ترس از خیانت

07:53 - 1399/11/25
خیانت

ترس از خیانت

من چهار سال پیش با پسری از طریق چت آشنا شدم. حال روحی بدی داشتم تو اون شرایط فقط واسه اینکه حالم بدتر نشه رفته بودم. اون اهل تهران بود و من اهل شمال.

تو تمام دوستیمون حتی یک بار بهم دست نزد. حتی اولا از تهران میومد تا فقط یک لحظه گذرا همو ببینیم. همه کاری برام کرد. بعد یک سال گفتم از این رابطه خستم. یا ازدواج یا خداحافظ.

اول گفت من روی حرف زدن با مادرم ندارم. تو بهش بگو. قبول نکردم. گفتم حاضر نیستم خودمو سبک کنم. اونم قبول کرد. اما قرار بود تا تابستون صبر کنیم. منم گفتم پس تا اون موقع دیدارمون ممنوعه.

اونم گفت باشه اما چهار روز بعد دیدم با گریه میگه طاقتشو نداشتم به مامانم گفتم. مخالفه. مامانش نذاشت حرفش تموم شه گوشیو کشید و باهام دعوا افتاد که همه زندگی پسرم شده تو و داره از همه چیش حتی ما برای تو میگزه.

در حالیکه اون پسر رابطش کلا با خانوادش بهم ریخته بود. گفت دست از سر پسرم بردار. دلیلشم شهرستانی بودنم بود. مادرش در جریان دوستی ما بود اما باهام بد بود. ما جدا شدیم. من امتحانامو خراب کردم. اما بهش زنگ نزدم.

تا اینکه یک روز با رمز‌ ID ش وصل شدم . دیدم دو تا دختر بهش پیغام دادن و ابراز ناراحتی که بابات فوت کرده چرا مارو ول کردی. من با اون دخترا در دوستی رو باز کردم و فهمیدم یک ماهه با اوناست و درست همون تاریخی که من رفتم به اونا گفته بابام فوت کرده و اونا رو ول کرده.

یکیشون که اونو ول نمیکرده میگفت هروقت باهاش تماس میگیرم میزنه زیر گریه و بهانه باباشو میگیره. من قاطی کردم و بهش زنگ زدم و باش دعوا افتادم. مادرش دخالت کرد اما ایندفعه جوابای مادرشو دادم.

اون پسرم با اینکه همیشه وقتی مادر و خواهرش بهم تیکه مینداختن باهاشون دعوا میکرد اینبار بخاطر طرفداری از مادرش باهام دعوا کرد و با دعوا جدا شدیم. اما بعد دو ماه خودش اومد سمتم و گریه و التماس که خونوادمو راضی میکنم.

نشد ازشون میبرم. فقط باید چهار-پنج سال صبر کنی تا شرایطم جور شه. اول قبول نکردم. اونم به خانوادش اصرار میکرد که باباش اونو تهدید به بیرون انداختن از خونه کرد و منو تهدید به اینکه میاد پیش بابام. بالاخره قبول کردم باش باشم.

هنوزم احساس کمبودی برام نمیذاره. اما میترسم ازینکه بازم بهم خیانت کنه یا اصلا آیا واقعا میتونه از خانوادش ببره؟یا این فقط بهونست؟من بیست و یک سالمه و اون دو سال ازم بزرگتره. به نظر شما باید بهشون اعتماد کنم؟میشه نظرم تو سایت بذارین تا دوستانم نظز بدن؟ممنون

***جواب :

سلام

اینکه گفتی شما با مادر اون آقا دعوا کردی کار درستی نبوده چون اگر قرار باشه شما در آینده با هم ازدواج کنید این مادر هم تو زندگی شما هست و شما عروس وی خواهی بود اون وقت فکر نمی‌کنی این مسئله موجب سر کوفت بشه و خانواده پسر شما را به عنوان عروس خود خوانده بدونند؟ ممکنه بعدا که احساسات فروکش کرد خود پسر نیز با خانواده‌اش همگام بشه و فکر کنه واقعا شما همسر مناسبی نیستید

نکته بعدی اینکه معمولا تو جامعه ایرانی اگر دختری پیش قدم بشه پسر عقب نشینی می‌کنه چه برسه به اینکه به خاطر یه پسر در مقابل خانواده‌اش بایستی که در این صورت قطعا خانواده‌اش فکر می‌کنند حتما این دختر یه مشکلی داره که این قدر التما س می‌کنه

مسئله بعدی هم اینکه شما در واقع می‌دونید که اون اقا قبلا با کسای دیگر ارتباط داشته لذا با این قصه نیز باید کنار بیایی و ببینی که در آینده در صورت ازدواج این فکر رو نخواهی کرد که ممکنه شوهرت به کارهای قبلی‌اش ادامه بده یا نه. اگر ایشون بگه که هیچ وقت دنبال این کارها نمی‌ره شما قبول می‌کنی و هیچ وقت به‌اش شک نمی‌کنی یا خیر شک خواهی کرد؟

در مورد حرف‌اش به اون دخترها نیز باید بگم اولا اینکه ایشون همزمان با چند دختر ارتباط داشته در ضمن به هر دوتاش نیز دروغ گفته لذا این مسئله نیز قابل تأمله و باید علتش را پیدا کنی و ببینی آیا ایشون از این کارها توبه کرده یا خیر چون اگر توبه نکنه ممکنه دوباره تو زندگی نیز دنبال این کارها بره چون بعد ازدواج تنها چیزی که انسان را حفظ می‌کنه ایمان به خداست نه ازدواج

پس با این اوصاف شما باید تکلیف خودت را مشخص کنی و ببینی آیا با این شرایط می‌تونی ازدواج کنی یا خیر؟ و در صورت ازدواج آیا تحمل مشکلات احتمالی را خواهی داشت یا نه؟ ضمن اینکه باید بدانی خانواده وی مخالفند و ممکنه هیچ وقت راضی نشند و بعد از مدتی اون آقا هم ممکنه سرد بشه و حرف خانواده‌اش را گوش کنه و این ازدواج هیچ وقت سر نگیره و شما بمونید ویک شکست عاطفی لذا بهتره تا راضی کردن خانواده‌اش هیچ ارتباطی نداشته باشید و در صورت داشتن خواستگار مناسب رد نکنید

موفق باشید

چهار روز بعد دیدم با گریه میگه طاقتشو نداشتم به مامانم گفتم. مخالفه. مامانش نذاشت حرفش تموم شه گوشیو کشید و

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 12 =
*****