با بداخلاقی پدر چه کنم؟

23:07 - 1392/05/29
رهروان ولایت ـ شما سعی كنید مانند دریا صبور باشید؛ می‌دانید امواج خروشان دریا با چه شور و هیجانی خود را به دیوار سنگی ساحل می‌كوبند تا بر آن اثری بگذارند، اما ساحل سنگی به شدّت در مقابل آن همه هیجان و عشق می‌ایستد
ساعت و زنجير و كتاب

 سلام، با بداخلاقی پدر چه کنم؟ نگید لطفا تحمل و ثواب و ...خودم مذهبی‌ام این‌ها را خوب می‌دانم. راه حل می‌خوام. راه حل بد دهنی چیست؟ را ه حل بی منطقی چیست؟

همان گونه كه خود شما هم می‌دانید احترام پدر و مادر در هر صورتی واجب و لازم است و هیچ راهی برای بی احترامی به این بزرگوران توصیه نمی‌شود و حتی خود خداوند هم كه خالق انسان‌ها است انسان‌ها را توصیه به رعایت حال پدر مادر كرده و می‌فرماید:
و پروردگارت فرمان داده: جز او را نپرستید! و به پدر و مادر نیكى كنید! هر گاه یكى از آن دو، یا هر دوى آن‌ها، نزد تو به سن پیرى رسند، كمترین اهانتى به آن‌ها روا مدار! و بر آن‌ها فریاد مزن! و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آن‌ها بگو. [1]
خداوند به وسیله این آیه راه هر گونه تندی و بی‌محبتی به پدر و ماد را بسته است و البته هر چند این كار سخت است و نگه داشتن احترام برخی از والدین بسیار سخت است ولی این را بدانید كه رضایت خداوند با این سختی‌ها به دست می‌آید و خداوند درهای بهشت را به روی انسان می‌گشاید همان گونه كه از پیامبر نقل شذه است كه می‌فرماید:
کسی که دستور الهی را در مورد پدر و مادر اطاعت کند، دو درب از بهشت به رویش بازخواهد شد، اگر فرمان خدا را در مورد یکی از آن‌ها انجام دهد یک درب گشوده می‌شود. [3]
اگر پدر شما حریم خود را يا حریم خانواده را می‌شكنند شما به خودتان حق ندهید كه به او بی‌احترامی كنید زیرا نه تنها مشكلی حل نخواهد شد بلكه حرمت شكنی‌ها عمومیت پیدا می‌كند و دیگر هیچ حریمی برای خانواده باقی نخواهد ماند. در حالی كه اگر شما با صبر و تحمل این حریم را حفظ كردید حداقل یك پناهگاه و یك دیوار از چهاردیواری حریم خانه محفوظ مانده و به همان میزان آسیب پذیری اهل خانواده كمتر خواهد شد.
شما سعی كنید مانند دریا صبور باشید؛ می‌دانید امواج خروشان دریا با چه شور و هیجانی خود را به دیوار سنگی ساحل می‌كوبند تا بر آن اثری بگذارند، اما ساحل سنگی به شدّت در مقابل آن همه هیجان و عشق می‌ایستد و حتی قطره‌ای از آن همه آب را كه سراپا شور و هیجان است، جذب نمی‌كند. امواج به یكباره، ناامید از این كه برساحل سنگی تأثیری گذاشته باشند، باز می‌گردند؛ اما آنقدر این حركت پرشور و شوق انجام می‌شود تا این كه دل سنگ به نرمی می‌گراید؛ زیرا موج حیات خویش را درگیر همین حركات پرشور می‌داند و پیوسته به پیشرفت شور انگیز خود ادامه می‌دهد تا هر چه بیشتر در دل سنگ جای گیرد و ...
شما نیز در مقابل بی‌منطقی‌های پدر همیشه با منطقی استوار و رویی گشاده و خندان و دلی مهربان و پر از شوق، ایستادگی كنید تا بلاخره با استقامتتان پدر را به سوی منطقی شدن و خوش اخلاقی سوق دهید.
این قانون را بپذیرید كه وجود سرشار از محبّت، ضمن بذل محبت به دیگری می‌تواند او را نیز به مهربانی سوق دهد؛ بنابراین هیچ فرصتی را برای ابراز محبّت به پدرتان از دست ندهید. از امواج پرشور و خستگی ناپذیر دریا الهام بگیرید و در راه ابراز عشق و علاقه همچون موج از پای ننشینید. و بدانید كه خاصیت محبت این است كه اخلاق‌هایی كه مانند خار هستند و همه از وجودشان در آزار و اذیت هستند را به گل تبدیل می‌كند و اگر هم این اتقاق به خاطر سختی خار نیفتند شما همیشه در محكمه وجدان مانند گل مورد ستایش هستید.
همواره بكوشید در برابر بی‌منطقی‌هایی كه از پدتان ذكر كردید صبر، متانت و برخوردى پرمهر و عاطفه و منطقى داشته باشید و دیگر اعضاى خانواده را نیز به چنین شیوه‏اى تشویق نمایید. اگر اعضای خانواده در برابر هر خشونتى عكس العملى محبت‏‌آمیز داشته باشند به تدریج و در مدت طولانى، روش او را می‌توانید تغییر دهید؛ البته لازمه آن صبر و استفاده از زمان است.
در صورتى كه افراد بزرگ و فهمیده‏‌اى از نزدیكان، بستگان یا دوستان وجود دارد كه توصیه‏‌هایش براى ایشان مفید مى‌افتد، مشكلات را با او در میان نهاده و بخواهید كه با حفظ امانت و شیوه‌اى حكیمانه در موارد مقتضى، اندرزها و رهنمودهاى لازم را به او بدهد. برای این كار حتی می‌توانید از مادرتان كه با او مانوس تر است و یا روحانی مسجدتان كه می‌دانید مورد احترام اوست و حرفش بر روی پدرتان تاثیرگذار است كمك بگیرید.
انتقاد را با گشاده رویی بپذیرید. گوش دادن به حرف‌های یكدیگر، یك موضوع مهم برای پایان دادن به جر و بحث بشمار می‌رود. مجادله‌هایی كه هر دوی شما تصور می‌كنید حق با شما است، ولی در واقع مشكل مربوط به هر جفتتان می‌باشد. این بـخصوص زمانی صدق می‌كند كه قبلا نیز مكررا بر سر موضوعی بحث كرده باشید. وقتی وی از شما انتقاد می‌كند، شمشیرتان را از رو نبندید. اینطور نشان دهید كه حرف او را می‌فهمید، همانگونه كه انتظار دارید هنگامی كه شما صحبت می‌كنید، او نیز متـوجه منظورتان شود. باز فكر كنید، نظر خودتان را بدهید، ایده او را لحاظ نموده و جلو روید.
خشونت را با خشونت پاسخ ندهید. خشونت را با سكوت پاسخ گویید و در موقعیتى مناسب درباره مساله مورد نظر به بحث و گفتگو بپردازید .
هرگز وی را به خاطر اخلاق و رفتارش ملامت نكنید. از گفتن كلمات كنایه آمیز اجتناب كنید و از نسبت دادن القاب و زدن برچسب‏‌هاى ناگوار و نامطلوب مانند بدقول، كله ‏شق، یك دنده، لجباز، زورگو، بد اخلاق، خودخواه و ... به او پرهیز كنید .
به یاد داشته باشید كه غالباً تغییر عادت‌ها، نیازمند پیشرفت تدریجی و برداشتن گام‌های كوچك به سمت یك هدف بزرگتر است. هر كاری كه از دستتان بر می‌آید، انجام دهید، خواهید دید كه این یكی از بهترین سرمایه گذاری‌های عمرتان خواهد بود. و خداوند در مقابل این صبر و متانتی كه به خرج می‌دهید پاداش بزرگی خواهد داد همان گونه كه پیامبر می‌فرماید:
 هر فرزند نیکوکاری که بامهربانی به پدر و مادرش نگاه کند در مقابل هر نگاه ثواب یک حج کامل مقبول به او داده می‌شود. سوال کردند حتی اگر روزی صدمرتبه به آن‌ها نگاه کند؟ فرمود:آری خداوند بزرگ‌تر و پاک‌تر است. [3]

منابع:
[1] . وَ قَضى‏ رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ كِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً كَریماً «سوره اسراء آیه 23»
[2] . قال رسول الله(ص:) من اصبح مطیعا لله فی الوالدین اصبح له بابان مفتوحان من الجنه وان کان واحدا فواحدا «(کنزالعمال،ج16،ص467)»
[3] . قال رسول الله (ص:) ما ولد بار نظر الی ابویه برحمه الاکان له بکل نظره حجه مبروره .فقالوا:یا رسول الله وان نظر فی کل یوم مائه نظره؟ قال: نعم ،الله اکبرو اطیب.«بحارالانوار،ج 74،ص73»

کلمات کلیدی: 

نظرات

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

سلام من از اخلاق بد پدرم به ستوه امدم وواقعا از بددهني ايشون خسته شدم چكار كنم؟

تصویر sinaaa
نویسنده sinaaa در

با سلام خدمت شما... من هم همین مشکل رو به رو شدم...پدر ها صبر و طاقتشان خیلی کم هست و زود چیز هایی رو قضاوت میکنند راجب فرزندانشون که غلط هست...بهترین راه سکوت هست،جز این کار دیگری نمیشه با پدر ها کرد... با تشکر

تصویر ..
نویسنده .. در

رسماً دارین میگین حقمونو بخورن چجوری بشینیم تا حقمون له بشه مگه میشه اینجوری بی اهمیت باشیم حتما یه راه حلی هست

تصویر سجاد
نویسنده سجاد در

سلام علیکم ... سعی کنید مانند او رفتار نکنید...سعی کنید با او کل کل نکنید و اگر فرضا اشتباهی انجام می دهد با بهترین سخنان یا رفتارها او را متوجه اشتباهش بکنید و اگر انسان غیر منطقی است سعی کنید سکوت کنید و با او مدارا نمایید.

