مانور اپوزسیون برای رسمیت بخشی یک گروه منحرف

14:02 - 1399/11/01

- نمی‌توان بهائیان را به دلیل انحرافات اعتقادی و اخلاقی یک گروه مذهبی تلقی کرد و همچنین به دلیل مناسبات خلاف امنیت کشور و رابطه با کشورهای معاند مانند اسرائیل از جمله اقلیت‌های قانونی محسوب نمی‌شوند لذا تا زمانی که با عملکرد و رفتار خود مخل امنیت کشور نباشند، هیچگونه برخورد قانونی با این افراد صورت نمی‌گیرد.

بهائیت

طبیعی است که در هرکشوری افراد ازنظر نژادی، مذهبی، اعتقادی و زبانی متفاوت باشند و وجود اقلیت‌هایی با ویژگی‌های متفاوت فرهنگی، مذهبی، اعتقادی و زبانی یک واقعیت غیرقابل‌انکار به شمار می‌آید. با توجه به چالش‌برانگیز بودن معنای اقلیت، در منشورهای بین‌المللی تعریفی مشخص از اقلیت نشده است. در اسناد منطقه‌ای حقوق بشر نظیر «کنوانسیون اروپایی چارچوب برای حمایت از اقلیت‌های ملی» نیز تعریفی از اقلیت نشده است. [1] درعین‌حال شاهدیم که اسناد حقوقی بین‌المللی مانند اعلامیه 1992، تعهداتی دوسویه را در قبال اقلیت‌ها برای دولت‌ها تعیین کرده‌اند و با این رویکرد است که دولت‌ها مکلف‌ به رعایت حقوق مذهبی، فرهنگی و زبانی اقلیت‌ها هستند و باید شرایط مناسب برای حضور و مشارکت مؤثر اقلیت‌ها در زندگی عمومی و اجتماعی را فراهم کنند و از طرفی اقلیت‌ها نیز باید متعهد گردند با احترام به قوانین و هنجارها، به جامعه ملی وفاداری داشته باشند و از واگرایی، خودداری کنند.
در کنار اعلامیه‌ها و قوانین حقوق بین‌الملل، قانون اساسی جمهوری اسلامی، توجه خاصی به اقلیت‌ها دارد. در اصل 19 قانون اساسی آمده است: «مردم ایران از هر قوم و قبیله‌ای که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند این‌ها سبب امتیاز نخواهد بود.»  همچنین در قانون اساسی کشور توجه خاصی به اقلیت‌های مذهبی شده است.
اصل 13 قانون اساسی تأکید می‌کند: «ایرانیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی تنها اقلیت‌های دینی شناخته می‌شوند که در حدود قانون در انجام مراسم دینی خود آزادند و در احوال شخصی و تعلیمات دینی بر طبق آئین خود عمل می‌کنند.» اقلیت‌های دینی در ایران از حقوق قانونی که در اسناد بین‌المللی عام و خاص حقوق بشر آمده است برخوردارند که عبارت‌اند از:
طبق اصل 64 قانون اساسی، اقلیت‌های مذهبی حق داشتن 5 نماینده در تمام ادوار مجلس شورای اسلامی را دارا می‌باشند.
این موضوع تبلوری از اجرای اصل مورد تأکید حقوق بین‌الملل بشر، یعنی مشارکت مؤثر اقلیت‌ها در همه عرصه‌های زندگی عمومی و حاکم بودن آنان بر سرنوشت خویش است.
ازجمله موضوعاتی که معمولاً موردتوجه شبکه‌های معاند با موضوع اقلیت‌ها می‌باشد، بهائیت و بهائیان موجود در ایران است. موضوعاتی مانند:
ـ حکومت ایران باید بهائیان را به‌عنوان یک جامعه‌ی مذهبی به رسمیت بشناسد.
ـ آزادی دین و عقیده باید به‌عنوان یک حق جهانی در ایران به رسمیت شناخته شود.
ـ بهائیت باید به‌عنوان یک دین مذهبی در ایران شناخته شود مثل سایر مذهب‌ها
