دختری به من وابسته شده چیکار کنم
بسم الله الرحمن الرحیم
با عرض سلام و خسته نباشيد
بنده چند هفته پيش به صورت تلفنی با دختری آشنا شدم و هنوز به روز دوم نرسیده بودیم که ایشان به من وابسته شد. من به شهر محل سکونت ایشان سفر کردم و این دختر خانم را از نزدیک دیدم. در همان نگاه اول احساس کردم که از ایشان خوشم نمیاد اما نتوانستم این احساسم را به ایشان بگم چون وابسته من شده بود و غیر از مادرش هیچکس دیگری را نداشت. من به ایشان گفتم که ازت بدم نیامده به همین دلیل تا به امروز به این رابطه ادامه دادیم. از آنجایی که من نسبت به آن دختر احساس ترحم میکردم، یک عشق مصنوعی برای من بهوجود آمد. خیلی با خودم کلنجار رفتم که بتونم خودم را عاشقش کنم ولی هیچجوری ایشان به دلم نمیشینه. بعد از اینکه نتونستم بهش علاقهمند بشم سعی کردم با بهانههای موجه و نالایق جلوه دادن خودم، ایشان را نسبت به خودم سرد کنم. در این مدت ایشان متوجه میشد و به من گوشزد میکرد که سرد شدم.
الآن که دارم این متن را مینویسم همه چیز را تمام کردم. یک تمام کردن بسیار آرام و مودبانه، با احترام و کسب حلالیت از ایشان. با این حال همهاش حس میکنم که نسبت به این دختر وظیفهای بر گردن من قرار گرفته و من نتوانستم که حق مطلب را به خوبی ادا کنم. چند وقتی که این حس عذابم میده و احساس بدی نسبت به خودم بهم دست داده. اگر ممکنه من را راهنمایی کنید که این کارم درت بوده یا که خیر.
باتشکر
*پاسخ*
سلام
ابتداییترین اصل در ازدواج، پسند قلبی است و ازدواج از روی ترحم و بدون پسند قلبی، هم ظلم به خود انسانه و هم ظلم به دختری که باهاش ازدواج کرده، زیرا در این شرایط نه خود فرد احساس رضایت میکند و نه این توانایی را دارد که ظرف مقابلش را راضی کند و راضی نگه دارد.
شما باید در همان ابتدای امر و زمانی که احساس کردید نمیتوانید ایشان را به عنوان همسر آیندهی خود انتخاب کنید، همه چیز را بههم میزدید و آن دختر را امیدوار نگه نمیداشتید. متاسفانه چنین رابطه هایی همیشه منجر به وجود آمدن علاقه ای میشود که در برخی موارد به سرانجام نمیرسد و مشکلاتی عاطفی و روحی بسیاری برای هر دو طرف رابطه به وجود میآورد.
اما حالا که این رابطه را تمام کردهاید، تمامی راههای ارتباطی خود با ایشون را قطع کنید. به عبارت دیگه سعی کنید تمامی پلهای پشت سرتان را خراب کنید تا هیچ وقت نتوانید به سراغ ایشان رفته و دوباره با بهانه بازگشت شما، ایشان دچار امید واهی شود. توجه داشته باشید که شما هیچ وظیفه ای نسبت به ایشان ندارید و رها کردن ایشان برای همیشه بزرگترین کمکی است که شما میتوانید در حق ایشان انجام دهید. اجازه دهید که ایشان هم شما را کمکم فراموش کند.
انشاالله موفق باشید.
تولیدی
رهروان ولایت ـ با اینکه دفعۀ اولی که ایشان را دیدم از ایشان خوشم نیامد اما نتوانستم این احساسم را به او بگم. زیرا غیر از مادرش کسی را نداشت و به شدت به من وابسته شده بود. هر کاری کردم که عاشقش بشم نشد که نشد تا اینکه مجبور شدم برای همیشه این رابطه را تمام کنم. حالا احساس می کنم که در حق این دختر بدی کردم.