تصویر بی اعصاب
نویسنده بی اعصاب در

اینجوری که شما میگید یعنی پدر و مادر به هر بدی هم که باشند باید ما از اونا اطاعت کنیم ؟

واقعا مسخره حرف میزنید. خدا خودش گفته جلوی ظلم و ستم بایستید ولی شما یه چیز دیگه میگین. اینجوری که شما میگید یعنی پدر و مادر به هر نامردی و بدی که باشن ما باید با اونا مهربون باشیم هع 

به همین خیال باش 

من اگه پدر و مادرم کمترین بی احترامی بهم بکنن تا جوابشونو ندم ول نمیکنم لطفا منطقی فکر کنین

تصویر زهرا بذرافشان
نویسنده زهرا بذرافشان در

سلام من و آبجیم دوقلو هستیم بابام یه دفعه کمربند را گرفت و من و خواهرم را محکم زد گردنیست مون و میکشید مو هامون رو می کشید دیگه می خواستم بمیرم

تصویر مریم
نویسنده مریم در

سلام منم دوقلو هستم ما ۱۵ سالمونه و منم خیلی با بابام مشکل دارم اون خیلی سریع اعصبانین می شده و همیشه دعوام می کنه و اگه خودمو نگه ندارم همیشه و هر وقت که تو خونه باشه ممکنه یه دعوای بزرگ درست کنم و کتک بخورم ولی این چیزا فقط درباره ی ننه چون ما دوقلوی ناهمسانی و من کلا با همه‌ی اعضای خوانوادم و حتی با فامیلامون فرق دارم از هر نظر.  من بچه باهوشه ی خونم  ولی بازم کسی درکم نمی کنه و این احساس تنهایی و ضایع شدن حق تو و متفاوت بودن توتمام   زندگیم باهام بوده 

تصویر بی نام
نویسنده بی نام در

smileyاگه اینجوری فکر می کنی پس ایکاش پدر منم مث مال تو بود ک هر غلطی ک دلم می خاست می تونستم بکنم از پدرم متنفرم :||| حتی نمی زاره تو واتس اپ تو یک گروه ۱۰ نفره باشم واقعا داره کلافم می کنه کم کم صبرم تموم میشه ممکنه بد بشه ولی خب تو هم راست می گی پدر مادر خیلی اعصاب خورد کنن 

تصویر امینیان
نویسنده امینیان در

بزنش پدرت را خیلی اعصابم میره ناحقی می کنه همیشه کتکم میزنه یه بار با چاقو دستمو وقتی اعصبانی اینکار و می کنه

تصویر یک مثل همه شما
نویسنده یک مثل همه شما در

سلام. منم فکر میکردم بابام خیلی بده. کلی باهم تفاوت داشتیم . هر کاری که خودم میکردم فک میکردم درسته . خیلی بددهن بود . سیگار میکشید . کتک میزد. یه روز که همه ما بزرگ شده بودیم میخواست منو و داداشم رو از خونه بیرون کنه و مادرم مانع میشد. میگفت باید من و داداش بزرگم بهش پول بدیم . من میدادم ولی داداش بزرگم نداشت که بده . به ستوه اومده بودیم . یه روز تیشه برداشت با برادرم درگیر شد. برادرم احترام رو گذاشت دست هم بلند نکرد و در حالی که میتونست بزنتش . یه بار منو زد که دندونم شکست فکر کنم بالای بیست تا مشت فقط تو صورتم زد . له شده بودم ولی جلو دستشم نگرفتم . کار نمیکرد بیکار بود. تا یه روز که میخواست برادر بزرگترم رو بیرون بندازه مادرم مخالفت کرد و دعوا بالا گرفت و پس از 24 ساعت دعوا و کشمکش پدر رو انداختیم بیرون . خودش رو مثل مرغ سربریده به زمین میزد . تمام زندگیش به نام مادرم بود. کاری نتونست بکنه . و رفت تا شش ماه ندیدیمش . مثل سگ پشیمون بودم . میخواستم یه بار دیگه پدرم رو ببینم . منو بزنه . اما نبود. بعد از شش ماه اومد ماشین خریده بود . ولی ما هیچ پیشرفتی نکرده بودیم . برگشت خونه . خونه رو تو همین شش ماه به نام خودش زده بود . نمیدونم چجوری ولی زده بود . سند خونه دستش بود. برادرم رو بیرون کرد. بعد از دو سه هفته منم بیرون کرد. ولی خواهر و برادرهای کوچکترمون رو کاری نداشت . فقط گفت اشکال نداره همتون رو بخشیدم . بدونید که بخشیدمتون .

حالا که صاحب سه تا پسرم میدونم که پدرم میخواست که ما استقلال مالی داشته باشیم .

میخواست که ما کسی باشیم و درس بخونیم .

از وضعیت ظاهری ما خوشش نمیومد . حق داشت حالا سر کار همون لباسی مجبورم بپوشم که او میخواست.

حالا فهمیدم که مادرم اذیتش میکرد . که او اینجور برخورد میکرد.

سال ها متهمش کردیم که او بداخلاقه و مادرم رو ستایش میکردیم. ولی حالا فهمیدیم پدرم تلاش میکرد ولی مادرم دوستمون داشت.

پدرم جون میکند ولی ما هدرش میدادیم و دلش میسوخت ولی ما مثل سنگ بودیم.

امروز پسر بزرگم بهم گفت ازت متنفرم . چرا چون سخت میگیرم درس بخونه.رفت بغل مادرش و من خودم و تو سن اون دیدم .

وقتی مادرش با طرفداری علکی باعث بدشدن رفتارش میشه و وقتی من نیستم کلی پرش میکنه وقتی میرسم خونه پدرم رو میبینم مادرم رو میبینم و خودم.

پیشنهاد من به شما اینه که رفتار مادرتون رو ببین بعد به کل ماجرا حق میدی.

حالا من پدرم رو به اندازه چشمام دوست دارم.

سیگار میکشه . دود سیگارش رو دوست دارم.

باور کنید اومد خونه زد تو گوشم . چون پسرم از من پیشش شکایت کرده بود.

اما تکون نخوردم و فقط خندیدم چون زدنش رو دوست دارم.

زن گرفت بهش حق دادم و طرفدارش بودم مادرم مخالف بود اما من نه بعد ثابت شد که پدرم حق داشت و همه بابت اینکه فقط من طرفدار پدرم بودم منو فردی بزرگ میدونن . و پدرم به من خیلی احترام میزاره و من رازم اینه که هر چی پدرم بگه میگم درسته . چشمامو میبندم و هر چی بگه میگم درسته . هر چی بگه میگم چشم . شما هم مطمئن باش که پدرت از تو خیلی جلوتره و روزی که پدرت بهت گیر داد بگو چه کنم هر کاری که گفت بکن اگر گفت که با فلانی نگرد ولش کن و دیگه با اون نگرد. یادت باشه روزی پدر میشی و میبینی و یادت میاد.

تصویر HAIL HITLER
نویسنده HAIL HITLER در

واقعا دمت گرم داداش بهترین رفتار رو میکنی شاید بعضی موقع ها اعصابت خورد شه بابا کارهاشون ولی هر کاری میکنن میخوان کمکت کنن ولی نمیدونم چجوری

 

تصویر مهدیس۸۸۴۴۶۶
نویسنده مهدیس۸۸۴۴۶۶ در

وقتی نمیدونن چجوری غلط میکنن بچه میارن.

تصویر رقیه
نویسنده رقیه در

اصلا قبول ندارم پدرم زندپیمو نابود،کرد،بمیره انشالله

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

جالبه اگر پدر شما احساس مسئولیت داشت چرا قبل اینکه از خونه بیرونش کنید نرفت دنبال کار میخواست روی شما رو کم کنه ! 

تصویر علی ترکاشوند
نویسنده علی ترکاشوند در

حرف شما درست ولی وقتی بیشترمون میدونیم که انگار تویه خونمون حکم یه سربار رو داریم همه دوست دارن دورمون بندازن چی؟

تصویر دخترک
نویسنده دخترک در

سلام.من الان ی پدر دارن که هیچوقت نمیره بیرون.اسمم سماس و سیزده سالمه.بابام نه سیگار میکشه نه معتاده.سالمه سالمه.اما ی اخلاق بدی که داره اینه که،هیچوقت نمیاد مارو ببره بیرون.همیشه برمیگرده نیگه نه و نمیرم  داد میزنه.هرسری فامیلا زنگ میزنن میگن بیاید بریم فلان جا داد میزنه و میگه نه نمیرم و اینجور چیزا.الان صبح فامیلا زنگ زدن گفتم ما داریم میریم فلان جا میاید بریم.به پدرم که گفتیم دوباره داد و بیداد کرد گفت نه و بعدش گفت باشه اما دوباره چند دقیقه پیش فهمید راه دوره دوباره داد و بیداد کرد و گفت نه نمیرم راه دوره من از راه دور بدم میادو اینجور چیزا.خیلی عصبی میشم اینجوری میشم.به خدا خیلی بده.من ی دختر سیزده سالمه ام به خدا خیلی بده خیلی.ی سری نشده بیاد و مارو ببره تفریح.شما بگید من چیکار کنم؟؟؟؟چیکار کنمممممممم؟

تصویر مهدیس۸۸۴۴۶۶
نویسنده مهدیس۸۸۴۴۶۶ در

فک میکنم پدرت یه اختلال روانی داره.مطمین نیستم اما یجور ترس و اضطرابه.

تصویر ممت
نویسنده ممت در

پدر منم اخلاقش مث پدرته اما بحث سره بیرون رفتن نیس چون خودمم اهل بیرون رفتنم نیسم هم بابام من پسرم ۱۴ سالمه اگ خواسی دردو دل میکنیم:/

