِ فَأَحْرَقَ الْبَابَ ثُمَّ دَفَعَهُ عُمَر» عمر برنگشت، سپس آتش خواست، و درب خانه را آتش زد و در آتش گرفت. (کتاب سلیم بن قیس، ج۲، ص۸۶۴) عمر هیزم ها را شعله ور می ساخت و خالد بن ولید، مغیره و ابوعبیده بن جراح و قنفذ هم در حال جمع آوری هیزم بودند. و با شعله گرفتن هیزم ها آتش به در خانه سرایت کرد و دود وارد خانه شد، در حالی که حضرت فاطمه(س) پشت در نشسته بود!

در این حال، قنفذ سعی می کرد در را باز کند تا به داخل خانه هجوم بیاورند. حضرت فاطمه(س) برخاست و دو دست خود را بر دو طرف چهار چوب در گذاشت و با تمام بدن خود مانع باز کردن در شد. کم کم آتش به سوی در خانه رسید، در حالی که شعله می کشید و حرارت آن بر بدن و صورت حضرت فاطمه(س) می خورد. در آن لحظه ناگهان عمر چنان با لگد به در نیم سوخته زد که درب خانه باز شد. پیش از آنکه حضرت فاطمه(س) بتواند خود را کنار بکشد، در با تمام سنگینی بر آن حضرت(س) برخورد کرد و حضرت(س) بین در و دیوار قرار گرفت و بر همه بدن آن حضرت(س) آسیب رسید. در این هنگام حضرت(س) بر روی زمین افتاد و آتش همچنان شعله ورتر می شد و مهاجمین در این هنگام وارد خانه شدند. فشار در، بر بدن حضرت(س) به حدی بود که در همان لحظه حضرت محسن(ع) در رحم مادر به شهادت رسید.

حضرت(س) در این هنگام صیحه ای زد و ناله زنان فرمود: «یا أَبَتَاهْ! یا رَسُولَ اللَّهِ(ص)! هَکذَا کانَ یفْعَلُ بِحَبِیبَتِک وَ ابْنَتِک؟» ای پدرم! ای رسول خدا(ص)! این چنین رفتار می شود با حبیبه ات و دخترت!

سپس ناله زد: «آهِ یا فِضَّةُ! إِلَیک فَخُذِینِی فَقَدْ وَ اللَّهِ قُتِلَ مَا فِی أَحْشَائِی مِنْ حَمْلٍ» آه ای فضه! مرا دریاب! به خدا قسم فرزندی را که در رحم داشتم، کشته شد! (بحار الانوار مجلسی، ج۳۰، ص۲۹۴)

5- وصیت ماندنی

حضرت زهرا (علیهاالسّلام) در آخرین دفاع خود از حریم ولایت علیه کودتاگران سقیفه ، به امام علی (علیه‌السّلام) وصیت کرد : « اِنِّی اُوصِیکَ اَنْ لایلِی غُسْلِی وَ کَفَنِی سِواکَ وَ اِذا اَنَا مِتُّ فَادْفِنِّی لَیلاً وَ لا تُؤذِنَنَّ بِی اَحَداً ، وَ لا تُؤذِنَنَّ بِی اَبَابَکْرِ وَ عُمَرَ وَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ رَسولِ‌اللهِ (صلی‌الله علیه و آله) اَنْ لا یصَلِّی عَلَیَّ اَبُوبَکْرٍ وَ لا عُمَرُ.» (کشف الغمة، ج ۲، ص ۶۸) « همانا من تو را وصیت می‌کنم که غسل و کفن کردن مرا کسی غیر از تو انجام ندهد و وقتی وفات کردم مرا شب دفن کن و هیچ کس را خبر نکن و ابابکر و عمر را نیز مطّلع نساز ، و تو را سوگند می‌دهم بحق رسول خدا (صلی الله علیه و آله) که ابابکر و عمر بر جنازه من نماز نخوانند.»

