یک مسالهای که پیش آمده این است که یک گروهی میگویند که آدم باید قبل از ازدواج دائم حتما ازدواج موقت کند تا هم از روی هوس ازدواج دائم نکند و اینکه هم وقتی ازدواج دائم کرد ...
جهت تجربه جنسی میتوان ازدواج موقت کرد
من در یک دانشگاهی هستم که فقط90 تا دانشجوی پسر دارد و ما هم الان مشغول بحثهای زیادی هستیم. یک مسالهای که پیش آمده این است که یک گروهی میگویند که آدم باید قبل از ازدواج دائم حتما ازدواج موقت کند تا هم از روی هوس ازدواج دائم نکند و اینکه هم وقتی ازدواج دائم کرد (ببخشید عین بحث است) در رختخواب خانمش را راضی نگه دارد. در واقع چون ما قبلا تجربه نزدیکی را نداشتیم و مدتی طول میکشد که این مهارت را در زندگی کسب کنیم، پس با این عمل شرعی میتوانیم با تجربهتر شویم و از همسرمان به عنوان یک موش ازمایشگاهی استفاده نکنیم.
موافقین اینگونه دلیل میآورند که خانواده بیشتر مهارتهایی مثل اشپزی را عملی یاد میدهد؛ اما در مهارتهای جنسی جای عمل وجود ندارد و زیاد هم در موردش صحبت نمیشود؛ بلکه به خود طرف به عنوان آزمون و خطا واگذار میشود. در این کار هم بیشتر عمل توسط اقا انجام میشود؛ یعنی به مهارت اقا بستگی دارد که هم خودش ارضا شود هم خانمش را ارضا کند؛ البته سعی خانم هم جای خودش؛ اما زحمت اصلی به عهده مرد است. یک اماری را نشان میدهند که گفته شده بیشتر طلاقها در تهران به خاطر این است که چون مرد نمیتواند خانمش را در رابطه زناشویی ارضا کند، در نتیجه خانم میل زیادی به اقا ندارد و در فشارهای مختلف زندگی مثل مالی سریع کم میآورد و آن کشش لازم را به آقا ندارد.
اگر میشود این قضیه را نقد کنید. من و یک تعدادی با این نظر مخالفیم؛ اما دلایل منطقی قوی هم نداریم. باز هم ببخشید که پر حرفی کردم. با تشکر
جواب:
شما گفتید گروهی از دوستان شما معتقدند ازدواج موقت برای جوانهای مجرد لازم است؛ چون اولا احساسات جنسی آنها را آرام میکند وبخاطر مسائل جنسی از روی هوس ازدواج نمیکنند و ثانیا: با مهارت و تجربهای که کسب میکنند، رابطه جنسی خوبی با همسر خود خواهند داشت و هم خودشان ارضا میشوند و هم همسر خود را ارضا میکنند.
هم چنین گفتید این گروه برای حرفشان دلیل اورده اند که بیشتر طلاقها در تهران بخاطر این است که مرد مهارت لازم است را برای ارضا کردن زنش ندارد و در نتیجه زن سرد میشود و در فشارهای زندگی زود کم میآورد
نظرم را درباره مطالب بالا عرض میکنم:
در مورد اینکه گفته میشود ازدواج موقت سبب میشود فرد از روی هوس و بخاطر مسائل جنسی ازدواج نکند عرض میکنم: اگر منظورشان این است که ازدواج موقت سبب میشود که شدت احساس جنسی جوان کاهش پیدا کند و در نتیجه وقت ازدواج احساسات جنسی کمتری نسبت به جنس مخالف داشته باشد، باید بگویم: کم شدن احساسات جنسی اصلا خوب نیست چون اولا ممکن است موجب کاهش انگیزه برای ازدواج شود وثانیا سبب شود پایداری خانواده کاهش یابد چون کشش جنسی ضامن پایداری خانواده است؛ بخاطر اینکه زن و شوهر در سایه لذتی که از عمل زناشویی میبرند در بسیاری موارد کوتاه میآیند؛ پس هرچه احساس جنسی مرد به زنش بیشتر باشد زندگی بهتری خواهند داشت. در نتیجه باید گفت کسی زندگی بهتری خواهد داشت که اولین شریک جنسیش همسرش باشد؛ بخاطر اینکه کسی که سابقه رابطه جنسی ندارد هیجانش در ارتباط جنسی با همسر بسیار زیاد است واین موجب وابستگی بیشتر به همسر میگردد ولذا اختلافات راحت تر حل میشود.