تصویر علی 35 ساله
نویسنده علی 35 ساله در

سلام به همه

دوستان میخوام بگم زندگی من هم کلکسیونی از بدترین و خدا میدونه که بدترین هایی که شما گفتین بود و هست. ولی اتافاقایی افتاد اتفاقای مثبت که استارتش از همین سایتا خورد. خواستم ادای دین کنم . گفتم نظرم رو بنویسم . همه کامنت هارو تک تک خوندم . دختر و پسری عاشق هم میشن تو سن های جوونی و به هزار امید و ارزو ازدواج میکنن. چیزی مثل الانای ما. بعدن بزرگ میشن با هزار و یک مشکل بر میخورن . بیکاری. مشکلات اجتماعی . خیانت . حق خوری. جوری که زورشون هم به کسی نمیرسه. با هزار ارزو ازدواج میکنن اما میوفتن تو دل مشکلاتی که کم کم ؛ کم کم این مشکلا بهشون یه شکل جدید میده. شکلشونو عوض میکنه . خیانت کلاهبرداری احساساتشونو اعتمادشونو خشک میکنه . بیکاری توقعات خانواده از اون طرف یه جور دیگه فشار میاره . به هر شکلی زندگیشون جوری میشه که اصلا شبیه ارزوهاشون نیست. یه جایی از زندگیشون  دیگه میبرن . یکی با گوشه گیری یکی با اهانت به بچه ها که دیوار کوتاه تر نیست یا به هزار روش دیگه سعی میکنن احساسات بدشونو از زندگیشون خالی کنن . رفتارایی که هر بار تو دلشون میدونن که دارن دور میشن از بچه ها . شاید هم تو دلشون بگن به درک . بزار همه دور شن . زندگی که این باشه میخوام نباشه . این جور موقع ها کسیم بخواد کمک  کنه خوب برخورد کنه باهاشون چون یه جور ترحم میبینن قابل قبول نیست براشون و برعکس ممکنه بدتر هم بشه . حتی کسایی که شاید وضع مالیشون خوبه یا خیلی چیزای دیگه ولی تو یه چیز اونی که میخواستن نشده. شاید هم رده ای هاشون رو میبینن که به کجا ها رسیدن و خودشون موندن . و خدا نکنه ادم یه چیز براش بزرگ بشه . بعضی وقت ها هم رفتار تند یه جور حمله ست واسه این که مثلا بچه نیاد بگه بابا فلان چیزو میخوام یا اگه نرم برخورد کنه بچه میاد میگه بابا کار ندارم خونه ندارم تقصیر توه هم سن و سالام همه دارن . اینا چیزاییه که تو ذهن خیلی از باباهاس و چون نمیتونن یا فک میکنن که نمیتونن از ترس این که شرمنده شن بعدا این طوری رفتارشون حمله ای میشه . دست پیشو میگیرن که بچه چیزی نگه . بچه دعا کنه همین که دعوا نکنه خودش کافیه . شاید بعضیا بگن خاب بچه دار نشن وقتی پول ندارن ولی واقعیت اینه که اونا همه سعیشونو تو یه مقطعی کردن که مثل همه بهترین زندگی رو داشته باشن ولی ظاهرا یه جاهایی دیگه بریدن . مشکل میتونه از خیلی چیزا باشه . از مشکل اقصادی جامعه  و ... که مهمترینش همین اقتصادیه معمولن. شکم گرسنه عشق و محبت یادش میره.. نمیخوام تقصیر رو گردن دولت یا کس خاصی بندازم ولی چیزیه که واقعا وجودداره واعتیاد هم معمولا به خاطر مشکل اقتصادی به وجود میاد(استثنا هم هست) تو این شرایط به تنها چیزی که باید فکر کرد اینه که بدونیم اونا هم یه روزی مث من و تو بودن . یه روزی عاشق شدن . یه روزی کلی ارزو داشتن. هیچ ادمی بد به دنیا نمیاد  . شرایط عوضشون میکنه . شاید خانواش با اون بد برخورد کردن و تلافیشو سر بچش در میاره. میخوام بگم که اگه کتکتون زدن و مستن و عصبانی و جلو جمع خرابتون کردن ( اتفاقایی که همش واسه من افتاد) میشه که تو روشون وایساد ولی سکوت کنین. اگه نمیتونین پاشین برین . با ناراحتی برین . ولی جوابی ندین. اگه فک میکنین میتونین برین مستقل شین. جدا زندگی کنین. ولی خدا میدونه اونا هم یه روزی مث ما بودن . و همه همه همه مشکلات و بی احترامی ها  و اینا یه جور التماسه که بابا با من هم مث بقیه ادمای دنیا خوب برخورد کنین. عاشق منم باشین . یه جور خودزنیه . تورو میزنه ولی تو دلش داره چنگ به زندگی خودش میندازه . حرف زیاد زدم ولی اینا رو گفتم که راه حل بگم . اگه واقعا میخواین درست شه زندگیتون . رابطتون . یا بهتر شه لااقل... راهش اینه. نمیگم سکوت کنین که ترحم کنین. نه ..

اتفاقا سکوت نکنین. ولی واقعا مثل یه مرد متشخص مثل یه پدر رویایی که تو ذهنته باهاش برخورد کن . نمیگم دستشو ببوس یا پدر صداش کن . ولی چیزایی که ازت برمیاد انجام بده . سخته ولی میشه. مثلا مواردی که میدونی نظرش باب میل خودت هم هست رو بیا الکی بشین باهاش مشورت کن . چشم هم که نگی ولی همین که میبینه داری نظر اونو انجام میدی این کم کم راه ساز میشه . از یه جایی شروع کن . هر کسی بالاخره یه نقطه ضعفی داره از یه جا بالاخره میشه شروع کرد . مثلا وقتی خوابه برگرد به بقیه تذکر بده که یواش تر بابام خوابه . اگه میتونی باهاش شوخیایی کن که دوست داره . براش چایی بیار نه زمانی که خودش بهت میگه . اتفاقا تو چایی گلاب هم بریز. یه کاری کن که واقعا خوشش بیاد و فک نکنه داری ترحم میکنی. از چیزای کوچیک شروع کنین. راه زیاده .. ولی تا اینجا هم خیلی زیاد حرف زدم. من خودم از دل این مشکلات اومدم بیرون . و مشتاقانه هر کی تو این زمینه کمک بخواد حاضرم راهنمایی کنم . تنها چیزی که مهمه اینه که واقعا یادت باشه که اونا هم مث ما بودن و تضمینی نیست که ما هم سنشون بشیم مث اون نشیم و دوم اینکه اونا دنبال احترام واقعی ان نه این که سکوت کنی که تو دلش بفهمه مثلا داری خودتو نگه میداری که این هم یه یاداوریه واسش که رفتار درستی نداره . از یه چیز کوچیک ولی واقعی شروع کنین. یا علی

تصویر فرزاد2014
نویسنده فرزاد2014 در

یه کمک هم میتونی به من کنی

تصویر 7000star
نویسنده 7000star در

من هیچی به جز این حرف نمیتونم بزنم،خدا خودش هدایت کنه اینجور پدرمادرارو.پدرمنم سر عقل بیاره.

تصویر عاشق تنها...
نویسنده عاشق تنها... در

اوکی

 

تصویر علی محمدی رایگانی
نویسنده علی محمدی رایگانی در

بهش بی محلی بکن

تصویر اهورا13833012151230
نویسنده اهورا13833012151230 در

سلام دوستان پدر شما باز از پدر من خیلی بهتره تمام بدی های پدر خودتان و دیگران را حساب کنیم پدر من میشود سیگار تریاک میکشه تازه یک زمانی حشیش هم میکشید پول میده ادم های محتاد صبح تا شب با اونا میگرده مادرم حرس میخوره من خیلی ناراحتم همیشه به من دستور میده و او هرکاری بخواد ما باید بدون چون و چرا قبول کنیم میره دستشویی دستشو نمیشوره از 2 متریش هر کسی رد بشه استفراق میکنه بوی گندی میده تمام نان های خانمان الوده هستش بخدا تو زندگیش فقط 34 میلیون به ما ضرر زده یا تلوزیون نگاه میکنه یا کامپیوتر بازی میکنه ویا تریاک وسیگار میکشه تمام فامیلامون دارن میگن خدا صبرت بده دعا میکنیم بمیره حداقل بخدا 5 نفر دوست دارن این اوضی بمیره 1 نفرم دوستش نداره اگر راست میگم لایکم کنید

تصویر جواد
نویسنده جواد در

تو هم مثل منی خدا پدر اینجوری سر کسی نیاره

تصویر جواد
نویسنده جواد در

تو هم مثل منی خدا پدر اینجوری سر کسی نیاره

تصویر فهیمه
نویسنده فهیمه در

پدر من وقتی میرم بیرون بابام با شلنگ میزنه و منو بازنجیر می‌بنده من آهنگ مهراب گوش میدم من پدرم و دوست دارم ولی اون میزنه وقتی می زنه من  خیلی ناراحت میشم چون هیچ کدام از فامیل هام پدرش نمیزنه

 

تصویر علی محمدی
نویسنده علی محمدی در

سلام دوستان

پدر شما باز از پدر من خیلی بهتره تمام بدی های پدر خودتان و دیگران را حساب کنیم پدر من میشود سیگار تریاک میکشه تازه یک زمانی حشیش هم میکشید پول میده ادم های محتاد صبح تا شب با اونا میگرده مادرم حرس میخوره من خیلی ناراحتم همیشه به من دستور میده و او هرکاری بخواد ما باید بدون چون و چرا قبول کنیم میره دستشویی دستشو نمیشوره از 2 متریش هر کسی رد بشه استفراق میکنه بوی گندی میده تمام نان های خانمان الوده هستش بخدا تو زندگیش فقط 34 میلیون به ما ضرر زده یا تلوزیون نگاه میکنه یا کامپیوتر بازی میکنه ویا تریاک وسیگار میکشه تمام فامیلامون دارن میگن خدا صبرت بده دعا میکنیم بمیره حداقل بخدا 5 نفر دوست دارن این اوضی بمیره 1 نفرم دوستش نداره اگر راست میگم لایکم کنید با تشکر

تصویر سین
نویسنده سین در

چرا اینجور آدما نمیمیرن؟ منم آرزومه پدرم بمیره تموم کودکی و جوونیمونو نابود کرده از بچگی مادرم و کتک میزد الانم چهارستون بدنش سالمه و هیچیش نیست و نمیمیره. هممونو تباه کرده ولی عین خیالش نیست روزی نیست که دعوا راه نندازه غر نزنه من نمیدونم این چه خداییه که این بنده ظالمشو تا ۷۰ سالگی سالم سالم نگهداشته و این بی عدالتی و ظلم و نمی بینه و نازنین جوونا میمیرن این عوضی هنوز زندس و هر روز بدتر از دیروز. این چه خداییه چرا صدای ما رو نمیشنوه دستم به هیچ جا بند نیست نمیدونم چیکار کنم بخدا روزی نیست گریه نکنم خسته شدم دیگه

تصویر اکبر بیاتی
نویسنده اکبر بیاتی در

باسلام و خسته نباشید

من نمی دونم با پدرم چگونه برخورد کنم پدرم منطق براش تعریف نشد

حرف حرف خودش

پرخاشگر هم هست

 

تصویر مصطفی
نویسنده مصطفی در

از خونه  لختش کن بیرونش کن

تصویر Ms.Tanha
نویسنده Ms.Tanha در

ببینید،وقتی پدرتون داره بددهنی میکنه و دعوا،شما سکوت کنید.خیلی دورش را نگیرید.همین کم محلی(البته نه طوری که روی رفتار و غرورش تاثیر بگذارد)برایش کافیست...به خدا توکل کنید!

 

تصویر  FF
نویسنده FF در

این آدما فقط دنبال بحث و جدل ان

اگ جواب ندی ، میگن چیه؟؟؟ سکوت مکنی!!!جواب بده

یعنی کلا از دم روانین

تصویر عزراعیل
نویسنده عزراعیل در

پدر من هم همین طوره چاره ای نیست من همه راه هاری تست کردم

 

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

داداش گل من شما هر وقت بی احترامی کرد  با لبخند و با احترام جوابش رو بده اون موقع میفهمه که درکش میکنی و درکت میکنه شک نکون تو میتونی

تصویر مهدیس۸۸۴۴۶۶
نویسنده مهدیس۸۸۴۴۶۶ در

برادر بی منطق میدونی ینی چی؟لبخند بزنی مهربون باشی دور برش میداره با خودش میگه من کیم که باهاش بد رفتار میکنم اون باهام خوبه.این ادما لیاقت ندارنننننن.بدرد جهنم هم نمیخورن.

