حدیث منزلت، حدیثی که توجه لازم به آن نشد!

12:08 - 1400/11/24

حدیث منزلت یکی از مهم ترین احادیث در اثبات خلافت امام علی علیه السلام می باشد.

امام علی علیه السلام

حدیث منزلت یکی از مهم ترین احادیث مورد بحث در اثبات ولایت و خلافت امیرالمومنین علیه السلام بین فرق مسلمین می باشد. این حدیث از لحاظ سندی در اوج اعتبار می باشد تا آنجا که حاکم حسکانی، که از استوانه های علمی اهل تسنن می باشد، در کتاب شواهد التنزیل خود می نگارد: «استادم ابوحازم حافظ عبدوی برای این حدیث بیش از پنج هزار سند روایت کرده است.»[1] اعتبار محتوایی این حدیث نیز تا بدان جا است که جای هیچ شک و تردیدی برای اهل تحقیق باقی نمی گذارد.

مکان ها و زمان های مختلف بیان حدیث
این حدیث در مکان های مختلف توسط پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در شأن امیرالمومنین علیه السلام بیان شده است که مشهورترین آن در زمان جنگ تبوک می باشد. زمانی که رسول خدا صلی الله علیه و آله عازم غزوه تبوک شدند، امیرالمومنین علیه السلام را به عنوان محافظ شهر و مردمی که در شهر باقی مانده بودند، قرار دادند. در این میان برخی شروع به سرزنش حضرت علی علیه السلام کردند. بعد از آن که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از عمل شنیع برخی از اصحاب مطلع شدند، خطاب به امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: «آیا راضی نیستی که جایگاه تو نسبت به من همانند جایگاه حضرت هارون نسبت به موسی باشد؟»[2] طبق تحقیقات صورت گرفته در تاریخ اسلام، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در بیش از ده مکان مختلف و در ماجراهای متفاوت این حدیث را در شأن و منزلت امام علی علیه السلام فرموده اند که در کتب اهل تسنن نیز موجود است. به عنوان نمونه می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
1- در روز پیمان برادری اول بین مسلمانان.[3]
2- در روز پیمان برادری دوم بین مسلمانان.[4]
3- در منزل ام سلمه.[5]
4- در روز تولد امام حسن علیه السلام.[6]
5- در روز تولد امام حسین علیه السلام.[7]
6- در ماجرای بستن درب همه خانه هایی که رو به مسجد باز می شد به جز درب خانه امام علی علیه السلام.[8]
7- در هنگام تعیین سرپرست برای دختر حمزه.[9]
8- در حجة الوداع و در منطقه غدیرخم.[10]

اهمیت این حدیث
اهمیت این حدیث از دو جهت قابل توجه است. یکی از جهت منزلت بالایی است که امام علی علیه السلام دارا می باشد تا جایی که وقتی معاویه از سعد بن ابی وقاص دلیل عدم لعن و اهانت به علی علیه السلام را سوال کرد، سعد پاسخ داد: «به دلیل 3 فضیلتی است که علی بن ابیطالب داراست که اگر یکی از آنها را من داشتم برایم بهتر از شتران سرخ مو بود و حدیث منزلت یکی از این فضائل است.»[11] جهت دیگر اهمیت این حدیث، اثبات جایگاه خلافت و رهبری جامعه برای امام علی علیه السلام است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با این تنزیل، تمام مقام و جایگاهی را که حضرت هارون نسبت به موسی داشتند برای امام علی علیه السلام قرار دادند و فقط یک مورد را استثنا کردند و آن هم مقام نبوت است؛ چراکه به طور کلی نبوت با پیامبری حضرت محمد صلی الله علیه و آله ختم شده بود.