علاوه بر اینکه ازدواج موقت ممکن است دید پسر را نسبت به لذت جنسی ارتباط با همسر منفی کند؛ بخاطر اینکه درصد زیادی از لذت رابطه زناشویی به جنبه عاطفی بستگی دارد ولی ازدواج موقتی که برای ارضای جنسی است، لذت عاشقانه ندارد. در نتیجه بیشتر به یک عمل مکانیکی شبیه است و لذا ممکن است موجب شود پسر از ازدواج زده شود؛ چون ممکن است فکر کند نهایت لذت رابطه با همسر همین قدر است و در نتیجه تن به سختیهای اقدام برای ازدواج ندهد.
ممکن است بگویند: ازدواج موقت میتواند جنبه عاشقانه و عاطفی داشته باشد جوابش این است که اگر این طور باشد وضعیت بدتر میشود؛ بخاطر اینکه عشق و علاقه زمان بردار نیست ولذا اگر دل ببندند، گرچه رابطه شان لذت بخشتر است اما وقت جدایی رنج بسیاری را باید تحمل کنند. علاوه بر اینکه ممکن است ازدواج آینده شان هم تحت الشعاع این مساله قرار بگیرد و بخاطر عشق سابق نتوانند زندگی خوبی داشته باشند.
اگر بگویند: علی رغم این موارد، کم شدن احساسات جنسی بوسیله ازدواج موقت یک حسن دارد؛ آن هم این است که حس جنسی تمام وجود جوان را نمیگیرد و در نتیجه عاقلانه برای ازدواج تصمیم میگیرد و بخاطر کشش جنسی ازدواج نمیکند؛ بلکه تناسب بین خودش و طرف را در نظر میگیرد و در نتیجه ازدواجش خراب نمیشود. اما کسی که هیجان جنسی دارد، ممکن است علی رغم نامناسب بودن طرف، بخاطر میل جنسی با او ازدواج کند؟
جواب این حرف ان است که هیجان جنسی سبب میشود فرد انگیزهاش برای اصل ازدواج زیاد شود؛ نه برای ازدواج با فرد خاص؛ یعنی این طور نیست که در ازدواج با فرد خاص اصرار کند؛ بخاطر اینکه احساس جنسیش را با هر دختری میتواند ارضا کند. پس نیاز نیست که با فرد نامناسب ازدواج کند بلکه میگردد دختری را پیدا میکند که از نظر افکار و اخلاق و رفتار مناسبش باشد؛ چون او هم مثل دخترهای دیگر میتواند نیاز جنسیش را بر اورده کند در نتیجه پسری که احساسات جنسی شدید دارد نیاز ندارد برای ارضا شدن با دختر نامناسب ازدواج کند.
شاید گفته شود هیجان جنسی ممکن است سبب عجله در ازدواج با فرد خاص و در نتیجه انتخاب نامناسب شود پاسخ آن است که این احتمال گرچه منتفی نیست اما ضعیف است چون کم جوانی پیدا می شود که بخاطر عجله برای برقراری رابطه جنسی از ملاکهای اصلی صرف کند علاوه بر اینکه اگر خود جوان هم بخواهد، خانواده اش از چنین ازدواجی جلوگیری خواهند کرد.