تصویر 1211Milad
نویسنده 1211Milad در

والا نمیشه کاری کرد من خودم دهنم صاف شده از پدرم پسر برادرش رو هزاران هزار بیشتر از من دوست داره در حالی که اونا معلولن و هیچ کاری واسش نمیکنن پارسال مث خر تو باغش کار کردم و تهش هم برگشت بهم طعنه زد و گفت کاری نکردی من هیچ جوره بهش بی احترامی نکردم جالب اینجاس که تو اسلام فقط به پدر و مادر حق داده شده و اصلا به حقوق کودک اهمیت داده نمیشه این آدم یه مریض عوضی به تمام معناست تو فکر کشتنشم

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

ما خانواده ای بودیم که هیچی نداشتیم هروز تو خونمون دعوا بود منم یه دختر پنج ساله بودم ما خونمون پیش خونه مامان بابام بود هروقت میومد خونه ی ما دعوا مینداخت من درسته بزرگ شدم ولی تک تک اون صحنه ها جلوی چشممه مامانم خانوادش تو ورامین زندگی میکردن و میکنن یه جون بی کس بود که از خانوادش دور شده خدا میدونه چقدر اذیتش کرد مامان بابام 

گذشت گذشت تا این که من چهارده سالم شد من از بچگی از بابام هیچی نخواستم گفتم پول نداره شرمنده میشه نگفتم نخواستم همیشه حسرت موند تو دلم وقتی ما از مامان بابام خونمون رو جدا کردیم مامان بابام اومد خونمون هی گفت خونه رو بسازید دیواراش منو میخوره من شدم یه دختر افسرده فقط تو اتاق میموندم فقط گریه های یواشکی بعد یه عالمه دعوا بابام قبول کرد خونه رو بسازه با نداری ساختیم یه خونه گرفت بابام که سگ توش زندگی نمیکرد من خجالت میکشیدم وقتی از مدرسه بر میگشتم مغنه امو میکشیدم جلو تا کسی قیافمو نبینه بعد دوسال خونه ساخته شد ما اومدیم تو همین خونه زندگی کردیم ولی بابام همش فکرش این و اون بود هیچوقت مارو نخواست زنعموم بهش گفت بی عرضه بیخود کردی کارای این زنه رو میکنی یادت رفته چقدر عذابمون داده??? بابام هیچی بهش نگفت ولی تا ما از بابام چیزی میخوایم میگه اه فکرم مشغوله داد میزنه به مامانم میگه میام میزنم دندونات خورد شه ها من گوشیم خراب شد گوشی ای که خالم بهم داده بود  گفتم بابا گوشیه مامان که برای ابجیه تو درسش منم گوشیم خراب شده برام یه گوشی میخری این اولین بار بود که ازش یه گوشی خواستم برام نخرید خودش گوشی نو داشت بهم نداد گفتم بابا صبح ها برای من شب ها برای تو گفت نه نمیخوام بیا بگیر بعد دوماه بهم داد حالا گوشی رو هی میگیره ازم هی میخواد از چنگم در بیاره بهم گفت گوشی رو بده ببرم بیرون گفتم برای چی?? گفت لازم دارم منم با اعصبانیت بهش گفتم میخوای از چنگم درش بیاری?? بیا بگیرش دیگه برام ارزش نداره این گوشی گفت نه میزنم میشکونمش ببرش اونور گوشی رو رفت پایین زنگ زد ماسک بیارید ماسک و بردم گوشی ام گذاشتم پیشش بهش دادم گفت نه نمیخوام داد میزنم سرت هاااا بیشعور عوضی اومدم بوسش کنم سرش رو کشید عقب ولی هیچی نگفتم اومدم خونه  تمام تنم میلرزید  من از این میسوزم هیچوقت هیچی ازش نخواستم گفتم شرمنده میشه فقط یه گوشی به خاطر درسم خواستم که اونم هی ازم میگیره هرکی خونه زندگیمون رو ببینه میگه وااا چرا فقط یه مبل خریدن همه فک میکنن ما خوشبختیم دیگه خونه دار شدیم نمیدونن چه وضعی داره خونه و زندگیمون حالا میگه برای مامانم میخوام لباس شویی بگیرم حصرت های زن و بچه هاشو نمیبینه ولی همه رو میبینه من چیکار کنم با این اخلاق هاش??? با این رفتاراش دیگه از همه چی خسته شدم 

مامانم فروش اینترنتی داشت اگه اون کار نمیکرد ما یه لباس با ابرو نداشتیم پپوشیم 

تصویر ارکان
نویسنده ارکان در

خیلی درست میگی  پدرها همه یکم عصبانین ولی پدرمن دیگر حد خود را باز کرده وخیلی چیز هایی است که گفتن در اینجا جایی ندارد

 

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

 سلام  من ۱۳ ساله هستم   من  چند وقت خیلی ناراحتم بخاطر بابام  بابام همش فحش میده مامانم را همش اذیت میکنه و فحش میده چند وقت پیشا یه مشکل خانوادگی برامون پیش اومد  بعد بابام از اون موقع بدتر شد فحشاش بیشتر شد مامانم بیشتر اذیت کرد حتی اون موقع ها به منم فحش های خیلی زشتی داد   که اصلا بابام به من فحش نمیداد همش با من خوب بود   و من را زد با تسمه چند بار و چند بار هم با دست  مثلا امشب بابام به مامانم گفته بود چایی درست کن بعد مامانم نفهمیده بود  درست نکرده بود بعد بابام وقتی از بیرون اومد دید مامانم چایی درست نکرده  مامانم را یه عالمه فحش داد و بعد منم خیلی نارا حت شدم  بعد بابام بابام دعوا کردم گفتم کاشکی تو بابام نبودی از توخیلی بدم میاد ارم میاد که تو بابامی و بعد بابام گفت فردا میرم اسم تورا از تو شناسنا مه ام خط میزنم دیگه تو هم راحت میشی و  اینجور چیزا  من همیشه پرنسس بابام بودم  ولی از وقتی فحشم داد و من را زد که اصلا ازش انتظار نداشتم شدم بزرگ ترین دشمنش البته خودم بی تخصیر نبودم همش بابام را سرزنش میکردمتا اینکه اعصابش خورد شد و زد من را ولی یه دو دفه بی تخصیر بودم من را زد  خلاصه خعلی مامانم را فحش میده اذیت میکنه  مامانم بازم میگه به بابات بی احترامینکن خدا ازت ناراحت میشه  من الانم یکم پشیمونم میخوام از دل بابام دریارم ولی چون خعلی غرور دارم غرو رم اجازه نمیده  باید چیکار کنم  تا  بابام خوب شه فحش نده دعوا نکنه  توروخدا راهنمایی کنین از بس گریه کردم خوابیدم دیگه نای گریه کردن ندارم یه بارم قصد خودکشی کرده بودم به خاطر بابام لطفاکمکم کنید دارم از قصه میمیرم خونه مون بیشتر موقع ها مثل جهنم 

 

تصویر توفیقی

سلام به شما دختر خانم گل، فرشته مهربون از اینکه به سایت ما اومدی و به ما مشاوران حوزوی اعتماد کردی تشکر میکنم، اول از همه اشکات رو پاک کن تا با هم یه گفتگویی کنیم و یه راه حل هایی هم بهت بگم.

دخترا از این جهت فرشته مهربونن که وقتی دل باباشون رو میشکنن ناراحت میشن و دوست دارن دلش رو بدست بیارن چون میدونن با این کار پیش خدا دوست داشتنی تر میشن.

بله گاهی وقتا بعضی باباها به خاطر یه مسایلی توی خونه بداخلاق میشن که این بداخلاقی خیلی بده، اما همیشه باید اینو توی ذهنت داشته باشی که بابات بد نیست بلکه رفتارش بد بوده پس نباید هیچ وقت بگی « کاشکی تو بابام نبودی از توخیلی بدم میاد ارم میاد که تو بابامی»، اگه بهش میگفتی «بابایی من تو رو خیلی دوست دارم، عشم اینه که تو بابای منی، ولی اینکه اینو به من میگی خیلی منو ناراحت میکنه، این حرفت یا این کارت رو دوست ندارم» خیلی بهتر بود.

اینکه مامانت بهت گفته به بابات بی احترامی نکن حرف درستیه چون بی احترامی کردن و یا در برابر او ایستادن باعث میشه که رابطه هاتون خراب تر بشه.

حتما یه مشکلی برای بابات پیش اومده که اینجوری شده که با بررسی بیشتر توسط مشاورین میشه حلش کرد، اما شما کار خاصی نمیتونی در این زمینه انجام بدی، کاری که میتونی انجام بدی اینه که این سایت رو به مامانت معرفی کنی تا با مشاورین مشکل رو مطرح کنه و بتونه در بهتر شدن رابطه هاشون کاری انجام بده.

یه نکته دیگه هم بهت بگم خیلی مهمه، مهم مهم وقتی یه مشکلی برات پیش میاد هیچ وقت نگو خودکشی... آدم توی زندگی سختی ها و ناراحتی های زیادی میبینه و ممکنه سخت تر از اینها را ببینه خب تو الان در سن نوجوانی هستی با دوران کودکی خیلی متفاوت هست اون موقع ها همه چی بازی بود و سرگرمی اما الان بزرگ شدی و میتونی معنای خیلی از حرفها و کارا بفهمی و همین باعث میشه که بعضی حرفا و مشکلات در شما احساس ناراحتی و غم کنه، هر وقت این احساسات برات پیش اومد با کمی گریه بهتر میشه ولی نباید اون موقع تصمیم اشتباه بگیری بعدش آروم تر میشی قشنگ فکرش کن، مشورت کن، بهترین راه کار ها را انتخاب کن. اینجوری خانمی قوی میشی که ان شاالله وقتی بزرگتر شدی مامان شدی بچه هات احساس خوبی بهت پیدا میکنن و میگن مامانی داریم که پشت و پناهمونه.

اما در مورد اینکه میخوای از دل بابات دربیاری ولی غرورت بهت اجازه نمیده هم یه پیشنهاد برات دارم و اون اینکه حرف دلت و حرفای قشنگت رو روی یه کاغذ بنویس و بزار یه جایی که بابات اونو برداره و بخونه اگه هم جایی بزاری که وقتی میره سرکار  ببینتش و بخونتش بهتره مثلا توی جیبش بذاری .

برات آرزوی زندگی خوب و خوشی دارم

موفق باشی.

