نمیدونم عاشقم یا بیمار

10:10 - 1399/11/30
عشق یا بیماری

نمیدونم عاشقم یا بیمار

با پسری عاشق هم بودیم اما اون حرفی از ازدواج نمی‌زد ، تصمیم گرفتم رابطمو کمرنگ کنم تا ایشون با پیشنهاد ازدواج بیاد سراغم، دیگه با ایشون تماس نگرفتم و همچنان منتظرم که تماس بگیرن

من با سردی رفتارم سعی بر جذب کردن اون رو به صورت غیرمستقیم را دارم، ولی امروز شد 9روز که اصلا هیچ تماسی از جانب ایشون نداشتم. یواش یواش دلم داره از این رابطه سیاه میشه ولی نمیتونم منکر وابستگی عاطفی خودم به ایشون بشم حتی با وجود این شرایط  و تحمل این اوضاع برام یه مقدار دشواره چون علاوه بر دوری وقتی به این فکر میکنم که اون همه عشقش کجار فته که حتی در عرض 9روز یک تماس هم با من نمیگیره راستش شدیدا احساس حقارت و ناچیزی میکنم

و این موضوع من رو که همه جا به غرورم شهرت داشتم داره میخشکونه گاهی با خودم فکر میکنم رابطه‌ای که به شخصیت و روح آدم لطمه بزنه اسمش عشق و دوست داشتن نیست بلکه فقط یه جور وابستگی مریض گونه است و همه این افکار باز هم به احساسات بد من راجع به خودم دامن میزنه طوریکه گاهی اوقات از خودم از اون و از هرچی دوست داشتنه متنفر میشم

بله من به این معتقدم جایی که عقل من میگه ادامه رابطه غلطه و اون داره با کاراش و با بی تفاوتی هاش به شخصیت من توهین میکنه و من با وجود علم به همه اینا باز هم ته دلم به همچین موجودی علاقه دارم و میخوام که باهاش باشم پس لابد این یه وابستگی مریض گونه است و من از لحاظ روانی یه مشکلی دارم که دارم تن به همچین خفتی میدم و باز این موضوع هم بیشتر به حس تنفرم از خودم دامن میزنه

آیا به نظر شما لازمه که با یک روانشناس متخصص راجع به این وابستگی چندش آور و غیر طبیعی مشاوره کنم؟ آیا این علائمی که گفتم نشانه بیماری روانی نیست؟ گاهی فکر میکنم شاید شخصیت مریضی باشم نمیدونم، لطفا راهنماییم کنید تا اگر لازمه هر چه زودتر برای درمان خودم اقدام کنم.

***جواب:

سلام

شما مریض نیستید این خصوصیت عشقه که کوره و نه تنها جلوی عقل رو می‌گیره و نمی‌ذاره آدم عیوب محبوب رو ببینه بلکه کاری می‌کنه که هرچند بدیهاش رو می‌بینه بازم دوستش داشته باشه، دقیقا مثل عشق انسان به خودش که هرچند کار نادرست انجام می‌ده بازم خودشو دوست داره و اگرم بعض کارهای تنفر امیز رو بکنه تنفرش از خودش مقطعی است و بعد مدت کوتاهی از بین می‌ره و دوباره علاقه او به خودش برمی گرده

پس تا علاقه هست این دوگانگی هست یعنی هرچند کارهای تنفر آمیز ازش می‌بینه بازم دوستش داره. تنها راه از بین رفتن این دوگانگی، یا از بین رفتن عشق یا تبدیل شدنش به تنفره؛ یعنی اگه بفهمه طرفش در تمام این مدت بهش دروغ گفته بوده و اون خوبی‌هایی رو که تظاهر می‌کرده، نداشته، در این صورت عشقش به او از بین می‌ره، و اگه بفهمه علاوه بر اینکه تظاهر به خوب بودن می‌کرده قصد سوء استفاده هم داشته و اونو اصلا برای ازدواج نمی‌خواسته و فقط احساساتش رو به بازی گرفته بوده، در این صورت عشقش به تنفر تبدیل می ‌شه

از اینجا معلوم می‌شه که علت اینکه شما علی رغم بی تفاوتیش هنوز دوستش دارید، اینه که گرچه انتظار نداشتید این بی تفاوتی رو ازش ببینید و احساس توهین می‌کنید، اما بازم هنوز یقین نکردید که عمدا با احساسات شما بازی کرده و به عبارت دیگه هنوز خوبی هاش در ذهن شما از بین نرفته و هنوز یقین ندارید که دروغ گفته باشه و شما رو برای ازدواج نخواد، و لذا علی رغم احساس توهین هنوز دوستش دارید، پس اگه به این مطالب یقین کنید عشقتون به او یا از بین می‌ره و یا به تنفر تبدیل می‌شه

از توضیح بالا معلوم شد که علت تنفر شما از خود، یا احتمال بیماری روانی در مورد خودتون دادن، اینه که نتونستید این دوگانگی رو تحلیل کنید و به خودتون گفتید من چرا باید کسی رو که با من این طور کرده دوست داشته باشم؟ و وقتی جوابی پیدا نکردید از خودتون بدتون اومد که چرا چنین فردی رو دوست دارید و در مرحله بعد فکر کردید باید عشقتون از بین می‌رفت اما وقتی از بین نرفته ممکنه نشونه بیماری روانی باشه، در صورتی که این طور نیست نه شما باید از خودتون متنفر باشید و نه بیمار روانی هستید چون این حالت شما بخاطر اینه که هنوز مطمئن نیستید که اون غیر از اونی بوده که تظاهر می‌کرده و قصد بازی کردن با احساسات شما و سوء استفاده رو داشته، تا ازش متنفر بشید

پس با توجه به مواردی که عرض کردم می‌تونید هم تنفر به خود رو از بین ببرید و هم به سلامت خود مطمئن باشید و در نتیجه آرامشتون رو به دست بیارید

موفق باشید

ویرایش

اون داره با کاراش و با بی تفاوتی هاش به شخصیت من توهین میکنه و من با وجود علم به همه اینا باز هم ته دلم به همچین موجودی علاقه دارم ...

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
3 + 6 =
*****