ماجرای موسی و هارون
حضرت موسی علیه السلام بعد از تلاش های فراوان و نشان دادن معجزات بسیار، توانست امت بنی اسرائیل را هدایت کرده و از بت پرستی برهاند. از آنجایی که خداوند فرموده است: «مردم بعد از اینکه ایمان می آورند حتما امتحان می شوند»[12] بنی اسرائیل را مورد آزمایش قرار داد. به موسی وحی شد که به مردم بگوید برای دریافت الواح به مدت 30 شب به میعادگاه خواهد رفت و اینکه هارون را به عنوان خلیفه خود در میان مردم قرار دهد، چه اطاعت از او بر مردم واجب خواهد بود. اما وقتی 30 شب به پایان رسید، برای امتحان مردم، 10 شب دیگر اضافه گردید و مدت غیبت موسی به 40 شب رسید که در این مدت کوتاه، صد هزار گوینده لا اله الا الله، مشرک شده و گوساله پرست شدند.

دلایل انحراف بنی اسرائیل
سامری که از شیعیان خاص حضرت موسی بود از لحاظ معنوی به جایی رسیده بود که طبق آیه قرآن کریم، در هنگام فرار از فرعونیان، جبرئیل را دید و از خاک زیر پای جبرئیل که خاصیت احیاگری داشت، مقداری برداشت.[13] او در زمان غیبت حضرت موسی، از ضعف مردم بنی اسرائیل مبنی بر پرستش خدایی که قابل دیدن باشد، استفاده کرد. بر اساس آیات قرآن، هرگاه بنی اسرائیل به بت خانه ای می رسیدند، از حضرت موسی تقاضا می کردند که برایشان خدایی همانند خدای بت پرستان قرار دهد.[14] سامری با علم به این ضعف مردم، با طلا گوساله ای ساخت و همان خاک احیاگر را بر آن پاشید و گوساله زنده شد و به مردم گفت: این همان خدایی است که باید بپرستید. هر چه هارون تلاش کرد آنها را از گمراهی نجات دهد فایده نداشت و حضرت هارون را تهدید به مرگ کردند.[15]

شباهت امام علی علیه السلام به هارون
پیامبر اکرم نیز همچون حضرت موسی به امر خداوند برای امت خود خلیفه ای تعیین کرده و مردم را موظف به اطاعت از او کردند. امت اسلامی نیز طبق سنت الاهی مورد امتحان واقع شدند و این بار نه به اندازه 10 شب بلکه همان روز شهادت پیامبر و قبل از دفن ایشان، از دستور الاهی سرپیچی کرده و خلیفه به حق او را کنار زدند. هر چه امیرالمومنین علیه السلام تلاش کردند امت را به جهل خود واقف کنند، فایده ای نداشت تا جایی که حضرت را تهدید به مرگ کردند و زمانی که حضرت را به زور برای بیعت می بردند، رو به قبر پیامبر خدا، همان جمله هارون به موسی را فرمودند که: «قَالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي وَكَادُوا يَقْتُلُونَنِي؛[16] ای برادرم این قوم مرا خوار و زبون داشتند تا آنجا که نزدیک بود مرا به قتل رسانند.»

پی نوشت
[1] شواهد التنزیل، چ1، ص195.
[2] صحیح بخاری، ج4، 1602، صحیح مسلم، ج4، ص1871.
[3] کنز العمال، ج5، ح918.
[4] مسند احمد، ج5، ص31.
[5] تاریخ دمشق، ج42، ص42.
[6] مقتل الحسین، ص136.
[7] همان.
[8] ینابیع الموده، آخر باب 17.
[9] خصائص نسایی، ص35.
[10] مالی طوسی، ح13، مجلس 10.
[11] صحیح مسلم، ج4، ص1871.
[12] سوره عنکبوت، 3.
[13] سوره طه، 96.
[14] سوره اعراف، 138.
[15] سوره اعراف، 150.
[16] همان.

حدیث منزلت به عنوان یکی از احادیث متواتر در اثبات ولایت امیرالمومنین علیه السلام می باشد، به طوری که حاکم حسکانی از استوانه های علمی اهل تسنن در کتاب شواهد التنزیل خود می نگارد: برای این حدیث بیش از پنج هزار سند دیده شده است.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
19 + 0 =
*****