تصویر نجلا
نویسنده نجلا در

عالی بود

تصویر سجاد
نویسنده سجاد در

پاسخ نویسنده مطلب

سلام علیکم

دوست خوبمون در نظر قبل از شما راهکارهای خوبی دادند که جا داره من بخشی از راهکارهای ایشون را اینجا تکرار کنم ایشون گفتند مثلا مواردی که میدونی نظرش باب میل خودت هم هست رو بیا الکی بشین باهاش مشورت کن . چشم هم که نگی ولی همین که میبینه داری نظر اونو انجام میدی این کم کم راه ساز میشه . از یه جایی شروع کن . هر کسی بالاخره یه نقطه ضعفی داره از یه جا بالاخره میشه شروع کرد . مثلا وقتی خوابه برگرد به بقیه تذکر بده که یواش تر بابام خوابه . اگه میتونی باهاش شوخیایی کن که دوست داره . براش چایی بیار نه زمانی که خودش بهت میگه . اتفاقا تو چایی گلاب هم بریز. یه کاری کن که واقعا خوشش بیاد

این راهکارها در ظاهر سخت هستند و با توجه به بد اخلاقی پدر ممکنه ادم نتونه از ته دل و با تمام وجودش انجام بده اما از حیث دارو بودن و تلخ بودنش، ادم باید انجام بده و مدتی بر این رواوش پافشاری کنه و توقع نداشته باشه که مثلا با یه بار چایی دادن یا یه بار روی خوش نشون دادن باباش خام بشه و باهاش رفتارهای جالب داشته باشه بلکه به مرور زمان این مساله شکل می گیره. و در وجود پدر اثر می کنه و وقتی انسان بتونه پدرش را به سمت خودش جلب کنه به مرور زمان می تونه روی افکار و اخلاقش تاثیر بذاره.

تصویر  FF
نویسنده FF در

این آدما روانین 

همه این کارا رو بکنیم باز ازت طلب کارن 

تصویر عارفه بیچاره دلشکسته
نویسنده عارفه بیچاره دلشکسته در

چه کار کنیم با این حیوان خو د خواه وعوضی

تصویر دختر تنها..
نویسنده دختر تنها.. در

کاش من آیدی شمارو داشتم میتونسم باهاتون صحبت کنم.. واقعاخودمم نمیدونم بایدچیکارکنم واقعانمیدونم

تصویر فرزاد
نویسنده فرزاد در

سلام. متاسفانه گیر بدترین به اصطلاح پدر دنیا افتادیم .25 ساله زندگی رو برای کل اعضای خانواده زهر مار کرده. بخدا احترام گذاشتن به همچین بشری خیانت به بشریته. بهش میگیم سیگار نکش بخاطر حرص دادن به ما تریاک میکشه. با هرچی آدم معتاد و مزخرفه و همشونو میاره خونه. اهل کار نیست. بددهن ترین آدم دنیاس. مادر بیچارم از دستش هرروز چشماش یه کاسه خونه. خدا منو بنداز قعر جهنم ولی این ابلیس رو بکش و بزار حداقل خانواده بیچارم چند روز از عمرشون لذت ببرن. ای خدا چرا هرچی آدم خوبه میکشی ولی این جانی های وحشی رو از بین نمیبری؟

تصویر خسته ازپدر
نویسنده خسته ازپدر در

حالم به خاطر کارهای پدرم بد است . نفهمیدن پدر و این گه هیچ منطقی نداره . رفتارش با مادرم واقعا آزارم میده
حالا گه دیدم آدم های دیگه هم مثل من هستند یک کمی دلم آرام گرفت ممنون که توی سایت کامنت گذاشتید
التماس دعا به همه

تصویر v
نویسنده v در

بهت حق میدم عصبانی باشی ...  تلاش کن ازش فاصله بگیری .. ولی در حکمت خدا شک نکن .. 

خدا میفرماید آنچه از بدی به سوی شما میرسد از سوی خود شماست.

بحث فلسفیش طولانیه... ولی کلیدی بهت میدم که خودت همه چیرو حل کنی.

روزی یک صفحه معنی قرآن بخون .. آخر سال دعام می کنی

تصویر zahra mazrooee
نویسنده zahra mazrooee در

من یه پدر و مادر دارم که یعنی چهارنفرمون باهم دیگه مخالفیم هرجایی که من میخوام برم اونا مخالفن ولی مامانم با من موافق ولی خواهرگ و پدرم مخالفن تروخدا یه رابطه ای جلوم بزارید که بتونم کاری کنم یا من یه تکلیفی برام پیش بیاد یا اونا

تصویر پریسا بیچاره
نویسنده پریسا بیچاره در

دقیقا عین ما...

تصویر حنا
نویسنده حنا در

من 12سالمه دیگه دارم دیوونه میشم پدرم منطق نداره دنبال کتک زدنمه فقط دعا کنید مرسی

تصویر رقیه
نویسنده رقیه در

سلام من بچه وسطی ام ۱۲سالمه همه خانواده منو کتک میزننن بزرگه که میگن ززرگه کاریش ندارن و کوچیکه  هم نفهمه بهش میرسن و هر روز باید گریه کنم با این سن کممم چند بار قرص خوردم  وقتی به جایی میرسم منو مسخره میکنن ولی وقتی ابجیام به جایی میرسن انقدر قربون صدقه شون میرن  من راهکاری ندارم به غیر از اینکه خودمو بکشم فقط این و تمام

تصویر شادی قلی فرد  bl
نویسنده شادی قلی فرد bl در

لازم نیس خودتو فداسون کنی بهشون اهمیت نده چون تو یه آدم مهمی فکر کن تنها آدم روی زمین هستی و کسی نمیتونه جلودارت باشه منم چند دفعه سعی کردم خودمو از پنجره بندازم ولی یه ذره فکر کردم و دیدم اینطوری نمیتونم موفق بشم و فقط به جهنم راه پیدا میکنم تو خودتو باور داشتع باش اونا ذره ای توانایی های خارق العاده تو رو ندارن منم 12 سالمه

تصویر عرفان
نویسنده عرفان در

سلام منم 12 سالمه با پدرم خیلی مشکل داشتم اما صبر میکنم توئم صبر کن صبور باش الان منو پدرم باهم خیلی خوبیم  خودتو تو دل پدر و مادرت جا کن خودکشی نکن فک میکنی با خودکشی میری بهشت تهش جهنمه با این سن کمت چرا این فکرو میکنی دنبال استعدادت باش دنبال زویاهات باش منم از ی خونواده معمولیم ب مشاور خونواده مراجعه کن تو میتونی آیندتو بسازی ب پدر و مادرت چیکار داری

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

من  هم سن شما هستم و باید خدارو هزار مرتبه شکر کنم که پدرم منو کتک نمیزنه بعضی از چیز هایی که میخوام رو میگره 

تصویر عماد
نویسنده عماد در

اره راستمیگی خدا عاشق ادم های بد هستش الان هرچی عزیز داشتم بیشترشون مردن 

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

اینا همه رو امتحان کردم بیخودِبیخودِ.به هر سازیم که هربار زده هی رقصیدیم تا بهونه دسش نیوفته اما باز روز از نو روزی از نو.دات هرکسی هرطوری باشه همونه و عوض نمیشه.

تصویر سجاد
نویسنده سجاد در

سلام... واقعا بهتون خدا قوت میگم...اما پدر است و است و چاره ای جز احترام و تکریم نیست ان شاالله به زودی خودتان پدر خواهید شد و همه این کاستی هایی را برای فرزندتان پر خواهید کرد

تصویر فاطمه - مهشید
نویسنده فاطمه - مهشید در

آره احترام ولی تا چه حد؟ صبرم یه حدی داره ما که حضرت ایوب نیستیم

تصویر Far
نویسنده Far در

من سالها با همچین ادمی زندگی کردم 

همه زندگی منو دوستام درسم کارم با افسردگی یکی کرد 

حالا در اوج جوونی وقتی ۲۱ سالمه افسردگی حاد دارم 

من انتقامشو میگیرم 

خیلی دوس داره من ازدواج کنم تا خیالش راحت شه و داماد شه اما من میمونم عین اینه دق جلو چشماش 

الان یه شیر بی یال کوپال کردمش 

بازم میتونم 

میندازمش 

خدا اگر میخاست کاری بکنه تا حالا کرده بود 

پس خودم باید خودمو اروم کنم تا بتونم یکم اروم بشم 

حالم خوب نیست ظلمهای زیادی بهمون کرد منتظرم منتظر روزی که از اون قوی تر شم و کاری کنم مثل من مرگ رو بهتر از زندگی بدونه 

تصویر ستاره..........
نویسنده ستاره.......... در

من هرچی به بابام میگه هی میگه نه

تصویر سشی
نویسنده سشی در

اوهوم:(
بابای منم....
آه....................

تصویر امین 00000
نویسنده امین 00000 در

سلام من امین ام یکی که دردش مثل شماس.
خداکنه زود این دوره تموم شه منم برم واس خودم زندگی کنم. پدر های بد تو دنیا زیاده بزار برن گم شن چقد احترام میزاری هم بد تر میشن . ممنون که تو سایت کامنت گزاشتین

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

یکی از موارد اشتباه در ازدواج، ازدواج برای خروج از شرایط نامناسبی است که با ان مواجه هستید. معمولا از چاله در میاید و به چاه می افتید

تصویر فرامرز
نویسنده فرامرز در

دقیقا، از وجدانت سوء استفاده میکنند.

نمیشه کلی صحبت کرد اونی که در یک شرایط نرمال بزرگ شده ، برخوردی که با پدرش داره با کسی که در شرایط بد بزرگ شده و هر شب کابوس دوران مزخرف کودکیشو میبینه ، برخوردی که با پدرش داره...... اصلا قابل مقایسه نیست و مطمئنم خدا هم همه اینارو میبینه، یک جوونی که با همه مشکلات زندگی و با تمام بی فکری های پدرش ، و بی تعهدی او، نشسته درس خونده ، الان بیکاره، آینده نداره ، پشتش خالیه ، درگیر بی کاریو بی پولیه....چطور از این جوون صبر انتظار دارید؟؟؟؟؟

تصویر MZ
نویسنده MZ در

سلام دوستان
من با این پستی که گداشته شده کاری ندارم.مخاطبم کاربرایین که کامنت گذاشتن!...کسایی که از پدر می کشن کم نیستن!نمونش خود من!...یکی از دوستان خوب گفت!...ذات کسی عوض نمیشه!...پدرایی که دهاتی منشن/زورگو ان/داد می زنن و با دهن دریدگی بقیه رو آزار می دن عوض بشو نیستن!...گاهی بچه ها مجبورن آرزوی مرگ خودشونو بکنن!...هرکاری می کنی دخالت می کنن!..می خوای باهاشون حرف نزنی بدتر میشه و طلبکار تر میشن!...حتی عذرخواهی هم نمی کنند!...مادرتو ناراحت می کنن!...از بچگی دعوا بوده تا الان!..موندم دیگه کی می خوایم خلاص شیم ما!