در مورد مطلب دوم که گفته اند: ازدواج موقت مهارت و تجربه جوان را در زمینه جنسی زیاد میکند عرض میکنم: کسب مهارت عملی در زمینه رابطه جنسی دو قسمت دارد اول: یادگیری شیوههای برقراری رابطه جنسی خوب و لذت بخش و دوم: به کار بستن دانستهها ، و در نتیجه این دو مرحله است که رضایت طرفینی ایجاد میشود. پس یک پایه کسب مهارت، یادگیری شیوههای ارتباطی است که ربطی هم به ازدواج موقت ندارد و تنها قسمتی که ازدواج موقت در آن موثر است قسمت عملی است؛ یعنی اگر کسی روش برقراری رابطه با همسر را یاد بگیرد، در صورتی که ازدواج موقت کند تا حدی از نظر مهارت عملی از کسی که این کار را نکرده جلوتر است که این هم چندان مهم نیست؛ چون کسی که تازه ازدواج کرده بعد از مدت کوتاهی میتواند این مهارت را عملا کسب کند. پس نقش ازدواج موقت آنقدر مهم نیست که نبودش سبب خراب شدن زندگی متاهلی شود؛ بخاطر اینکه فرض ما این است که زن و شوهر از نظر علمی موارد لازم را یاد گرفته اند و فقط از نظر عملی و به کار بستن دانسته هاشان تازه کارند و تجربه ندارند که این را هم بعد مدتی با همکاری همدیگر به دست میآورند.
شاید گفته شود: همین عدم مهارت اول زندگی است که مشکل ساز میشود. جوابش این است که هیجان جنسی اول ازدواج آنقدر زیاد است که نداشتن مهارت عملی مشکل چندانی درست نمیکند؛ بخاطر اینکه زن و شوهر از همان ارتباط ساده زناشویی هم به شدت لذت میبرند.
شاید بگویند: حرف شما درست نیست؛ چون علت بسیاری از طلاقها این است که مرد مهارت لازم را برای ارضا کردن زنش ندارد و در نتیجه زن سرد میشود و در فشارهای زندگی کم میآورد.
در این مورد باید عرض کنم همان طور که اشاره شد، مهارت دو جنبه علمی و عملی دارد. پس ممکن است علت مهارت نداشتن مرد، نداشتن دانش لازم در این زمینه باشد؛ نه اینکه در زمینه عمل بی تجربه باشد. علاوه بر اینکه شاید علت عدم ارضای زن در رابطه زناشویی اصلا عدم مهارت نباشد؛ بلکه ممکن است علتش ناتوانی جنسی مرد باشد که در اثر سالها خود ارضایی در زمان تجرد ایجاد شده باشد؛ چون وقتی جوان سالها خود ارضایی کند آستانه انزالش پایین میآید و در نتیجه نمیتواند همسرش را به اوج لذت جنسی برساند و این سبب میشود که زن تدریجا سرد شود.
بعلاوه اینکه بعضی علل دیگر هم ممکن است سبب سردی مرد در زمینه رابطه جنسی باشد؛ مثل اینکه مرد از نظر چشمی تنوع طلب شده باشد و زنش از چشمش افتاده باشد و در نتیجه کشش جنسی به او نداشته باشد؛ یا اینکه زن به خودش نرسد و از نظر خودآرایی برای شوهرش کم بگذارد و در نتیجه نتواند مرد را به سمت خودش جلب کند.پس اینکه مشکل بسیاری از خانوادهها ناشی از ارتباط زناشویی آنها است، صرفا بخاطر عدم تجربه عملی نیست؛ بلکه ممکن است علمش را نداشته باشند و یا اینکه ناتوانی جنسی سبب ایجاد مشکل باشد یا اینکه چشم چرانی مرد یا عدم جلب شوهر توسط زن علت این مساله باشد.
نتیجه اینکه بهترین حالت برای یک جوان ان است که بعد ازعقد راههای برقراری رابطه خوب با همسر را یاد بگیرد و همسرش اولین شریک جنسیش در زمینه تجربه کردن دانسته هایش باشد.