ولایت امام علی در قران

08:55 - 1400/11/20

خداوند تبارک و تعالی در آیات متعددی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و اهل بیتش علیهم السلام را به عنوان تنها مرجع رسمی و قانونی تفسیر قرآن معرفی کرده است.

ولایت امام علی در قران

ولایت امام علی در قران

در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که معنای آن در نگاه اول عجیب و غیرپذیرفتنی می نماید؛ چراکه با اصول ثابت شده اعتقادی و بینش دینی رایج ناسازگاری دارد. از جمله این آیات، می توان به آیه های 73 تا 75 سوره اسراء اشاره نمود. خداوند در این آیات فرموده است:
«وَ إِنْ كادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنا غَيْرَهُ وَ إِذاً لَّاتَّخَذُوكَ خَلِيلاً (73) وَ لَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئاً قَلِيلاً (74) إِذاً لَّأَذَقْناكَ ضِعْفَ الْحَياةِ وَ ضِعْفَ الْمَماتِ ثُمَّ لاتَجِدُ لَكَ عَلَيْنا نَصِيراً (75)؛ نزديك بود آن‌ها تو را از آنچه بر تو وحى‌كرده ‌ايم بفريبند، تا غير آن را به ما نسبت دهى و آنگاه تو را به دوستى خود برمى‌ گزيدند.(73) و اگر تو را ثابت قدم نمى ‏داشتيم، همانا نزديك بود اندكى به سوى آنان متمايل شوى.(74) در آن صورت دو برابر در دنيا و دو برابر در آخرت عذاب به تو مى‏ چشانديم، آن گاه براى خود در برابر ما ياورى نمى ‏يافتى.(75)»

تمجید یا تهدید پیامبر!
خداوند در این آیات به طرز غیرقابل باوری پیامبر خود را تهدید کرده است؛ به این دلیل که ظاهراً نزدیک بوده اندک تمایلی به کفار پیدا کند! این مطلب در نگاه اول با عظمت شأن و عصمت پیامبر تعارضی دارد. اما با دقت در الفاظ آیه روشن می شود که نه تنها سخن از نقص و عیب پیامبر نیست که در حقیقت این آیات پیامبر را ستوده اند. ركون در عربی به معناى كمترين حد تمایل است و بر اساس این آیات، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نه تنها کمترین ميلی به كفار نکرد، كه حتی به ميل، نزدیک هم نشد. این مطلب نه تنها با عصمت او ناسازگاری ندارد که عین عصمت الهی رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم است.[1]

به در بگو دیوار بشنود!
گاهی در قرآن مشاهده می شود در مواردی که مطلب بسیار مهم و حیاتی است و تخلف از آن به هیچ وجه بخشودنی نیست، خداوند در قالب تهدید پیامبر، تکلیف دیگران را یکسره کرده است تا همه بدانند وقتی پیامبر چنین مورد خطاب قرار می گیرد، آنها چه حال و روزی خواهند داشت. در موارد متعددی ائمه علیهم السلام در تفسیر این آیات، به این مطلب اشاره کرده اند که مراد خداوند در واقع تهدید پیامبر نبوده است، بلکه می خواسته امتش را متوجه اهمیت امر کند.[2] [3]

