-در جنگ رسانه ای و فرهنگی، بیشترین اقشاری که در معرض آسیب و تهدید قرار دارند کودکان و نوجوانان به شمار میآیند؛ افرادی که اگر به درستی تحت مدیریت و تربیت والدین و مربیان قرار نداشته باشند آیندهی تاریکی در انتظار آنها خواهد بود.
در دنیایی زندگی میکنیم که سربازان جبهه خصم، تا اندرونی خانهها نفوذ کرده و خنجرهای زهرآلود خود را در سینه و قلب هزاران مرد و زن و کودک و نوجوان فروکرده و آنها را به کام مرگ و نابودی کشانده و افراد فراوانی را اسیر زندانهای مخوف و ترسناک خود کردهاند؛ زندانهایی که عاری از هرگونه ترحم و انساندوستی و اخلاقمداری است و طعم شیرین زندگی لذتبخش و آرام را از اسیران خود سلب کردهاند.
پیچیدهترین و بیرحمانهترین آرایش نظامی جهان
در دنیای مدرن با پیشرفت شبکههای اطلاعرسانی و دیجیتال، شکل و شمایل جنگها نیز تغییر کرده و چهرهای مدرن و جدید به خود گرفته است. اگر در قرنهای گذشته مصاف کشورها با یکدیگر بیشتر در قالب مواجهههای نظامی صورت میپذیرفت در عصر کنونی با رونق یافتن ابزارهای رسانهای و پیشرفتهای علمی، میدان نبرد آرایش نظامی دیگری را به خود گرفته است؛ آرایش نظامی که بیشتر آن را با عنوان جنگ نرم و رسانهای میشناسند. در این بین مسئولیت خطیر والدین در حفظ و نگهداری فرزندانشان باید جدیتر دنبال شود؛ چرا که در آتش جنگ رسانه ای که ابرقدرت های رسانه ای علیه فرهنگ و اندیشه اسلامی به راه انداخته اند کودکان و نوجوانان در تیررس جبهه معاندین قرار دارند: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا؛[1] ای کسانی که ایمان آوردهاید خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسانها و سنگهاست نگه دارید.»
نگاهی اجمالی به مختصات و پیچیدگی جنگ نوین
با نگاهی اجمالی به مختصات و پیچیدگی جنگ نرم و آرایش نظامی حاکم بر آن میتوان به تفاوتهای ماهوی آن با سایر جنگها پی برد.
1-گستردگی میدان نبرد و قتلگاهی به نام فضای مجازی
یکی از تفاوتهای اساسی جنگ نوین با جنگهای نظامی را میتوان در گستردگی میدان رزم آنها مشاهده کرد. نوعاً در جنگهای نظامی میدان محدودی متأثر از لطمات جنگ شده و مناطق دیگر از آسیبهای آن دور میمانند. این در حالی است که در جنگ نوین و رسانهای نوعاً مناطق فراوانی آلودهٔ آثار و تبعات شوم جنگ شده و تقریباً منطقهٔ امن و آرامی را در جامعه و معرکه جنگ نمیتوان مشاهده کرد. چنان که وجود گوشیهای هوشمند و بشقابهای مسموم و زهرآلود ماهوارهای در محیط خانواده این آسیب و تهدیدها را هزار چندان می نماید. گوشیهای هوشمندی که در غفلت و سهلانگاری والدین زمینه ذبح ناجوانمردانه کودکان را فراهم کرده و خوشبختی و سعادت واقعی را از آنها سلب کرده است.
2-تلفات و خسارتهای مرگبار و جبران ناپذیر
دومین تفاوت جنگ نوین با جنگهای نظامی و رایج دنیا را میتوان در میزان تلفات و سنگینی خسارتها مشاهده کرد. با کمی دقت و تأمل در میزان خسارتهای برجایمانده از جنگ سخت متوجه خواهیم شد که در این جنگها نوعاً به زنان و کودکان و سالخوردگان آسیب کمتری وارد شده و بیشتر به مردان جنگی و کسانی که در میدان نبرد حضور دارند، آسیب وارد میشود. این در حالی است که در کارزار جنگ نوین و رسانهای حتی کودکان و زنان و سالخوردگان نیز درامان نبوده و همه آنها در معرض آماج شدیدترین بمبارانهای رسانهای و میکروبی دشمن قرار دارند. بمبهای میکروبی و ویروسی که فکر و روح و اندیشه و عملکرد افراد را نشانه گرفته، بهطوریکه نه فقط حیات مادی و دنیوی کودکان و نوجوانان، بلکه حیات اخروی همه اقشار جامعه انسانی را در معرض فنا قرار داده و سعادت واقعی را از جامعه انسانی سلب مینمایند.
