پدر و مادر سختگیر

13:20 - 1399/11/20
والدین سخت گیر

پدر و مادر سختگیر

من یه دختر بیست ساله‌ام و چهار ماهه که با یه پسر بیست ساله آشنا شدم ایشون فقط شش روز ازم بزرگتره و ما قصد ازدواج داریم البته خانواده ایشون در جریانن ولی پدر و مادر من بخاطر سختگیر بودنشون بیخبرن

چند تاسوال داشتم یکی اینکه تفاوت کم سنی در آینده برامون مشکل ایجاد میکنه؟دیگه اینکه من الان با مادرشون صمیمی شدم و حتی برای روز مادر براشون کادو خریدم میخواستم بدونم این کارای من باعث نمیشه که پدر یا مادر ایشون فکر کنن که من میخوام خودمو قالب کنم؟! یا اینکه فکرای بدی راجع به من بکنن؟

ایشون به خاطر اینکه با هم دوستیم بهم شک نمیکنه؟ ضمنا خواهرای من که یکی پنج سال ازم بزرگتره و دیگری دو سال از من کوچکتره،اما با ازدواجم با ایشون مخالفن و تهدیدم کردن که قضیه دوست بودنمونو به مامان وبابام میگن و اگه اونا بدونن که ما با هم دوست بودیم غیرممکنه که بذارن ما باهم ازدواج کنیم شما بگید من چیکار کنم چون غیر از ایشون با هیچکس دیگه‌ای ازدواج نمیکنم. ممنون

***جواب:

سلام

این مقدار تفاوت سنی معمولا مشکلی ایجاد نمی‌کنه

در مورد صمیمی شدن و هدیه دادن به مادرش که خبر داره شما قصد ازدواج دارید در صورتی که صمیمیت و هدیه دادن شما در یک روند طبیعی و عادی شکل گرفته باشه که فکر نکنه شما با قصد و غرض خاصی انجامش دادید، اشکال نداره اما اگر بی دلیل طرفش رفته باشید و باهاش صمیمی شده باشید یا اینکه زیادی تحویلش بگیرید و هدیه گرونی بهش بدید که غیر عادی جلوه کنه در این صورت امکان اینکه فکر کنه قصد جلب دل او و قالب کردن خودتون به او رو دارید هست؟

در مورد اینکه اون پسر بخاطر دوستی به شما شک می‌کنه یا نه؟ این مساله بستگی به عقیده ایشون نسبت به دوستی دختر و پسر و همچنین مقدار رابطه شما داره پس اگر دوستی رو به این مقدار رابطه‌ای که دارید قبول داشته باشه و رابطه شما هم کم باشه و گناه الود نشده باشه در این صورت او به شما شک نخواهد کرد اما اگر رابطه دوستانه دختر و پسر رو قبول نداشته باشه و خودشم ناخواسته یا بخاطر علاقه به شما وارد دوستی شده باشه و رابطه شما هم زیاد باشه و احیانا گناه الود بشه امکان اینکه بعد ازدواج به پاکی شما شک کنه و بگه تو که با من رابطه داشتی از کجا معلوم که پاک بودی و با دیگری نداشتی؟

در مورد اینکه خواهراتون تهدید کرده اند که به پدر مادرتون می‌گن عرض می‌کنم : در صورتی که علت مخالفت اونا اینه که طرفت رو نامناسب می‌دونن بهشون بگو اگر به پدر مادر بگید اونا این پسر رو ندیده رد می‌کنند و من می‌مونم با عشقی که نمی‌تونم فراموشش کنم چون فکر می‌کنم به درد هم می‌خوریم اما در صورتی که چیزی نگید اون به خواستگاری من میاد و اگر در اون صورت رد بشه من می‌فهمم که به دردم نمی‌خورده و راحت‌تر فراموشش می‌کنم پس شما به جای اینکه با لو دادن مساله کار رو خراب کنید بذارید روند طبیعی جهت خواستگاری طی بشه و اگر فکر می‌کنید این فرد نامناسبه دلایل مخالفتتون به پدر مادر اعلام کنید تا اونا نظر شما رو در تصمیم گیرشون لحاظ کنند

موفق باشید

ویرایش

خواهرای من با ازدواجم با ایشون مخالفن و تهدیدم کردن که قضیه دوست بودنمونو به مامان وبابام میگن و اگه اونا بدونن که ما با هم دوست بودیم غیرممکنه که بذارن ما باهم ازدواج کنیم ...

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
3 + 1 =
*****