علت دیر ازدواج کردن پسرها
مگه پسرا بیشتر از دخترها احتیاج به ازدواج ندارن؟دخترها فقط به خاطر احساس نیاز به محبت یا هدفهای مسخره و بى اساس مشتاق به ازدواج هستن اما این پسرا هستن که اساسیترین نیاز رو به ازدواج دارن پس چرا حتى پسرایی كه پاك هم هستن خودشونو بى میل نشون میدن چه جورى میتونن نیازشونو تحمل كنن؟ترس از پذیرفتن یه زندگى اونقدر زیاده كه حاضرن با نیازشون كنار بیان؟چطور میتونن تا سن سی سالگی یا بیشتر تحمل كنن؟
***جواب :
سلام
پسرا چند دوره دارن:
تا قبل دانشگاه احساس نیاز شدید دارن و اگه مقدماتش فراهم بشه و بهشون اجازه داده بشه دلشون میخواد ازدواج کنن اما هم خودشون و هم دیگران فکر میکنن ازدواج براشون زوده
بعد اینکه دانشجو شدند میگن میخوایم درس بخونیم و تصور میکنند که تحصیل مانع ازدواجشونه
بعد فارغ التحصیلی هم بخاطر سربازی نرفتن و شغل نداشتن ازدواج نمیکنن
بعد از اینکه سربازی رفتند و شاغل شدند اونا که تا این زمان خودشون رو از جای دیگه ارضا میکردن اولا تا حدودی تصور میکنن اگه ازدواج اینه پس تحفهای نیست و ثانیا بخاطر سابقه رابطه جنسی شوفشون مثل ادمی که تا بحال رابطه نداشته نیست و ثالثا بخاطر بالا رفتن سنشون احساسات جنسیشون کاهش پیدا میکنه
البته اونا که پاکند گرچه با جنس مخالف رابطه نداشته اند و از این نظر تمایل دارن، اما بخاطر اینکه سنشون بالا رفته، تمایل جنسی شون کم میشه و در نتیجه چون مزه رابطه جنسی و عاطفی با همسر رو نچشیده اند،وقتی زحمتهای ازدواج رو میبینند، این لذت مجهول شوق چندانی براشون جهت ازدواج ایجاد نمیکنه.
به این مساله اضافه کنید بد تعریف کردن متاهلان رو از زندگیهای خودشون و اظهار پشیمونی اونا رو از ازدواجشون و همچنین نشون دادن مشکلات زندگیها رو در فیلمها و سریالها که بر این جوونها اثر منفی میذاره
نتیجه اینکه بسیاری از جوونایی که سنشون بالا میره با این اوصاف ممکنه حتی قید اصل ازدواج رو بزنن که امار سازمان ملی جوانان هم اینو تایید میکنه چون طبق یه تحقیق که توسط سازمان ملی جوانان منتشر شده بسیاری از پسرهایی که بین سن 27 تا 30 سال هستن گفته اند: فعلا تا سالها قصد ازدواج ندارن، که علتش رو در موارد بالا میشه پیدا کرد
البته اینم بگم که بخاطر اینکه در کشور ما یه جورایی اظهار نیاز به ازدواج بد شمرده میشه و از اون طرف اظهار استغنا از ازدواج خوب قلمداد میشه بسیاری از کسانی که خودشون رو بی میل نشون میدن در واقع احساس نیاز دارن اما بخاطر جو موجود این طور برخورد میکنن که بگن ما هنوز قوی هستیم و هنوز قدرتمون رو در برابر مسائل جنسی از دست ندادیم که مجبور به ازدواج بشیم
پس نتیجه اینکه احساس نیاز به ازدواج در عموم جوونا خصوصا اونا که پاکند هست اما به عللی که عرض کردم کاهش پیدا میکنه و به خاطر جو موجود در جامعه ما به صورت اظهار بی میلی خودشو بروز میده
موفق باشید
ترس از پذیرفتن یه زندگى اونقدر زیاده كه حاضرن با نیازشون كنار بیان؟چطور میتونن تا سن سی سالگی یا بیشتر تحمل كنن؟...