چون قرآن فوق بشری است و کسی نمی‌تواند مانند آن را بیاورد، حتما با نیرویی از جانب خدا صورت گرفته و سخن خداست.
شبهه: مسلمان‌ها ادعا می‌کنند که قرآن فوق بشری است و کسی نمی‌تواند مثل آن را بیاورد، حال بر فرض این مطلب درست باشد، چه رابطه‌ای بین این مطلب و سخن خدا بودن قرآن است؟ چه ربط منطقی بین این دو مطلب وجود دارد؟ ممکن است از طرف جن یا ملائکه یا هر موجود فرا طبیعی باشد، چطور اثبات می‌کنید که سخن خداست.
پاسخ:
کسانی‌که این اشکال را می‌کنند از کتب کلامی و استدلال علمای شیعه یا اطلاع ندارند یا خود را بی‌اطلاع جلوه می‌دهند. در کتب کلامی گفته شده که خداوند متعال هرگز عمل قبیح انجام نمی‌دهد، چون بی‌نیاز از قبیح است؛ همچنین عمل قبیح از نقص بر می‌خیزد و خداوند هم ناقص نیست، پس عمل قبیح از ذات خداوند متعال صادر نمی‌شود.[1]
از طرفی بدون شک گمراه کردن مردم قبیح است؛ چون اصل گمراه کردن حتی اگر هیچ اثری هم نداشته باشد، گویای ذات پلید شخص گمراه‌کننده است و خباثتی در ذات الهی نیست، پس خداوند هرگز کسی را گمراه نمی‌کند. از سوی دیگر گمراه کردن خلاف عدالت الهی نیز محسوب می‌شود؛ چراکه خداوند خود عامل گمراه شدن بوده، اما در عین حال به دلیل گمراهی، انسان را به جهنم برده و عذاب می کند. این کار ظلمی آشکار در حق بندگان است.
به همین خاطر است که متکلمان می‌گویند معجزه دلیل صدق گفتار انبیاست؛ زیرا معجزه دو شرط دارد، یکی اینکه خارق‌العاده باشد و بشر از انجامش ناتوان، و دیگر اینکه همراه با ادعای نبوت باشد. اگر کسی که پیامبر نیست، معجزه ای انجام دهد که مردم عادی از انجامش عاجز باشند، بدون شک آن را با نیرویی فوق نیروی انسان عادی انجام داده است، و چون مردم هیچ راهی برای بطلانش ندارند، پس به ناچار می‌پذیرند و چون همه نیروها در عالم تکوین از آن خداوند متعال است و هیچ راهی هم برای بطلان آن وجود ندارد، پس خداوند متعال گمراه کننده خواهد بود و گفته شد که خداوند گمراه کننده نیست، پس باید جلوی این کار را بگیرد.[2]
بر این اساس، می‌گوییم اگر کسی ادعای نبوت کرد و کاری خارق العاده انجام داد مثل تبدیل کردن عصا به مار جهنده، بدون شک راست می‌گوید و سفیر الهی است؛ زیرا اگر دروغ‌گو بود بر خداوند لازم بود این نیرو را از او بگیرد، چون در صورت انجام عمل خارق‌العاده مردم به او ایمان می‌آورند. البته ممکن است شخصی عملی خارق العاده انجام دهد، ولی ادعای نبوت نکند، مثل بسیاری از مرتاضین هندی، اینجا خداوند متعال به آن‌ها اجازه می‌دهد، چون مایه‌ی گمراهی نیست، اما اگر ادعای نبوت کنند، بدون شک خداوند این نیرو را از آن‌ها خواهد گرفت.
اینجا نیز به همان ترتیب می‌گوییم اگر قرآن فوق بشری باشد و بشر از آوردن مثل آن عاجز باشد، چون راهی برای ابطال این مساله وجود ندارد، پس حتما پیامبراکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) راست می‌گوید و سخن خداست؛ چرا که اگر دروغ بود - بر اساس برهانی که بیان شد- بر خدا لازم بود این نیرو را از او بگیرد و آن را باطل کند.
بنابراین رابطه منطقی بین فوق بشری بودن قرآن و سخن الهی بودن آن وجود دارد، رابطه نیز چنین است: چون بشر از آوردن مانند آن عاجز است، پس با نیرویی فوق بشری و ماورایی انجام شده و چون مردم عادی راهی برای ابطال آن ندارند، به آن ایمان می‌آورند و چون خداوند چنین انسان را خلق کرده و به او نیرو و توان داده است، پس عامل اصلی گمراهی مردم، خداوند متعال خواهد بود و خداوند هم گمراه کننده نیست، بنابراین یا خداوند باید راهی برای بطلان آن به مردم تعلیم دهد، یا نیروی آن شخص را بگیرد، در غیر این‌صورت آن فرد صادق است. بنابراین قرآن چون فوق بشری است، کلام خداست.
____________________
پی‌نوشت
[1]. علامه حلى-آيت الله سبحانى، كشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد قسم الالهيات، مؤسسه امام صادق (ع)، قم، چاپ دوم، 1382 ش، ص 62.
[2]. همان، ص 157.
شبهه: مسلمان‌ها ادعا می‌کنند که قرآن فوق بشری است و کسی نمی‌تواند مثل آن را بیاورد، حال بر فرض این مطلب درست باشد، چه رابطه‌ای بین این مطلب و سخن خدا بودن قرآن است؟ ممکن است از طرف جن یا ملائکه یا هر موجود فرا طبیعی باشد.
پاسخ: بدون شک معجزه دلیل صدق گفتار انبیاست؛ زیرا معجزه دو شرط دارد: یکی اینکه خارق‌العاده باشد و بشر از انجامش ناتوان، و دیگری اینکه همراه با ادعای نبوت باشد، اگر شخصی معجزه انجام داد و مردم عادی از انجامش عاجز بودند، بدون شک آن را با نیرویی فوق نیروی انسان عادی انجام داده است، و چون مردم عادی هیچ راهی برای بطلانش ندارند، پس به ناچار می‌پذیرند و از آنجا که خداوند متعال این قدرت به انجام دهنده معجزه داده است، پس خداوند متعال گمراه کننده خواهد بود؛ و خداوند گمراه کننده نیست، لذا جلوی این کار را می‌گیرد.