مفسران حقیقی قرآن
برای دانستن اینکه مسأله مورد اشاره این آیات چیست و چه امر خطیری در میان بوده که خداوند چنین هشدارهایی داده است، بهترین راه مراجعه به روایات اهل بیت علیهم السلام است که مفسر حقیقی قرآن و سخنگویان رسمی دین هستند. هرچند قرآن به زبان عربی مبین نازل شده است، اما قرآن کتاب ابدی هدایت و جوشیده از چشمه بیکران علوم لایزال الهی است، لذا فهم حقایق و باطن آن چیزی نیست که برای همگان میسر باشد. خداوند خود تکلیف تفسیر قرآن را مشخص کرده و در آیات متعددی پیامبر و اهل بیتش علیهم السلام را تنها مرجع رسمی و قانونی تفسیر قرآن معرفی کرده است. به عنوان نمونه در این دو آیه، خداوند تبیین قرآن را وظیفه پیامبر دانسته است:
«وَ ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ إِلاَّ لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فيهِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُون؛[4]‏
ما اين كتاب را بر تو نازل نكرديم مگر براى اينكه حقايقى را كه در آن اختلاف كرده ‏اند، براى آنان توضيح دهى [تا از آراء، نظريات وسليقه ‏هاى باطلشان نسبت به حقايق دست بردارند] و براى مردمى كه ايمان دارند [مايه‏] هدايت و رحمت باشد.» همچنین فرموده است:
«وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُون؛[5] و قرآن را [هم‏] به سوى تو نازل كرديم به خاطر اينكه براى مردم آنچه را كه براى [هدايتشان‏] به سويشان نازل شده بيان كنى و براى اينكه [در پيامبرى تو و آنچه را به حق نازل شده‏] بينديشند.»

ردپای ولایت امیرالؤمنین در جای جای قرآن
با مراجعه به روایاتی که در تفسیر این آیات وارد شده، روشن می شود، آن مسأله مهم که خداوند پیامبرش را به شدت تهدید کرده، مربوط به امر امامت امیرالمؤمنین علی علیه السلام بوده است. خداوند با تهدید پیامبر خواسته به مردم بفهماند که سهل انگاری در امر امامت و جانشینی پیامبر به هیچ وجه پذیرفتنی نیست و خدا حتی با بهترین بنده اش بر سر امامت شوخی ندارد. امام کاظم علیه السلام درباره ماجرای نزول این آیات فرموده است:
«قریش می‌خواست پیامبر صلی الله علیه و آله را در رأی و نظرش نسبت به علی علیه السلام دچار تردید و شک نماید تا پیامبر دست از علی بردارد و او را رها کند، حتّی برخی از زنان حضرت در این‌باره بسیار بر او اصرار ورزیدند ...»[6]
امام باقر علیه علیه السلام نیز در این باره فرموده است:
«تفسیر این آیه در مورد علی علیه السلام است؛ یعنی آن ­ها خواستند تو را از آنچه درباره علی به تو وحی کردیم، باز دارند؛ و خداوند به آن حضرت وحی فرموده بود که ایشان را به پذیرش ولایت علی فرمان دهد.»[7]
بر خلاف تصور عده ای که نبودن نام علی علیه السلام در قرآن را بهانه قرار می دهند، در جای جای قرآن یاد علی علیه السلام وجود دارد و هیچ گاه قرآن جدا از علی نبوده است، همانطور که هیچ گاه علی از قرآن جدا نبوده است.

پی نوشت
[1] المیزان،  ج‏13، ص173.
[2] عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج1، ص202.
[3] کافی، ج2، ص631.
[4] نحل، آیه: 64.
[5] نحل، آیه: 44.
[6] تفسیر اهل بیت علیهم السلام، ج8، ص280.
[7] تفسير فرات الكوفي، ص243.

بر خلاف تصور عده ای که نبودن نام علی علیه السلام در قرآن را بهانه قرار می دهند، در جای جای قرآن یاد علی علیه السلام وجود دارد. چه اینکه  رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم در حدیث ثقلین که مورد پذیرش تمام مسلمانان است، بر جدا نشدن قرآن و اهل بیتش از یکدیگر تصریح کرده است. اهمیت مسأله ولایت و امامت تا جایی است که در مواردی خداوند با ادبیاتی تهدید آمیز با پیامبرش سخن گفته است؛ البته روی اصلی این تهدید نه بهترین مخلوق خدا، که امت او هستند تا همه بدانند که خداوند در امر امامت و جانشینی پیامبر، هیچ تسامحی ندارد.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
4 + 8 =
*****