مخالفت مادر پسر در ازدواج
مدت یه ساله که با پسری آشنا شدم و حدود سه ماه پیش به خواستگاریم اومد، ولی مادرش زیاد موافق این ازدواج نیست. خودم حدس می‌زنم که مادرش از من (قیافم یا هر چیز دیگه) خوشش نیومده.
پدرامون تا حدی موافق هستند ولی مادرامون نه. مادر من چون فهمیده که مادر اون موافق نیست، گارد گرفته و مخالفت می‌کنه. چون دوست نداره دخترشو به خانواده‌ای بده که نمی‌خوانش!
از طرف دیگه این آقا پسر میگه مامانش خدا رو شکر راضی شده و مامانش در آخرین تماسش در جواب سوال بابام در مورد نظرش راجع به ازدواج ما گفت: من اگه موافق نبودم هیچ وقت زنگ نمی‌زدم. ولی من می‌ترسم با اصرارهای پسرش راضی شده باشه.
دلم میخواد از ته دلش راضی باشه نه به زور! لطفا راهنماییم کنید که چطوری می‌تونم خودمو تو دل مامانش جا کنم!!اگه آدم غریبه‌ای بود هیچ وقت راضی به این کار نمی‌شدم ولی چون انتخابم رو کردم و می‌دونم این پسر ارزشش رو داره و در این یک سال به خوبی شناختمش، برای بدست آوردنش هر کاری حاضرم بکنم. با تشکر
***جواب:
سلام
اگه مادر پسر با اصرار پسرش راضی شده باشه اشکالی نداره، چون شما که مجبورش نکردید راضی بشه اما با گذشت زمان این رضایت ظاهری، هم ممکنه قلبی بشه،و هم ممکنه که به نارضایتی مبدل بشه، و تنها رفتار و برخورد خود شما است که می‌تونه رضایت مادر پسر رو قلبی کنه
پس اینکه شما دنبال روشهایی برای به دست آوردن دل مادرش هستی کاملا کار درستی است و اگه با درایت عمل کنی ظرف مدت کوتاهی ثمرات مثبتش رو خواهی دید
برای اینکه توی دلش جا کنی چند کار انجام بده :
اول اینکه : در همه حال سنگین باش و برخوردت احترام آمیز و متین و متواضعانه باشه و حریم کوچکتری خودت رو حفظ کن
دوم اینکه : از پسر سوال کن مادرش چه لباس و رفتار یا برخوردی رو دوست داره تو همون طور لباس بپوش یا همون رفتار و برخورد رو داشته باش
سوم اینکه: بپرس علت عدم رضایتش چی بوده و چرا بعدا راضی شده پس اگه اون علت قابل برطرف کردنه مثلا اگه اخلاق یا برخورد خاصیه که خوشش نمیاد اونو انجام نده اما اگه مثل عدم رضایت از ظاهر باشه، اینو بدون که اولا: قیافه معمولا بعد یه مدت عادی می‌شه و ثانیا: اگرم نشه در سایه رفتارهای مثبتی که از خودت بروز می‌دی اصلا دیده نمی‌شه و ثالثا: شما می‌تونی ظاهر خودت رو در جلوی مادر شوهر با آرایش و پوشیدن لباسهای زیبا جذابتر نشون بدی
چهارم اینکه : از کمک کردن به مادر شوهر خصوصا در مثل مجالس و مهمونی‌ها غافل نشو و منتظر اینکه درخواست کمک کنه نشو، یعنی به محض اینکه فهمیدی نیاز به کمک داره خصوصا اونجا که از تو انتظار کمک نداره، خودت داوطلب کمک بشو اگه این کار رو بکنی چون خلاف توقعشه خیلی در تشدید محبتش به تو اثر مثبت داره
پنجم اینکه : در موقعیتهای مناسب هدیه‌ای که دوست داره بهش بده
ششم اینکه : وقتی نظری میده تا می‌شه تایید کن و با دید قبول کردن برخورد کن و اگه نظری داشتی با حفظ حریم بزرگتر بودنش حرفت رو بزن
حرف آخر هم اینکه حالت شاگردی به خودت بگیر و بگو من از دلم میخواد از تجربه شما استفاده کنم
موفق باشید
گفت: من اگه موافق نبودم هیچ وقت زنگ نمی‌زدم. ولی من می‌ترسم با اصرارهای پسرش راضی شده باشه...