تصویر خدایا منو بکش از دست پدر
نویسنده خدایا منو بکش ا... در

ازبین کاربرا فقط پدر شما شبیه منه خدا به هممون یا صبر بده یا مارو بکشه

تصویر سجاد
نویسنده سجاد در

ان شاالله خداوند به شما عمری با ارزش عنایت کنه و این رفتارها الگویی باشه که شما ازش درس بگیرید و به خوبی درک کنید که رفتار بد با دیگران چقدر سخت و ازار دهنده است و با همین تجربه در زندگی خودتان سعی کنید همیشه اخلاق خوشی داشته باشید که دیگران در کنارتان ارام و لذت ببرند

تصویر منم
نویسنده منم در

خوشبحال پسرا که حداقل برای فرار از خونه میتونن برن زن بگیرن. ما چی کتک بخور فحش بشنو از بقیه هم کتک بخور. با فوق لیسانس هی از خونه بندازنت بیرون مادرت جلو چشت کتک بخوره. بعد با این همه حتی اگه صدات بلند بشه میگن دختره دیوونه شده.

تصویر سجاد
نویسنده سجاد در

چرا فرار؟ قطعا اون هم اگه بخواد زن بگیره نیاز به همکاری خانواده داره و بدون اون نمی تونه زن خوبی که مد نظرش هست را بگیره... واقعا زندگی در چنین خانواده هایی که توش فحش و کتک و ...است سخته و بهترین راهش هم مدارا و سکوت است

تصویر Ms.Tanha
نویسنده Ms.Tanha در

حاجی یه چیزی هست بنام کاسه صبر؛لبریز که بشه دیگه نمیفهمی داری چیکار میکنی.دقیقا منم همین اتفاقایی که دوستان کامنت گذاشتن برام افتاده.تا کی مدارا و سکوت؟این نوع پدرا هرچی جلوشون سکوت کنی بدتره.تو رو خدا یه راهکار بدین بجای اینکه هی بگین تجربه میشه و سکوت کنین و فلان چنان...

 

تصویر یه بد بخت
نویسنده یه بد بخت در

من بابام هیچ مشکلی نداشته خیلی هم همه چیزو برام آماده کرده ولی الان که یازده سالمه عین عن هستش واسه خواهر بی شرفم یه آیفون دوازده پرو مکس می‌خرن هر کاری میکنه تشویقش میکنن ولی من با اینکه تو رشته فرانسه نفر 17 جهانم اسن بهم توجه نمیکنن من میگم یه شیا اومی پنج ملیونی بگیرن ولی پرو مکس 35 ملیون مامانم واسم وقتی بچه بودم یه پی اس فور و واقعیت مجازی خرید ولی پدرمو خاهر سگم اومدن انداختن تو ستل اشغاللل من با اینکه با خواهرم کاری ندارم ولی اون دیوونه دروق میگه که من کتکش میزنم و بهش تجاوز میکنم اونا هم باور کردن الان کنار آتاقشم با یه نخ گنده تناب مانند و دستکش دارم میخام از پشت جلوی نفس کشیدنش بگیرمو بکشمش واسم دعا کنید

تصویر سیسی
نویسنده سیسی در

پدر منم مث پدر شما
ازش متنفرم
زندگی رو برام جهنم کرده هر شب آرزومه صب پاشم ببینم نفسش قطع شده
بیست و پنج سالمه بلایی سرم آورده که از ازدواج وحشت داارم
فقط آرزو میکردم کاش پسر بودم اونوخ حتی یه لحظه ام تحملش نمیکردم
فوق العاده هنرمند و با استعداد بودم ولی سد راهم شد و نه تنها سد راهم شد بلکه طلبکاره ،دائم دنبال بهونس تا بددهنی کنه و کتک بزنه
بدترین نفرینارو در حقش میکنم که به هیچ کسی نکردم حتی دشمنام و حسودام
کاری کرده که دین و ایمونمم از دست دادم
فقط اگه دل صافی دارید تو رو خدا دعا کنید بمیره و من و مادرم نجات پیدا کنیم

تصویر Ftm_dv
نویسنده Ftm_dv در

یه لحظه فک کردم خودم قبلاً اینجا این کامنت رو گذاشتم

کلمه به کلمه ی حرفاتون رو درک میکنم

ایشالا الان که ۴ سال از کامنتتون گذشته دیگه حالتون با زندگی خوب باشه

گرچه تجربه ی خودم میگه اینجور آدما نه تنها خودشون عوض نمیشن بلکه بچه هاشونم روانی میکنم

آرزوی شادی ابدی دارم برای شما و خودم و هرکس که این شرایط رو تجربه میکنه

 

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

کاش ما هم از نعمت پدر بهره مند میشدیم
اسمشون پدره درحالی که از صدتا غریبه هم غریبه ترن
کسی که نمازش ترک نمیشه صبح تا شب قرآن تو دستشه ولی با زبونش خانوادش و عذاب میده
یه وقتایی بدترین فکرا میاد تو ذهنم... فکر اینکه خودمو بکشم و خلاص کنم
بعضی وقتا دهنم به نفرین کردن پدرم باز میشه
جهنم خدا از جهنم خونه ما لذت بخش تره
ای کاش
ای کاش
ای کاش زندگیمون این نبود
مامان بدبختم چه گناهی کرده که هرروز باید بددهنی و توهینای این آقا رو تحمل کنه
خدایا خدایااااا خلصنا من النار الپدر...

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

منم مثل شما

تصویر یه آدم
نویسنده یه آدم در

واقعا که همینطوره....من که دیگه دارم ازدست این بابای لعنتی دیوونه میشم

تصویر حدیثه..
نویسنده حدیثه.. در

سعی کنید اون لحظه فضا رو ترک کنید من خودم هم همین مشکل رو دارم و وقتی بابام عصبی میشه صحنه رو ترک میکنم

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

آخ کاش فقط یک بار آرزوی مرگ خودمو میکردم 

هردفعه سر هربحث و دعوایی آرزوی مرگمو میکنم 

از بس پدرم بد دهنه 

حداقل ماهی ده بار بهم میگه گه بخور

اونم به یه دختر 

خستم دیگه خیلی خستم

چندبار خواستم فرار کنم ولی همش موندم موندم 

تنها راه حل هم مرگه مرگ 

تصویر a.l.i
نویسنده a.l.i در

سلام  باز پدر تو خوبه ما ک هر روز جنگ و دعوا داریم بخاطر هر چیزی ک فکر میکنی یا اصلا به فکرت نمیره از مورچه گرفته تا چیزای گنده  ولی تحمل میکنیم چرا چون میدونم یروزی همه اینا تموم میشه و میریم پی کارمون ولی مهم اینجاس که ما چطور ادمایی می شیم یعنی ماهم مثل پدرامون بد اخلاق و... بار میاییم یا نه

تصویر محمد ح
نویسنده محمد ح در

سلام خلاصه کلام شما اینه که با احترام اینجور پدرها رو به خجالت وا داریم، ولی با نهایت احترام باید بگم که همه آدما یکسان نیستن و کسانی مثل پدر من هستن که در مواجهه با کارهای خودخواهانه شون دو راه پیش رو نداری، 1.اینکه با نرمی و آرامش بهش اعتراض کنی ، در اینصورت ابتدا کار بدشو انکار میکنه و شروع میکنه به دروغ گفتن ولی بعد از اینکه میبینه راه فراری وجود نداره شروع میکنه به فحش دادن و اگه کوتاه نیای حمله فیزیکی به قصد کشت (مادرم و همه مارو زده ناقص کرده).و اینکه خوب کردم خونه خودمه هرکاری بخوام میکنم . 2.اینکه ساکت باشی و چیزی نگی ، در اینصورت هم نفهم فرضت میکنه و به کارهاش ادامه میده.
خواهش میکنم از صبر و شکیبایی حرف نزنید که مادرم میگه از همون روز اول همینطوریه و من هم از وقتی چشم باز کردم همینجوری دیدمش.
مثلا: همه چیز مثل مربا و ماست و غیره دهنی میکنه-وقتی خودش می خوابه باید حکومت نظامی باشه وگرنه با کوچکترین صدا فحش میده ولی وقتی دیگران میخوابن عمدا سر و صدا راه میندازه-دروغ زیاد میگه و وقتی اعتراض میکنی میگه تو فکر میکنی من دروغ میگم- جلوی همه راحت باد... تخلیه میکنه-با این حال انتظار داره همه با احترام ویژه و خوشرویی باهاش رفتار کن و در صورت برخورد عادی طرف بی ادب محسوب میشه-بد قولی و انکار که باعث بوجود آمدن مشکلات زیادی شده-هرکار ساده ای که میخواد انجام بده خراب میکنه و گردن نمیگیره و همیشه یکی هست که اشتباهشو گردن اون بندازه-دائما از فروتنی و صداقت حرف میزنه ولی متکبر و دروغگو هست-خلاصه اگه بخوام ادامه بدم تا صبح تموم نمیشه، 64 سالشه هرروز هم چند برابر بدتر از دیروز بخدا داریم دق میکنیم دیگه به این نتیجه رسیدم که راهی وجود نداره، ولی اگه خدا هم در اینصورت باز بگه احترام نگه داریم و بذاریم هر کاری دلش خواست بکنه ، در اینصورت به عدالت خدا هم باید شک کرد فکر نکنم نظر خدا تا این حد افراطی باشه.

تصویر سجاد
نویسنده سجاد در

بله متاسفانه از این مدل پدرها هست ولی راهی جز سکوت در مقابل بد دهنی ان ها نیست و این باید تجربه ای شود که ما در اینده این گونه برای فرزندانمان پدری نکنیم...

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

خوش به حالت باز می گی که60سالشه بابای من 43 باشه...
همه ی اونا به علاوه ی تهمت های زشت ناروا به مادر پاک دامنم میزنه می گه بزار دخترات بدونن مامانتو کی دست مالی کرده...ای خدا احترام به کی؟ به چی؟

تصویر لیلا.بی کس

آقا محمد یعنی پدر شما کپی برابر اصل پدر من یعنی عین هم هر چی گفتی درسته حتی ایمانمم از دست دادم

تصویر علا
نویسنده علا در

باسلام
خداوند متعال میغرماید تا حدی با خاندان خویش مدارا کن تا زمانی که حرمت را نشکسته باشند و در بیت خود ازار و بد دهنی رواج ندهند به خدا کفر و اتهام نبندند و برای او شریکی قایل نشود. چرا که اگر به انسانی میدان داده شود دیگران را هم به اتش میکشاند. زمر آیه 65
بنده خودم پدر خوبی دارم و برای بنده زحماتی بسیار زیادی میکشد تمام مردم اورا دوست دارند( تا اونجا که من میدونم) ولی موقعی که عصبانی میشه تحقیر میکنه و ممکنه برخورد فیزیکی کنه ( البته موقعی که آمپرش بره رو صد) وگرنه با زبان ملایم حلش میکنه. خدارو شکر میکنم.