سلاح کشتارجمعی از جنس رقص و آهنگ
با اندکی دقت و تأمل در طرح و ایدههایی که جبهه جنگ رسانه ای و نرم دشمن در مصاف با جامعه و اندیشه اسلامی از آن بهره میجوید با ابزارآلات لهو و لعب آشنا میشویم که مخرب تر از بمب های اتمی و میکروبی بودهاند؛ چرا که دامنه وسیعی از جامعه انسانی را تحت تأثیر خود قرار می دهد. در واقع جبهه دشمن تلاش دارد با بهرهگیری از این ابزار و ترویج فرهنگ غربی و لهوولعب، هویت دینی و اسلامی افراد را هدف گرفته و روحیه ولنگاری و بیقیدی را در جامعه گسترش دهد. این در حالی است که پیشتر در منابع روایی، آثار مسموم و مخرب لهوولعب و آلات موسیقی روشن شده است؛ چنان که در منابع روایی از امام صادق (علیهالسلام) این موضوع اینچنین نقل شده: «اسْتِمَاعُ اللَّهْوِ وَ الْغِنَاءِ ینْبِتُ النِّفَاقَ كَمَا ینْبِتُ الْمَاءُ الزَّرْعَ؛[2] گوشدادن به موسیقی و غنا نفاق را میرویاند همانطور که آب، زراعت را میرویاند.»
شاید در نگاه برخی افراد روی آوری به غنا و موسیقی و رقص و آهنگ، موضوع کماهمیت و ناچیزی به نظر برسد ولی اگر اندکی روند تأثیر گذاری این موارد بر روح و جان انسانی و نوع عملکرد آنها را مورد ارزیابی قرار دهیم متوجه خواهیم شد کمترین تأثیر شیوع و گسترش این آلات در جامعه، بی قیدی و تضعیف بن مایه های فکری و فرهنگی است که اساس و هویت یک جامعه انسانی را تشکیل می دهد. در واقع، جبهه دشمن با ترویج فرهنگ غربی تلاش دارد ارزش ها و اصول اخلاقی را در جامعه سست کرده و جامعه انسانی را به سمت و سویی که خود می پسندد، بکشاند.
بمباران مدارس ابتدایی با بمب میکروبی رقص و آهنگ
بدون شک بهترین فصل و دوره برای هویتبخشی و استحکام باورهای مثبت در جامعه، دوران کودکی و نوجوانی است. اگر مربیان و والدین گرامی دراین خصوص اهتمام جدی و راسخی در تربیت دینی و اسلامی فرزندان و متربیان خود نداشته باشند، باید بدانند قطعاً دشمن بیدار بوده و تمام تلاش خود را به کار خواهد بست تا این قشر ضعیف و به شدت آسیبپذیر جامعه را با خوراک های فکری و فرهنگی، که آغشته به سموم شیطانی است آلوده و بیمار نماید. والدین گرامی باید این سخن طلایی امام علی(علیه السلام) را که سید رضی در کتاب ارزشمند نهج البلاغه آن را ثبت و ضبط کرده است همواره به یاد داشته باشند که فرمود: «وَ إِنَّ أَخَا الْحَرْبِ الْأَرِقُ وَ مَنْ نَامَ لَمْ يُنَمْ عَنْهُ وَ السَّلَامُ؛[3] مرد جنگجو هميشه بيدار و هوشيار است، و هر كه از دشمن آسوده بخوابد دشمن نسبت به او نخواهد خفت. و السلام»
سلبریتیهایی که به استخدام شیطان در آمدهاند
اگر والدین و مربیانی که مسئولیت تربیت و هدایتگری فرزندان و دانشآموزان خود را به عهده دارند کوتاهی نمایند و دراین خصوص از خود، سلب مسئولیت نموده و با سادهانگاری از کنار هجمههای رسانهای و جنگ نرم دشمن عبور نمایند، باید منتظر آن باشند که فرزندان آنها بهجای اینکه در محیط امن خانواده دینی تربیت شوند، در دام چالشهای مبتذل سلبریتیهای شیطان صفت افتند که تلاش دارند آتش به خرمن تربیت دینی کودکان انداخته و با نقشههای شوم و شیطانی خود، فرهنگ منحط غربی را در فکر و روح کودکان و نوجوانان معصوم تزریق کنند. چالشهایی که افراد مزدور و جیرهخوار غربی به راه میاندازند تا اینکه افراد معصوم را در جهنمی که آنها راه انداختهاند گرفتار سازند.
پی نوشت ها:
[1]. سوره مبارکه تحریم، آیه 6.
[2]. شیخ حر عاملى، محمد بن حسن وسائل الشیعة، ج17، ص: 316
[3]. نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص452.
یکی از ابزارها و ترفندهایی که جنگ رسانه ای دشمن علیه اندیشه اسلامی به راه انداخته است روی آوری به محتوای فاسد و مبتذل است. محتوایی که تلاش دارد هویت دینی و اسلامی جامعه را تضعیف کرده و افراد جامعه را به سوی ولنگاری فرهنگی سوق دهد.