چکار کنم به خواستگاریم بیاد

07:44 - 1399/12/28
چکار کنم زود بیاد خواستگاری

چکار کنم به خواستگاریم بیاد

سلام؛ دختری 25ساله، تحصیل­ کرده، با چهره ی زیبا، قد و اندام بلند و متناسب و خوش­ پوش هستم و از پاکی خدا را شکر می­ کنم، که خیلی کمکم کرده -حالا نگویید چه خودشیفته است- ظاهرم را توصیف کردم چون فکر کردم شاید به اظهار­نظرتان کمک کند.

درخانواده ی پرجمعیّتی (7نفره) به دنیا آمدم؛ بچّه ی آخر خانواده هستم؛ خواهر و برادرانم زود ازدواج کردند؛ پدرم را در 14سالگی از دست دادم و از آن سال به بعد با مادرم -که مسن است- تنها زندگی می کنم؛ مادرم زندگی مرفّهی را برایم فراهم کرده است ولی به علّت این­ که یکی از برادرهایم زندانی است و یکی از خواهرانم طلاق گرفته است و مستقل زندگی می کند، همیشه خانواده ام به من می گویند به دلیل این برادر و خواهرم، فردی مناسب به خواستگاری ام نمی آید؛ این حرف مرا خیلی آزار می دهد، مگر تقصیر من است که آن دو سرنوشتشان را این­ طور خواستند.

عاشق پسری هستم که به گفته ی خودش او نیز عاشق من است و تمام شرایط زندگی مرا می داند و علی­رغم این­ که می گوید مشکلی با این قضایا ندارم ولی 5سال است که نه پا پیش می گذارد و نه از سر راهم کنار می رود.

خواستم منطقی فکر کنم بنابراین به یکی از خواستگارهایم که از فامیل بود جواب مثبت دادم و 2ماه نامزد شدم، ولی چون دوستش نداشتم آن­ قدر افسرده و ضعیف شدم که خانواده ام -که خیلی موافق این ازدواج بودند- با دیدن شرایط من، با گفته ام موافقت کردند و نامزدی به هم­ خورد و الآن یک سال می گذرد.

پسری که دوستش دارم هم­چنان هست، حتّی تا مرحله ی تحقیقات محلّی پیش رفت، ولی می گوید پدرم مخالف است و می گوید: «چرا دختره نامزد کرده شایدم عقد کرده و...». خیلی خسته ام؛ مدام گریه می کنم؛ از این­ همه بهانه و از طرفی از حرف­ های خانواده ام خسته شده ام؛ خواهش می کنم به من بگویید چه چیزی درست است و چه چیزی غلط؟ لطفاً راهنمایی ام کنید.

جواب:

سلام
خود پسر باید خانواده اش را راضی کند نه شما؛ اگر این پسر واقعاَ عاشق شما بود، در طول این 5سال خانواده اش را راضی کرده بود؛ الآن پدرش می گوید: «چرا دختره نامزد کرده شایدم عقد کرده و...» امّا قبل از این نامزدی، چنین بهانه ای وجود نداشت؛ اگر این پسر واقعاً عاشق شما بود زمانی که شما می خواستی نامزد کنی، این پسر خودش را به آب و آتش می زد تا شما را به دست آورد.

منتظر معجزه نباش و سرنوشت خودت را به این پسر گره نزن؛ اکنون در 25سالگی هستی و اگر باز هم بخواهی صبر کنی ممکن است دیر شود. برای این­ که تکلیف شما زودتر با این پسر روشن شود و هم­چنین برای امتحان پسر، باید ابتدا با او قطع رابطه کنی و به او مهلت بدهی و بگویی که اگر مرا برای ازدواج می خواهی باید تا یک ماه دیگر خانواده ات را راضی کنی و به خواستگاری بیایی و بعد از یک ماه، تو را فراموش می کنم و خواستگاران دیگر را راه می دهم.

ادامه ی رابطه با این پسر به ضرر شما است امّا عقب­ نشینی و قطع رابطه ی شما باعث دلتنگی او می شود و او تحت فشار قرار می گیرد و اگر واقعاً طالب شما باشد، به هر قیمتی خانواده اش را راضی می کند.

به هیچ وجه از موضع ضعف با این پسر برخورد نکن و اجازه نده بفهمد که خواستگار خوب نداری و برای ازدواج مشکل داری و حتّی به او نگو که عاشقش هستی؛ چون جذّابیّت و مطلوبیّت شما پیش پسر ضعیف می شود و ممکن است طاقچه بالا بگذارد.