براین اساس، رسانه‌های معاند بهائیان را در شمار اقلیت جامعه ایران می‌شمارند.
اما ادعای نادیده گرفتن حقوق جمعی و فردی و ایجاد محدودیت‌های سیاسی، اداری و آموزشی برای خود هستند تا چه حد با واقعیت‌های خارجی مطابقت دارد؟
علاوه بر قوانینی که در قانون اساسی کشور در مورد اقلیت‌ها بدان اشاره‌شده است. در پاسخ به این سؤال آنچه موردتوجه قرار می‌گیرد این است که وقتی در مورد یک جامعه و یک نظام اجتماعی صحبت می‌کنیم، اصل را بر سه چیز می‌گذاریم:
1- قانون اساسی هر کشور که حقوق شهروندان را مطرح می‌کند
2- جایگاه شهروندان و اقلیت‌ها در متن جامعه
3ــ رعایت مسائل امنیتی به معنای حفظ اقتدار ملی، وحدت ملی، منافع ملی، اقتصاد ملی
باتوجه به اصلی که در بالا بدان اشاره شده است.
اولا بر اساس قانون اساسی اقلیت‌های مذهبی (مسیحی، یهودی و زرتشتی) در قانون اساسی مشخص‌شده و برای آن‌ها حقوقی مانند نماینده‌ی مجلس و همچنین انجام عبادات و مناسک تعیین‌شده است که در بالا بدان اشاره‌شده است لذا تکیه‌گاه اصلی ما در مسائل مختلف و حقوق شهروندی قانون اساسی است. از طرفی در جامعه با گروه‌هایی مواجه هستیم که جزو اقلیت محسوب نمی‌شوند مانند دراویش و اهل حق که جزء اقلیت محسوب نمی‌شوند ولی کسی با این افراد کاری ندارد. تا زمانی که اعتقادات شخصی در چهارچوب چهاردیواری خانه افراد یا در قلوب فکرشان باشد. اما اگر از آن تعدی و خلاف قانون عمل کنند، مجازات می‌شوند. که در قانون اساسی جمهوری اسلامی و همچنین اعلامیه‌های بین‌المللی (1992) به این امر اشاره‌شده است که اقلیت‌ها باید بر اساس موازین و مقررات اکثریت عمل کنند.
بر این اساس، با توجه به واقعیت‌های جامعه، بهائیت در کشور ما هیچ‌وقت به‌عنوان اقلیت و فرقه‌ رسمی شناخته نشد. لذا اقلیت باید به افکار اکثریت احترام بگذارد و باید از قوانین اطاعت کند چون از واقعیت‌های حقوق شهروندی است. از طرفی پیدایی و رشد و روابط امروز این گروه، نشان از وابسته بودن به غرب و استعمارگران است. جمهوری اسلامی بعد از انقلاب اسلامی با سه جریان درگیر است.
ابتدا با انگلستان به دلیل استعمار و خیانت و تجاوزاتی که درگذشته در حقوق مردم ایران روا داشته است. در مرحله‌ی بعدی  با امریکا به دلیل جنایت، تعدی و توطئه‌هایی که در این 4 دهه بر مردم ایران داشته است و همچنین اسرائیل به دلیل عدم مشروعیت دولت خودساخته‌ی آنها و همچنین توطئه افکنی در منطقه و جهان است.
در این چهار دهه شاهد ارتباط و حتی ایجاد فتنه بهائیان با همکاری این سه کشور بوده‌ایم و حتی شوقی افندی جانشین عباس افندی فرزند حسین علی نوری (بهاءالله) در سال 1330 بعد از تأسیس حکومت صهیونیستی با رئیس‌جمهور اسرائیل دیدار و وفاداری خود را اعلام می‌کند. [2]
آن‌قدر نزدیکی و مقاربت بهائیان با صهیونیست‌ها زیاد است که "فریدون رامشفر" كه بهایی است، در مسافرتی كه به اسرائیل داشته درباره نحوه برخورد اسرائیلی‌ها با بهائیان می‌گوید:
