گزیده ای از زندگانی حجر بن عدی

07:57 - 1399/11/30

حجر مردی بود كه آغوش به روی شهادت گشود؛ اما حاضر نشد از علی علیه‌السلام بیزاری بجوید و خود را از مرگ برهاند و حاضر شد که پسرش پیش از خودش شهید شود، تا مبادا با دیدن تیغ جلاد بالای سر پدرش، سست شود و دست از ولای علی علیه‌السلام بردارد.

حجر بن عدی

گزیده ای از زندگانی حجر بن عدی

زندگی انسان های نمونه و بر جسته، مثل یک تابلو زیبا و گویا، راه زندگی و جهت صحیح حرکت را به ما نشان می دهد. کیست که در پی الگو برای چگونه زیستن و به کمال رسیدن نباشد؟ مهم آن است که الگوها را اشتباهی انتخاب نکنیم و سر مشق‌های نادرست، مسیر ما را به بیراهه نکشاند.

یكی از مردان تاریخ كه زندگی اش مانند یک تابلو زیبا می تواند الگوی مناسبی برای ما باشد، یار باوفای امیر المومنین علیه السلام حجربن عدی است.  وی، عابدی پارسا، مجاهدی ظلم ستیز، آمر به معروف و ناهی از منکر بود و از پیامبر خدا و امیرمؤمنان حدیث روایت می‌کرد و شیفته نماز و نیایش بود.

آن قدر در بندگی خدا ثابت قدم و استوار بود كه به مرحله مستجاب الدعوه رسیده بود و از اصحاب برجسته پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به شمار می‌رفت، وی چنان دلباخته زهد و عبادت و نماز و روزه بود که او را راهب اصحاب محمد می‌گفتند «1»

حجربن عدی در زیبایی چهره، از خوش سیماترین مردان کوفه و در زیبایی روح و کمال اخلاقی، از نوادر روزگار به شمار می‌رفت«2» این که از سوی حضرت علی علیه‌السلام به فرماندهی سپاه در جنگ جمل و صفین برگزیده شد، نشانه شجاعت اوست. حاضر بود که بمیرد، ولی خواری و ذلت نپذیرد.

حجر مردی بود كه آغوش به روی شهادت گشود؛ اما حاضر نشد از علی علیه‌السلام بیزاری بجوید و خود را از مرگ برهاند و حاضر شد که پسرش پیش از خودش شهید شود، تا مبادا با دیدن تیغ جلاد بالای سر پدرش، سست شود و دست از ولای علی بردارد

موضع سیاسی حجر جانبداری از حق مجسم در وجود علی‌بن‌ ابی طالب علیه‌السلام بود و با حکمان غاصب هرگز کنار نیامد و در اعلام مواضع خویش بی پروا بود و سازش کاری نداشت.

حجر در عرصه فرهنگ دینی و نقل حدیث نیز از راویان معتبری به شمار می‌آمد که تنها از حضرت علی‌علیه السلام روایت می‌کرد، نه از دیگران! و در سروده های خویش حتی در میدان جنگ جمل، حضرت علی علیه السلام را وصی راستین پیامبر خدا معرفی می‌کرد و از خداوند متعال، سلامتی آن وجود پر برکت و هدایتگر را که ولی خدا و وصی پیامبر بود، مسألت می‌کرد

حجر در آستانه شهادت، از آنان مهلت خواست تا دو رکعت نماز بخواند و برای آخرین بار، بندگی خویش را در آستان پروردگار، ابراز کند  اجازه دادند دو رکعت نماز خواند  نمازش به نظر آنان طولانی شد. گفتند: خیلی طول دادی، نکند از مرگ ترسیده ای؟ حجر گفت: اگر هم بترسم رواست، شمشیری آخته می‌بینم و کفنی گسترده و قبری کنده شده. ولی باور کنید که این کوتاه‌ترین نمازی بود که تا کنون خوانده‌ام «3»

شما می توانید كتاب الكترونیكی زندگی نامه حجر را از اینجا دانلود كنید

منابع:
1: مستدرک صحیحین تالیف حاکم نیشابوری ج 3
2: الاغانی ، ج 16 ، ص 89 . ص 4
3: ابن اثیر ، کامل ، ج 3 ، ص 485

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
8 + 1 =
*****