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

4 یا 5 سال صبر کن میفته میمیره دیگه

تصویر شواین
نویسنده شواین در

Sociaty emergency

به اورژانس اجتماعی محول کن 

تصویر ریرا
نویسنده ریرا در

دقیقا پدر منم اینطوری هست

تصویر حامد فرد7776
نویسنده حامد فرد7776 در

خدا جای حق نشسته کاش بلند شه حق بشینه سر جاش بفهمیم دنیا دسته کیه 

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

آفرین بر تو حتما و قطعا نظر خدا این نیست من حتا با اسلام به جورایی ثابت کردم که با این پدر ها می شود تند برخورد کرد یا بعضی از اون ها رو کشت

تصویر ناشناس 2
نویسنده ناشناس 2 در

خیلی سخته خدا به آدم صبر ایوب بده چون صبر آدم هم حدی داره دیگه به جایی می رسی که واقعا کم میاری .آدم واقعا ساخته میشه ولی عمرتم فنا میشه برای دخترا سخت تره باز پسرا به یک سنی که میرسند میرن سراغ زندگی خودشون اما دخترا مظلوم واقع میشند تا وقتی خونه پدرشون هستند باید زیرنظر پدر و مادرشون باشند وقتی ازدواج میکنند زیر نظر شوهر خدا ان روز بد رو نیاره که سه تاشون هم خوب نباشند.کاش هممون ادم شیم اسیبش به همه میرسه از خانواده گرفته تا جامعه.التماس دعا

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

دقیقا. یعنی وقتی ما دخترای بیچاره تو خونه زود میخوایم ازدواج کنیم راحت شیم از شرایط سخت ،ولی بعد که میری خونه شوهر شوهره میگه پاشو جمع کن خونه پدرت

تصویر سعید بدبخت
نویسنده سعید بدبخت در

دهن منو سرویس کرده
اصلا یه وضیه
من ترم دو دانشگاه رشته مکانیک هستم دانشگاه دولتی مقطع روزانه درس میخونم ، حالا خوبه هیچ شهریه ای بابت ترم دانشگام پرداخت نمیکنم که با من اینطوری رفتار میشه
بعضی وقتا شده بدون اینکه کار زشتی از من سر بزنه فقط بخاطر یه سوال کوچیک حرف های ناسزایی از پدرم میشنوم
حرف هایی که خیلی زشته و من دوست دارم سرشو همون جا از تنش جدا کنم
ولی بازم تحمل میکنم
بدبختم واقعا بدبخت

تصویر سجاد
نویسنده سجاد در

سلام علیکم ...اتقاقا اگر شما تحمل می کنی و در مقابل تروش رویی نداری بدبخت نیستی خیلی انسان خوشبختی هستی که این همه صبر و طاقت داری و این همه سعه صدر داری و قطعا سکوت در مقابل این رفتارها چون طرف مقابلت پدرت هست ثواب داره و همین طور اوضا بد ازاین نمیشه

تصویر پانته آ
نویسنده پانته آ در

من 14 سالم بیشتر نیست تو خونه یما همش دعواه پدرم بخاطر ی سوال ساده یه دعوای بزرگ درست میکنه من که هر روز واسش دعای مرگ میکنه

تصویر ل
نویسنده ل در

راه حل هات زیاد کارایی نداره،چون من وقتی خیلی به بابا احترام میزارم و امر و نهی هاشو گوش میدن،دقیقا انتظارش بیشترو بیشتر میشه و از زیر زمینم شده دستور العمل واسم میسازه

تصویر سجاد
نویسنده سجاد در

سلام علیکم ...همان گونه که می دانید هر کدام از پدر و فرزند وظایفی دارند که انجام انها باعث ایجاد رابطه قوی و فضایی ارمش بخش خواهد شد و همان گونه که اگر یکی از طرفین به مسئولیت خود به خوبی اهمیت ندهد مشکلاتی را فراهم خواهد کرد که خود شما نیز اکنون منتقد ان هستید... پس شما سعی کنید حد اقل وظایف خود را انجام دهید که مورد انتقاد واقع نشوید و همیشه در پیشگاه خداوند و وجدان خود سربلند باشید...

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

دقیقا هرچقد آدم سکوت کنه بیشتر سلطه گر میشن. این واسشون افتخاری میشه که آره بچه هام روحرفام حرف نمیزتن..
خوش بحال این دخترایی که پدر روشن فکر دارن......

تصویر ناشناس   555
نویسنده ناشناس 555 در

من دارم از دست بابام دیووونه میشم نه میتونم با هاش صحبت کنم نه مشکلاتمو بهش بگم نمیدونم چیکار کنم الان تو فکر فرار کردن از حونه هستم لطفا کمک کنید با یک ادم بی احساس چگونه رفتار کنم و از یک چیز خوشحال شدم که من فقط این مشکل رو ندارم بعضی ها هم با من هم درد هستن مرسی

تصویر سجاد
نویسنده سجاد در

سلام علیکم ... مدارا بهترین گزینه است ... شما سعی کن در مقابل ایشان مدار کنی و در ضمن تا ان شاالله زمانی که زندگی مستقل تشکیل بدهید.

تصویر علی خطر
نویسنده علی خطر در

ببیند داداشا بهترین کار اینه که برید پیاده روی کنید گردش کنید و خودتونو از این موقیت خفقان و ازار دهنده ول کنید اهنگ گوش کنید و خلاصه هرکاری که ازش لذت می برید به پدر و مادرتون احترام بزارید موفق باشید ایشاالله

 

تصویر علی خطر
نویسنده علی خطر در

ببیند داداشا بهترین کار اینه که برید پیاده روی کنید گردش کنید و خودتونو از این موقیت خفقان و ازار دهنده ول کنید اهنگ گوش کنید و خلاصه هرکاری که ازش لذت می برید به پدر و مادرتون احترام بزارید موفق باشید ایشاالله

 

تصویر ستاره74
نویسنده ستاره74 در

سلام من 19 سالمه و کارمندم با بابام همیشه سر پول دعوا داریم و سر اینکه از بچگی برامون خرج کرده مارا مدرسه فرستاده و دکتر برده و ازین حرفاو.... سرمون منت میزاره و باعث میشه همیشه با اضطراب زندگی کنم صب تا شب سر کارم همین که میرم خونه یکم که خونواده با هم حرف میزنن کار به دعوا و جر و بحثای همیشگی مرسه و به .....پـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــول ختم میشه ..... انگار تو این دنیا فقط اونه که پدر شده ، اونه که 30سال کار کرده ، اونه که برا بچه هاش پول خرج کرده ، اونه که پول داره ، اونه که بچه هاشو فرستاده مدرسه برده دکتر و خیلی چیزای دیگه این دعوا نه با من بلکه با خواهربزرگم که الان خداراصدهزارمرتبه شکر که ازدواج کرده ، داداشم که اونم ماشین داره و با هاش کار میکنه یه خواهر دیگه م هم هست وجود داشته و داره الانم منم که دارم حرص این رفتار بابامو میخورم یه روز باهم بگیم بخندیم روز دوم دعواس هیچ جوره نمیتوم درکش کنم و نمیتونه درکم کنه ...الانم موندم چیکار کنم که انقد پول پول نکنه ...............؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

تصویر سجاد
نویسنده سجاد در

سلام علیکم ...با این که در فضای زندگی شما نیستم تا بتوانم به خوبی قضاوت کنم ولی با توجه به این که شما نقطه اختلاف را به دست اورده اید و می دانید که هر وقت بحث به مسائل مادی برسد ایجاد دعوا خواهد شد سعی کنید به عنوان یک مسئولی که راه انحراف را کشف کرده هر وقت می خواهد موضوع گفتگو به این مسائل کشیده شود بحث را با ایجاد گفتگوی جدیدی که ارتباطی با مساله ندارد یا با انجام شرین کاری هایی یا گفتن لطیفه یا داستانی از رفتن به سمت نقطه اختلاف و دعوا منحرف کنید و با این عملتان ساعات خوشی را برای دیگران نیز ترسیم کنید.

تصویر ستاره74
نویسنده ستاره74 در

سلام . من دختر آخر خونواده هستم و همیشه شوخ وبذله گو هستم طوری که تمام اطرافیانم چه در محل کار چه در خانواده و فامیل اگر حرف ها و شوخی های من نباشد همه ساکت و بدون حرف هستند... نمیخوام از خودم تعریف کنم اما میخوام اینو بگم که بارها این کارو کردم و به نوعی خواستم بحث و عوض کنم و به قول شما با خنده سر یه حرف دیگه رو باز کنم اما هیچوقت موفق نمیشم چون کسی (پدرم) که بخواد راجع به چیزی حرف بزنه حرفی که یه جورایی به نفع خودشه و حرف دلش نمیتونه از یادش ببره و بازم برمیگرده سر همون بحث ... همینم منو عذاب میده اینکه فقط خودبین باشه و بخواد به آدم تحکم کنه .....( جهنم هر کس آنجایی است که ٰحرف اورا نفهمند...ٰ ) و من در جهنمم.

تصویر سجاد
نویسنده سجاد در

سلام علیکم ...حالا که نمی تونید اون را از حرفی که می زنه منصرف کنید حد اقل محترمانه سعی کنید بهانه ای بتراشید و محل را ترک کنید و به جایی دیگه مشغول بشوید تا این حرف زدن به دعوا و یا دلخوری کشیده نشه و حد اقل با دور بودن از مکان کنترل خودتان را از دست ندهید

تصویر zinab
نویسنده zinab در

خیلی راه حل های مسخره ای میدید ما یا باید بمیریم یا اینا باید بمیرن 

مستقل بشیم کی میزارع اینا که تا سر کوچه نمیزارن بریم بخایمم مستقل شیم یا باید اذدواج کنیم که بد تر میشع ما حالو حوصله خودمونم نداریم چه برسه بریم اذدواج کنیم 

این پدر مادر ها دیوانه هستن سر یع موزوع کچیک ادمو میزنن من یا خودمو میکشم یا اینا رو دیگع از دستشون خسته شدم چقد صبر چقد تحمل چقد دهنتو ببندی هسچی نگید شمام همش میگید پدر مادرن پدر مادرن منم بلدم میرم یع پچه میارم صبح‌ تا شب یا باحاش دعوا میکنم یا به هر بهونه ای میزنمش بعدم میگم من مادرم احترامم واجبه اگه خوبع یع راه حل بده ما چه جوری از دست اینا شکایت کنیم

 

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

برو خدارو شکر کن بابا..... بجای من باشی چی..... تو کارمندی خرجتو درمیاری ..ولی پدر من خرج ماهارو میده که نمیده یعنی اونی رو هم که میده منت میزاره کافیه بهش بگی چرا این اینجوریه دیگه فرداش نون نمیگیره میگه برید خودتون دربیارید مگه نوکرتونم!!!جالب اینجاست که نمیزاره سر کارهم برم..میگه دختر چی به سرکار؟!؟؟!!! نه ماهانه نا سالانه خبری نیست...
آره برو خدارو شکر کن خانم..برو ناشکر نباش. تو تازه 19 سالتع من 27 سالمه..

