فراهنجارهایی مانند تجربه نزدیک به مرگ (NDE) درونمایه پرطرفدار فیلمها و سریالهای گوناگونی بوده که هر کدام با رویکرد متفاوتی به این پدیده پرداختهاند."اخلاقتو خوب کن" (۱۳۸۹) به کارگردانی مسعود اطیابی این مقوله را با رویکردی طنز و همراه با چاشنی عشق و عاشقی واکاوی میکند. این فیلم نسبت به کارهای قبل و بعد کارگردان مانند خروس جنگی و تگزاس از نظر کیفی و جلب نظر مخاطب بسیار ضعیفتر ظاهر شده است.
فراهنجارهایی مانند تجربه نزدیک به مرگ (NDE) درونمایه پرطرفدار فیلمها و سریالهای گوناگونی بوده که هر کدام با رویکرد متفاوتی به این پدیده پرداختهاند."اخلاقتو خوب کن" (۱۳۸۹) به کارگردانی مسعود اطیابی این مقوله را با رویکردی طنز و همراه با چاشنی عشق و عاشقی واکاوی میکند. این فیلم نسبت به کارهای قبل و بعد کارگردان مانند خروس جنگی و تگزاس از نظر کیفی و جلب نظر مخاطب بسیار ضعیفتر ظاهر شده است.
"اخلاقتو خوب کن" علاوه بر فیلمنامه ناقص و پر ایرادش با مشکلاتی اساسی در زمینه کارگردانی مواجه است. به نظر میآید کارگردان نتوانسته از ستارههای نامدار فیلمش بازی بگیرد؛ تمامی بازیگران (به استثناء بازیگران باتجربهای مانند مهدی فقیه و فخرالدین صدیق شریف) در پایینترین سطح دوران بازیگری خود ظاهر شدهاند. سید جواد رضویان که تمامی بار کمدی فیلم روی دوش او بوده، از خلق حتی یک موقعیت طنز عاجز است و کل بازی او به چند شوخی بیمزه و سخیف خلاصه میشود. بازی بیروح نقش اول زن (الهام حمیدی) نیز بر دور شدن بیشتر مخاطب از درک شخصیت و فضای فیلم تاثیر زیادی گذاشته است.
سراسر فیلم سکانسهای اضافه و پرت زیادی را مشاهده میکنید (مانند صحنه اسکیت سواری عطاران). در حدی که میتوان این فیلم ۷۵ دقیقهای را با تدوین دوباره به ۳۰ دقیقه تقلیل داد بی آنکه لطمهای به داستان وارد شود و همین مسئله شدیدا از درام فیلم کاسته است. نویسندگی بسیار ابتدایی و بدون پردازش هم به اشکالات بیشمار این فیلم بد اضافه کنید. نویسنده حتی از پس نوشتن چند خط دیالوگ معمولی برای شخصیتهایش بر نیامده است. موضوع فیلم ربط چندانی به اخلاق ندارد و شاید "اعمالتو خوب کن" نام بهتری برای این اثر بود.
فیلم از همان کلیشه مخاطبپسند پسر مذهبی/دختر بدکاره پیروی میکند و طبعا پایانی قابل پیشبینی را شاهد هستیم. شخصیت ابراهیم (حامد کمیلی) به دلیل یک تصادف به دنیای پس از مرگ رفته و دختری را در وضع نامناسبی میبیند که دچار عذاب شده. جلوه ویژه حرکت به سمت نور و برگشت از آن نشان دهنده تحقیق فیلمساز در مورد تجربه نزدیک به مرگ و دنیای پس از آن است. بعد از برگشت به دنیا با کمک یک فرشته، وظیفه دشوار توبهدادن آن دختر کذایی به دوش ابراهیم میافتد. البته با گذشت داستان متوجه میشویم که سایه (الهام حمیدی) واقعا بدکاره نیست و گناه او دزدی از مردان هوسران بوده، این قضیه برای تلطیف قصه و توجیه شخصیت او برای مخاطب موثر است.
نقش بشارت، فرشته داستان (عطاران) با باورهای ما تناقضات بسیاری دارد، او ظاهرا چندان مامور و معذور نیست و به قول روحانی فیلم، از خودش اختیاراتی دارد. این فرشته با تقلب رساندن به بنده از مرگ برگشته، حق الناس فراموش شده را به وی گوشزد میکند و با دادن اطلاعاتی موجبات هدایت دختر بدکاره را برای بنده دیگر فراهم میآورد. در پایان داستان میبینیم که دعای بنده در حق فرشته مستجاب شده و او به انسان تبدیل میشود! این مسئله صرفا جزئی از پایان خوش بوده و توجیه دینی ندارد.
داستانی را شاهد هستیم که نه سر و تهی دارد و نه از منطق ثابتی پیروی میکند؛ ما به عنوان مخاطب هیچگاه نمیفهمیم که چرا فقط این ۲ نفر میتوانند با این فرشته تعامل داشته باشند؟ دلیل برگشت این ۲ نفر به دنیا چه بوده؟ آیا هر کسی که در این دنیا خورده حسابی داشته باشد میتواند برگردد یا این مساله صرفا بهخاطر اشتباه یک فرشته دستوپا چلفتی بوده؟ نقش مشیت الهی در این بین چیست؟ چرا شخصیت اصلی میتواند از فرشته آدرس دختر داستان را بپرسد ولی شماره او را باید با دروغ از بیمارستان (که به راحتی شماره بیماران را به افراد دیگر میدهند) بگیرد؟ و هزاران سوال دیگر که به سردرگمی مخاطب میافزاید.
صرفنظر از اشکالات فنی و محتوایی، فیلم به مسائلی اخلاقی مانند حقالناس، صلهرحم، احترام به سالمندان و قابلیت به کمال رسیدن انسان میپردازد که قابل تحسین است. ولی در نگاه کلی فیلمساز "اخلاقتو خوب کن" ترجیح داده بهجای رساندن پیام فیلم از طریق ایجاد مسئله برای مخاطب، مستقیما با عنوان این اثر پیام خود را برساند. بهطور خلاصه با فیلمی سوپرمارکتی طرف هستیم که نه جدیست و نه حتی خودش را جدی میگیرد.
صرفنظر از اشکالات فنی و محتوایی، فیلم به مسائلی اخلاقی مانند حقالناس، صلهرحم، احترام به سالمندان و قابلیت به کمال رسیدن انسان میپردازد که قابل تحسین است. ولی در نگاه کلی فیلمساز "اخلاقتو خوب کن" ترجیح داده بهجای رساندن پیام فیلم از طریق ایجاد مسئله برای مخاطب، مستقیما با عنوان این اثر پیام خود را برساند. بهطور خلاصه با فیلمی سوپرمارکتی طرف هستیم که نه جدیست و نه حتی خودش را جدی میگیرد.