-آن کس که در حاکمیت اسلامی جلودار مردم قرار میگیرد زیستش باید به گونهی اشراف و متمولان نباشد؛ خصوصا اگر ادعای انقلابی بودن داشته باشد و در اذهان مردم این عنوان برای او ثابت شده باشد.
این روزها مردم کشور عزیزمان گلایههای فروانی دارند که بیشتر آن به مسائل اقتصادی کشور بازگشت دارد. گلایههای کارگرانی که حقوق معوقه فراوان دارند و یا کارخانهای که در آن کار میکردهاند رو به تعطیلی گذاشته است و یا حتی تعطیل شده است. این گلایهها از یک منظر میتواند به خودِ افرادِ کف جامعه بازگشت داشته باشد که انتخاب شماست که در آینده، سرنوشت شما را رقم میزند، پس بنابراین خودکرده را تدبیر نیست؛ گرچه این حرف تا حدودی حرف درستی است اما تمام حرف این نیست. در اینجا جا دارد دو دیدگاه تکمیلی دیگر نیز مورد بررسی قرار گیرد که در ادامه به صورت مختصر به بیان آن میپردازیم:
1.گاه مردم باید این تجربههای تلخ را با انتخابشان ادراک کنند تا رشد یابند و متوجه شوند هر کس که وعدهای میدهد الزاماً پایند به آن نیست و حتی در برخی مواقع برای انجام آن وعده چیزهایی را به حراج میگذارد و وارد میدان مینماید؛ اما تحقق آن وعده ارزشش را ندارد که در مقابلش این هزینههای سنگین صورت پذیرد. در ماجرای برجام رهبری معظم انقلاب با عدم خوشبینی به این مذاکرات از همان ابتدای کار، قبول کردند که این تجربه را دولتِ برخواسته از آراء مردم انجام دهد. چرا که دولت بیان میکرد رفع تحریمها خواسته اکثریت است و برای آن از مردم رأی گرفته است. ایشان در نهایت شش ماه پس از تصویب برجام فرمودند: «شش ماه هم از امضای برجام میگذرد، هیچ تأثیر محسوس و ملموسی هم در وضع معیشت مردم به وجود نیامده است؛ [درحالیکه] خب، برجام اصلاً برای برداشتن تحریمها بود؛ برای اینکه تحریمهای ظالمانه برداشته بشود. مگر غیر از این است؟ خب برداشته نشده؛ حالا میگویند بهتدریج، یواشیواش دارد درست میشود! مگر بحث سرِ یواشیواش بود؟ آن روز مسئولین، هم به ما میگفتند، هم به مردم میگفتند که در این مذاکرات، قرار بر این است که وقتی ایران تعهّدات خود را انجام میدهد، یکباره همهی تحریمها برداشته بشود؛ یعنی این مانعی که آمریکا سر راه ملّت ایران ظالمانه و خباثتآمیز به وجود آورده بود، برداشته بشود؛ خب حالا شش ماه از این موعد گذشته است، برداشته نشده؛ شش ماه برای یک مملکت هشتاد میلیونی زمان کمی است؟»[1] این سخن رهبری معظم انقلاب را بگذارید کنار سخن دیگرشان که در بعضی مواقع همان تجارب تلخی که به دست خود مردم رقم میخورد گرچه تلخ هستند اما چون موجب رشد جامعه میشوند، قابلپذیرش هستند آنجا که بیان میفرمایند: «یک تجربهی ذیقیمت دیگر برای همه بود که متوجه شویم نشست و برخاست و حرف زدن با آمریکاییها، مطلقاً تأثیری در کم کردن دشمنی آنها ندارد و بدون فایده است.»
2.گاهی نیز کوتاهی و رفاهزدگی مسئولینی که خود را داعیهدار پشتیبانی از رهبری و ولایتفقیه میدانند موجب میشود که مردم مسیر را گم کنند و به جای انتخاب مسیر مقاومت، مسیر سازش را در پیش بگیرند و این نیز مسئله بسیار مهمی است.
حق این است که آن کس که در حاکمیت اسلامی جلودار مردم قرار میگیرد زیستش باید به گونهی اشراف و متمولان نباشد؛ خصوصاً اگر ادعای انقلابی بودن داشته باشد و در اذهان مردم این عنوان برای او ثابت شده باشد.