امام صادق (ع) نقل فرمود: که حضرت زهرا (ع) در لحظه‌های آخر زندگی خطاب به علی (علیه‌السّلام) فرمود« إِذَا تُوُفِّیتُ لَا تُعْلِمْ أَحَداً إِلَّا أُمَّ سَلَمَةَ وَ أُمَّ أَیْمَنَ وَ فِضَّةَ وَ مِنَ الرِّجَالِ ابْنَیَّ وَ الْعَبَّاسَ وَ سَلْمَانَ وَ عَمَّاراً وَ الْمِقْدَادَ وَ أَبَا ذَرٍّ وَ حُذَیْفَةَ وَ لَا تَدْفِنِّی إِلَّا لَیْلًا وَ لَا تُعْلِمْ أَحَداً قَبْرِی » (دلائل الامامة، طبری، ص ۴۴) « علی جان ، وقتی وفات کردم هیچ کس را اطلاع نده مگر امّ سلمه و امّ ایمن و فضّه را از زنان ، و از مردان دو فرزندم حسن و حسین و عبّاس و سلمان و عمّار و مقداد و اباذر و حذیفه را خبر کن ، مرا دفن نکن مگر در شب و قبر مرا به هیچ کس اطلاع نده تا مخفی بماند»

حضرت زهرا (علیهاالسّلام) به اسماء بنت عمیس فرمود : « یا اَسْماءُ اِذا اَنَا مِتُّ فَاغْسِلْینِی اَنْتِ وَ عَلِی بْنُ اَبِی طالِبٍ (علیه السّلام) وَ لا تُدْخِلْنِی عَلَی اَحَداً.» (ذخائرالعقبی، ص ۵۳ ؛ السنن الکبری، ج ۳، ص ۳۹۶) «ای اسماء! وقتی من از دنیا رفتم تو و علی (ع) مرا غسل دهید و هیچکس را در کنار جنازه من راه ندهید»

    وصیت به عدم مشارکت غاصبان و فرصت‌طلبان در مراسم نماز و تدفین

حضرت زهرا (علیها السلام) خطاب به امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) فرمود: « اُوصِیکَ اَنْ لا یشْهَدَ اَحَدٌ جِنازَتِی مِنْ هؤلاءِ الَّذینَ ظَلَمونِی وَ اَخَذوا حَقِّی فَاِنَّهُمْ عَدُوِّی وَ عَدُوُّ رَسولِ‌اللهِ وَلا تَتْرُکْ اَنْ یصَلِّی عَلَیَّ اَحَدٌ مِنْهُمْ وَلا مِنْ اَتْباعِهِمْ وَادْفِنِّی فِی‌اللَّیلِ اِذا اَوْهَنَتِ الْعُیونُ وَ نَامَتِ الاَبْصارُ. » (بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۲۰۹ و ج ۷۸، ص ۲۵۳ و ج ۲۸، ص ۳۰۴) «ای علی تو را وصیت می‌کنم که هیچ کس از آنانکه به من ظلم کرده‌اند و حق مرا غصب نمودند ، نباید در تشییع جنازه من شرکت کنند ، زیرا آنها دشمنان من و دشمنان رسول خدا می‌باشند و اجازه نده که فردی از آنها و پیروانشان بر من نماز بگزارد ، مرا شب دفن کن ، آن هنگام که چشم‌ها آرام گرفته و دیده‌ها به خواب فرو رفته باشند».

اقدامات حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در دفاع از ولایت امام علی علیه السلام

بعد از جریان سقیفه و غصب خلافت امیرالمومنین علیه السلام حضرت فاطمه سلام الله علیها وارد میدان شدند و به شکل های مختلفی از  حریم ولایت دفاع نمودند که درپایان ختم به شهادت حضرت شد.

اقدامات فاطمی در دفاع از حریم ولایت:

1- گریه های سیاسی

2- دفاع عرضی و آبرویی

3- خطبه های فاطمی

4- دفاع جانی

5- وصیت ماندنی

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
7 + 2 =
*****