همدیگه رو دوست داریم ولی پدرش مخالفت میکنه
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
من دختری هستم 22 ساله مجرد. 9 ماه پیش خواستگاری داشتم که کارمند و تحصیلکرده و با ایمان بود که به پیشنهاد او دو ماه محض آشنایی با هم صحبت کردیم بعد از دو ماه که با خانوادشون درمیان گذاشتن. پدرش به دلیل غیرمنطقی با ازدواج ما مخالفت کردند و گفتن که چون یکی از فامیلامون خانواده خوبی نیست.
آیا به نظر شما این دلیل منطقیه؟ با وجود اینکه مادرش اومد تحقیق و همه از خوبی ما گفتن و میدونن خونواده من ایرادی ندارن بازم پدرش مخالفه 9 ماهه ما همینجوری موندیم. و همدیگرو خیلی دوسداریم و هرچی تو این 9 ماه با خونوادش قهر کرد صحبت کرد بهش اهمیت ندادن و راضی نشدن. من دوست ندارم ازش جدا شم اونم همینطور چون واقعا پسر خوبیه. خیلی ناراحتم و همیشه دعا می کنم شما بگین چیکار کنیم؟
*پاسخ*
سلام
متاسفانه بسیاری از خانوادهها تصور میکنند که مالک فرزندان خود بوده و هرچه میگویند، آنها باید قبول کنند. در این موردی که ذکر کردید، شما نمیتوانید خیلی کار خاصی انجام دهید، غیر از اینکه پشتیبان ایشان باشید تا دلسرد نشده و از تلاش خسته نشود.
مهمترین کاری که ایشان میتواند انجام دهد، این مساله است که بتواند خانوادهی خود را راضی کند تا فقط به خواستگاری بیایند. برای این منظور میتواند از طریق بزرگترهای فامیل یا محله که پدر ایشان از آنها حرفشنوی دارد کمک بگیرد. ایشان باید به پدرشان توضیح دهد که خانوادهی شما، ارتباطی با آن افرادی که خوشنام نیستند، ارتباطی ندارد. از طرف دیگر باید دلیل اصلی مخالفت پدر شناخته شود. آیا ایشان دختر خاصی را برای پسرشان در نظر گرفتهاند. مثلا دختر عمه، عمو یا دختر فامیل یا همکار. اگر دلیل اصلی مخالفت ایشان مشخص شود، راحتتر میشود ایشان را راضی به این ازدواج نمود.
البته توجه داشته باشید اگر این ماجرا همینطور ادامه پیدا کند و به سرانجامی نرسد، ممکن است شما فرصتهای مناسب را، یکی پس از دیگری از دست بدهید.
انشاالله موفق باشید
دو ماهه که با هم آشنا شدیم. پسر خوبیه و تصمیم گرفتیم که ازدواج کنیم اما پدرش مخالفت می کنه. میگه یکی از فامیلامون خوب نیست نباید با اینها ازدواج کنی. آیا به نظر شما این دلیل منطقیه؟