عملکرد انقلابی تنها در نام و نشانها نیست؛ عملکرد انقلابی یک سبک زندگی را برای خود مطالبه میکند که مسیر سخت و البته شیرینی را پیش روی هر انسان انقلابی قرار میدهد. سیرهی رسولالله (صلّی اللّه علیه و آله) دراینباره یکی از بهترین الگوها برای افرادی است که مسئولیتی را قبول کردهاند و دل در گرو انقلاب اسلامی دارند. ابن عبّاس میگوید: «کَانَ رسولالله (صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِه) یَجلِسُ عَلَی الأرضِ وَ یَأْکُلُ عَلَی الأرضِ وَ یَعتَقِلُ الشَّاةَ وَ یُجِیبُ دَعوَةَ المَملُوکِ عَلَی خُبزِ الشَّعِیرِ؛[3] پیامبر خدا (صلّی اللّه علیه و آله) بر زمین مینشست، و بر زمین غذا میخورد، و گوسفند به دستشان میگرفت، و دعوت بردهای را به نان جوین میپذیرفت.»
وقتی اهدافی را که باید یک مسئول و حاکم اسلامی در باب حکومت کردن بر مردم مد نظر داشته باشد مورد بررسی قرار میدهیم، به نگاه آخرتی و عدم توجه به دنیا در نظر حاکم اسلامی دست مییابیم که بالاترین مراتب آن در کلام حضرت امیر (علیه السلام) روشن و هویداست. در کلام ایشان به صراحت میتوان به دنیاگریزی و آخرتگرایی یک حاکم اسلامی دست یافت آنجا که میفرمایند: «اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ يَكُنِ الَّذِي كَانَ مِنَّا مُنَافَسَةً فِي سُلْطَانٍ وَ لَا الْتِمَاسَ شَيْءٍ مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ، وَ لَكِنْ لِنَرِدَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِينِكَ وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِي بِلَادِكَ، فَيَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِكَ وَ تُقَامَ الْمُعَطَّلَةُ مِنْ حُدُودِكَ. اللَّهُمَّ إِنِّي أَوَّلُ مَنْ أَنَابَ وَ سَمِعَ وَ أَجَابَ، لَمْ يَسْبِقْنِي إِلَّا رسولالله (صلی الله علیه وآله) بِالصَّلَاةِ.[4] پروردگارا! تو میدانی آنچه ما انجام دادیم، نه برای این بود که ملک و سلطنتی به دست آوریم و نه برای اینکه از متاع پست دنیا چیزی تهیه کنیم، بلکه بدان سبب بود که نشانههای از بین رفته دینت را بازگردانیم و صلح و اصلاح را در شهرهایت آشکار سازیم تا بندگان ستمدیدهات در ایمنی قرار گیرند و قوانین و مقررات تو که به دست فراموشی سپرده شده بار دیگر عملی شود.»
توجه به این اهداف و پیگیری عملی آن از جانب مسئولان است که مردم را به انتخابی درست و شایسته یاری خواهد داد بنابراین تکمیل آن مطلب که این انتخاب مردم است که سرنوشت آیندهی آنها را رقم میزند به این صورت باید باشد که مردم نیز انتخابشان متأثر از عملکرد پیشین مسئولین کشور خصوصاً مسئولینی است که داعیهدار انقلاب اسلامی هستند. اگر جایی دیده شده است که مردم درست انتخاب نکردهاند میتوان بخش قابل توجهی از جواب را در عملکرد نیروهای انقلابی جست که علیرغم یدک کشیدن عنوان انقلابی، اما در عمل انقلابی عمل نکردهاند و از حکومت کردن گاهی به دنبال رفاه و راحتی خود نیز بودهاند.
__________________________________________
1.بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم، ۱۳۹۵ /۰۵/۱۱.
2.دیدار مسئولان وزارت خارجه و سفرا و رؤسای نمایندگیهای جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور با رهبر انقلاب، ۱۳۹۳/۰۵/۲۲.
3.مستدرك الوسائل، میرزا حسین نور طبرسی، ج ۱۶، ص ۲۲۷، موسسه آل البیت (علیهم السلام) لاحیاء التراث، بیروت، 1407 ه ق.
4.خطبه 131 نهج البلاغه.
عملکرد انقلابی تنها در نام و نشانها نیست؛ عملکرد انقلابی یک سبک زندگی را برای خود مطالبه میکند که مسیر سخت و البته شیرینی را پیش روی هر انسان انقلابی قرار میدهد. سیرهی رسولالله (صلّی اللّه علیه و آله) دراینباره یکی از بهترین الگوها برای افرادی است که مسئولیتی را قبول کردهاند و دل در گرو انقلاب اسلامی دارند.