«دولت اسرائیل، آن‌قدر نسبت به بهائیان، خوش‌بین است كه در فرودگاه خود، احیا (بهائیان) را بازرسی نمی‌كند؛ ولی بقیه مسافرین و حتی كلیمی‌ها را بازرسی می‌كنند. به‌طوری‌که یك كلیمی اعتراض كرده بود كه چرا بهائیان را بازرسی نمی‌كنید و ما را كه اینجا موطنمان است، مورد بازرسی قرار می‌دهید.» [3]
به همین دلیل بهائیان از اسرائیل برای زنده نگه‌داشتن آیین خود کمک می‌گیرند و مسئولین رژیم غاصب هم با توجه به اهداف مشترکشان، از آنان حمایت می‌کنند.
همچنین انحرافات فکری و اعتقادی که در این گروه موجود بوده و در اسناد و کتب خود بهائیان به این امر اشاره‌شده است. مانند الوهیت علی‌محمد باب و حسنعلی نوری [4]، اعتقاد به نسخ دین اسلام [5]، ایجاد قبله‌ی جدید [6] با توجه به قوانین مذهبی موجود در کشور نمی‌توان این گروه انحرافی را در زمره‌ی گروه‌های مذهبی قلمداد کرد.
البته با توجه به اینکه اقلیت‌ها و جریاناتی که در جامعه وجود دارد رفتارها و کارهای آن‌ها باید موافق با امنیت کشور باشد. طبیعتاً هرگونه اخلال در امنیت کشور توسط این گروه‌ها باید با برخورد مسئولان نظامی و امنیتی واقع گردد. همچنین از اولیه‌ترین حقوق جامعه، امنیت کشور است و بالطبع باید با مخلین امنیت و آرامش برخورد کرد. لذا در جریان فتنه 88 و همچنین همراهی با معاندین مانند مسیح علینژاد در مخالفت باحجاب، نقش بهائیان بسیار برجسته و روشن می‌باشد.
درنتیجه فرقه و گروهی که نه‌تنها در ردیف اقلیت‌های کشور نمی‌باشند و حتی به دلیل انحرافات جزو گروه‌های مذهبی قرار نمی‌گیرند. طبیعتاً باید به قانون اساسی کشور ملتزم باشند و همچنین هرگونه اخلال در امنیت از طرف این گروه‌ها پذیرفتنی نیست و باید در چارچوب قانون اساسی عمل کنند. از طرفی پذیرفتن و به رسمیت شناختن یک گروه و فرقه و اقلیت باید بر مبنای صحت اعتقادات و همچنین نوع رفتار و پیشینه‌ی این گروه‌ها باشد. البته باید اشاره داشت که مسئولان امنیتی کشور نسبت به این افراد نگاه مسالمت‌آمیزی داشته و تا زمانی که رفتارها و عملکرد این افراد برخلاف امنیت کشور نباشد، هیچ‌گونه برخوردی با این گروه صورت نمی‌پذیرد.
پی‌نوشت:
1). Henrard, K. (2007); Equal Rights versus Special Rights? Minority Protection and the Prohibition of Discrimination, Luxembourg: Office for Official Publications of the European Communities.
2). شوقی افندی، قرن بدیع، تهران، مؤسسه ملی مطبوعاتی امری، ج 2، ص 297.
3). جواد منصوری، تاریخ قیام پانزدهم خرداد به روایت اسناد، ص 330.
4). عامر النجار، البهائیة و جذورها البابیة، دارالمنتخب العربی، ط اول، 1419 هـ . ق، ص 44.
5). بهائی چه می گوید، آیت الله میرزا جواد تهرانی، ،‌ مشهد، ط دوم، 1341، ج 2، ص 93.
6). همان، ص19.

بهائیت گروهی که قبله‌اش در کشور مجعول رژیم صهیونیستی و اعتقاداتش در هاله‌ای از ابهام و انحراف میباشد، هیچ اعتمادی به او نیست.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 5 =
*****