تا زمانی که عشق این پسر در قلب شما هست، نمی توانی پسر دیگری را دوست داشته باشی، حتّی اگر بهتر از این پسر باشد؛ مثلاً همین خواستگار فامیلتان ممکن است از این پسر خیلی بهتر باشد؛ به هر حال هر­چه زودتر باید تکلیف این پسر روشن شود، یا ازدواج یا قطع رابطه و فراموشی. فکر کردن به خواستگار دیگر به فراموش کردن کمک می کند و اگر خواستگار را به خانه راه دهید به ناامید شدن دلتان از آن پسر کمک می کند.

دعا و استغفار و توسّل و شرکت در مجالس مذهبی زنانه و حضور در مسجد و پایگاه و کانون و جلسه قرآن و... هم برای بهتر شدن روحیه ی شما خوب است و هم این دستورالعمل ها و این مراکز از بهترین و سالم ترین راه ها و مراکز حلّ مشکلات مختلف از جمله همسریابی است؛ شما می توانید ارتباطتان را با خانم ها بیشتر کنید، در مجالس زنانه شرکت کنید، در مسجد و هیأت و کانون های مساجد و پایگاه های بسیج و... حضور داشته باشید و در میان خانم ها و در جاهای سالم جلوه داشته باشید و خوبی ها و توانایی هایتان را نشان دهید و توقّعاتتان را کم کنید تا خواستگار خوب پیدا کنید.

آن خواهر و برادر شما خودشان سرنوشتشان را این گونه نمی خواستند، امّا چون بی دقّتی کردند، به چنین سرنوشتی مبتلا شدند. چه بخواهی و چه نخواهی، سرنوشت شما از طرفی از سرنوشت اطرافیانتان تأثیر می پذیرد و از طرفی روی سرنوشت اطرافیانتان تأثیر می گذارد؛ پس اوّلاً: واقع بین باشید؛ ثانیاً: مواظب باشید مانند آن ها با بی دقّتی به سرنوشت نامطلوبی گرفتار نشوید.

ارتباط دوستی با جنس مخالف حتّی به قصد ازدواج، از نظر شرعی گناه دارد و از منظر روان شناختی نیز آسیب هایی دارد و راه مطمئنّی برای ازدواج نیست. یکی از ضررهای ارتباطِ قبل از ازدواج این است که امکان دارد باعث دلبستگی بشود و دیگر نتوانیم بی طرفانه درباره ی طرف مقابل قضاوت کنیم. شما ارتباط خود را تا مرحله­ ای پیش برده اید که طبق گفته ی خودتان، عاشق او شده اید و او نیز به گفته ی خودش عاشق شما است و عشق قبل از ازدواج باعث بی دقّتی می شود که بسیار خطرناک است.

اگر به هر دلیل این ازدواج به سرانجام نرسد، فراموش کردن کسی که چند سال با او ارتباط عاطفی داشته اید مشکل خواهد بود؛ همچنین ممکن است افراد مختلفی از ارتباط شما باخبر باشند که در این صورت ممکن است کیفیّت و کمیّت خواستگاران شما دستخوش تغییرات نامطلوبی بشود.

حتماً با افراد باتجربه مشورت کنید؛ به خانواده هایتان بیشتر از چشم خودتان اعتماد کنید و در مرحله ی تصمیم گیری قبل از ازدواج، عشق را کنار بگذارید و تمام نقاط ضعف و قوّت این پسر را بنویسید و ببینید اگر فرد دیگری این خوبی ها و بدی ها را داشت، آیا حاضر می شدید با او ازدواج کنید یا نه؟

هرگز ناامید نباشید؛ اگر خدا بخواهد می تواند بهترین خواستگار را برای شما بفرستد که اصلاً در خواب هم نمی دیدید؛ به خصوص این که شما به کمک خدا، خود را پاک نگه­داشته اید و ظاهراً غیر از دوستی با جنس مخالف گناه دیگری نداشته اید و إن شاء الله از این گناه نیز توبه می کنید.

امیدوارم همیشه شاد و موفّق باشید.

ویرایش

برادرم زندانی و خواهرم مطلّقه است بنابراین خواستگار مناسب ندارم؛ عاشق پسری هستم که پدرش مخالف است؛ چه کار کنم؟

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
15 + 2 =
*****