تصویر مهسا12345
نویسنده مهسا12345 در

هه ..... این آدما فک میکنن ما خودمون اومدیم خودمون خواستیم اینا بابامون شم ....... منت ما باید بذاریمن ک تحملشون مکنیم والا دوسای من اگر یک هزارم کارایی که بابام با من میکنرو باهاشون بکنه فحشو میکشن به جونش تازه باباهایی که تو تولد 18 سالگی بنزو ماکسیما کادو میدن بهشون .... عدل خدا ی شوخیه بزرگه!!

تصویر ناشناس ِ بدبخت
نویسنده ناشناس ِ بدبخت در

دقیقا پدر منم همینطوره. شدید رو اعصابه. من 18 سالمه پشت کنکوریم. ماهی دو سه تا کلاس میرم که پولش 35 تومنه 

پول سرویسم 90 تومن

دختر خرج کنیم نیستم که بگم آره پدرم حق داره 

ولی همش همین خرج کردنارو میزنه تو سرم 

دو روز به دلایل شخصیه خودم مدرسه نمیرم هی به مامانم میگه برو مدرسه پروندشو بگیر.

رشتمم حسابداریه

توی کلاسمون بچها جورین که خانوادهاشون واسشون خرج میکنن این کلاس اون کلاس 

کلاسای کنکور 

کلاسای درسای مختلف

به غیر از اینا باشگاه استخر بیرون خوش گذرونی تفریح.

ولی پدر من در ماه همین قدر خرج میکنه میاد میزنه تو سرم

ماهی یدونه یا دوتا لباس میگیرم یا خودم باید پول جمع کنم بخرم یا سه چهار روز بشینم زار بزنم تا واسم بگیرن.

دقیقا هم دوروز تو خونمون خوشیه خندس سومین روز دعوا فحش. 

میره بیرون میاد خونه اعصابش خورده میتوپه به من مادرم

هرچی تو دهنش هست بارم میکنه.

من یه دخترم کتک خوردنو میتونم تحمل کنم تا بد دهنی از بدهنی خیلی بدم میاد. 

همیشه بهش میگم حالا خوبه اونقدرا هم خرج نمیکنی اگه خرج میکردی چیکارمیکردی 

خانواده‌ای دوستام میلیون میلیون خرج میکنن یه کلمه حرفم نمیزنن 

تو همین 100 تومن 200 تومن ماهی خرج میکنی پدر مارو در میاری از بس میزنی تو سرم.

هرچیزی میگم آخرش میگه خانوادهای دوستات گوه خوردن با تو . 

اینم وضع خونه‌ی ما

تنها آرزوم مرگه خودمه نه اون 

تصویر ناشناس ِ بدبخت
نویسنده ناشناس ِ بدبخت در

دقیقا پدر منم همینطوره. شدید رو اعصابه. من 18 سالمه پشت کنکوریم. ماهی دو سه تا کلاس میرم که پولش 35 تومنه 

پول سرویسم 90 تومن

دختر خرج کنیم نیستم که بگم آره پدرم حق داره 

ولی همش همین خرج کردنارو میزنه تو سرم 

دو روز به دلایل شخصیه خودم مدرسه نمیرم هی به مامانم میگه برو مدرسه پروندشو بگیر.

رشتمم حسابداریه

توی کلاسمون بچها جورین که خانوادهاشون واسشون خرج میکنن این کلاس اون کلاس 

کلاسای کنکور 

کلاسای درسای مختلف

به غیر از اینا باشگاه استخر بیرون خوش گذرونی تفریح.

ولی پدر من در ماه همین قدر خرج میکنه میاد میزنه تو سرم

ماهی یدونه یا دوتا لباس میگیرم یا خودم باید پول جمع کنم بخرم یا سه چهار روز بشینم زار بزنم تا واسم بگیرن.

دقیقا هم دوروز تو خونمون خوشیه خندس سومین روز دعوا فحش. 

میره بیرون میاد خونه اعصابش خورده میتوپه به من مادرم

هرچی تو دهنش هست بارم میکنه.

من یه دخترم کتک خوردنو میتونم تحمل کنم تا بد دهنی از بدهنی خیلی بدم میاد. 

همیشه بهش میگم حالا خوبه اونقدرا هم خرج نمیکنی اگه خرج میکردی چیکارمیکردی 

خانواده‌ای دوستام میلیون میلیون خرج میکنن یه کلمه حرفم نمیزنن 

تو همین 100 تومن 200 تومن ماهی خرج میکنی پدر مارو در میاری از بس میزنی تو سرم.

هرچیزی میگم آخرش میگه خانوادهای دوستات گوه خوردن با تو . 

اینم وضع خونه‌ی ما

تنها آرزوم مرگه خودمه نه اون 

تصویر آیدا
نویسنده آیدا در

بابای من مهربون اما بعضی وقتا که فشار کاری روش زیاد میشه عصبی میشه اما بازم سر ماها خالی نمیکنه ولی مامانم وقتی میبینه بابام اعصابش خورده اینقدر از ما بد میگه تا بابام بیشتر عصبی بشه و بعدشم کلی مارو دعوا میکنه البته بعدش خودشم پشیمون میشه بابای من خوبه مامانم بده تورو خدا یکی بگه من با مامانم چیکار کنم هرچی گشتم کسی جواب درست ودرمون نداد

تصویر ستاره 74
نویسنده ستاره 74 در

آیدا جان مادرتو دوستش داشته باش بذار اگه بدی هم میکنه با عشقی که بهش داری بدیشو نادیده بگیری ...من عاشق مادرمم از اون یه فرشته تو ذهنم ساخته م که اگرم از دستش عصبی باشم خیلی زود آروم میشم ....از مادرت فرشته بساز

تصویر سجاد
نویسنده سجاد در

سلام علیکم ...واقعا مادر فرشته ای مهربان است... و بسیاری از پدرها هم بسیار مهربان و دلسوز هستند ولی متاسفانه برخی از پدرها ....

تصویر م ه د ی
نویسنده م ه د ی در

پدر من خوبه اخلاقه بدی نداره تنها اخلا قه بدش کاری که اشتباه خودش انجام بده مشکلی نداره ولی من انجام میدم پر از مشکله مثلا بابای من رفته بو کبوتر خریده 90000 تومان مریض شد مرد ولی من رفتم بلدرچین 5000 تومانی خریدم اون مرد هی میگفت پول حروم کن دیگه نمی زارم چیزی بخری چه حیوان وو......

تصویر سجاد
نویسنده سجاد در

سلام علیکم ... مادرت نباید در این فرصت که بابا خسته است اصلا بدگویی کند چرا که خود بد گویی بر فشار عصبی ادم ها اضافه می کنه...شما سعی کن با مادرت در یک فضای صمیمی و مهربان و با رعایت ادب صحبت کنی و ازش بخوای این شیوه را ترک کنه یا از اقوام نزدیک که باهاشون رابطه صمیمی و محرمانه داری مانند خاله..عمه..دایی.. بخواهید با مادرتان در این موضوع صحبت کند و از او بخواهد از این شیوه نادرست دست بردارد .

تصویر شاهرخ
نویسنده شاهرخ در

سلام دوستان

من شاهرخم 25سالمه من بچه مغروری ام.خیلی هم اعتماد به نفسم بالاس...فقط جلو خونوادم کم میارم فقط پدر و مادرم

منم مثل شماهام پدرم کارمنده اما انگار پول از بچه اش مهمتره وقتی خواستم برم دانشگاه بهم گفت هیچ گوهی نمیشی اخرش بشی آبدارچی این حرفشو زدم بیخیالی گفتم پدره.....دانشگاه بودم که ابجیم زنگ زد با گریه که بابام دست رو مامانم بلند کرده اونم بخاطر من میگه شاهرخ نباید بره دانشگاه باید بره کار کنه..زنگ زدم به مادرم گریشو شنیدم اما جلوشو گرفت..اعصابم خورد شد رفتم کرج(خونمون)با بابام دعوام شد ک چرا دست بلند کردی رو مامانم....دعوامون شد بابامم معلوم زنگ زد کلانتری منو بردن..ازم تهد گرفتن ...پرونده واسه پسرش درست کرد...همه چیو خودم به گردن گرفتم گفتم بابامه

شاید پدر شما بده اما هیچ وقت بچه خودشو نمیبره کلانتری...حالا بگذریم

من برگشتم خونه دیگه کاری بهش نداشتم...جلو جمع جلو فامیل میگف شاهرخ بره گم شه اشغاله فلانه جلو فامیل بهم میگه هیچ گوهی نمیشی(تیکه کلامشه)

من نه از پدرم پول خواستم نه خونه نه ماشین فقط ارامش خواستم نشد....من از صفر شروع کردم...هنوزم مشکل رو دارم...هنوزم بهم فوش میده..هنوزم دست رو مامانم بلند میکنه هنوزم سر ابجیم داد میزنه....فقط میگم خدا شفاش بده.............!

وقتتون بخیر

تصویر مهسا12345
نویسنده مهسا12345 در

آقای محترم شما کجای کاری !!! بابای من دخترشو میخواست تحویل بده

تصویر 2Sahar3
نویسنده 2Sahar3 در

شاهرخ میشه لطفا آیدی اینستا یا آیدی تلگرامتو بدی کار مهم دارم خواهشا

تصویر ستاره 74
نویسنده ستاره 74 در

خدا به حق این ماه محرم ایشااله اخلاق همه باباها را خوب کنه تا بچه هاو خونواده شون تو آرامش باشن.........

تصویر سجاد
نویسنده سجاد در

سلام علیکم ...اقا شاهرخ مطالبت را خوندم و فقط به حال چنین پدری تاسف خوردم و قطعا ایشون باید روزی پاسخگوی این گونه توهین ها و تحقیر ها باش ولی شما همچون اسمان باران محبت و ادب را بر سرش ببار چرا که اسمان بارانش را می بارد ولو در زیرش شخصی اتش روش کرده باشد یا با کمانی اسمان را نشانه گرفته باشد...شما محبت کن ..شما فحش نده..شما مدارا کن..شما احترامی که بر عهده ات است بر او بگذار...بلاخره ایام تلخ تمام خواهد شد و شما خود روزی پدر خواهید شد

تصویر mrk
نویسنده mrk در

خسته شده ام ...خسته...فقط همين...چيز ديگه اي نميتوان گفت.. ؟!!!!!!دردو دلم رو اگه بگم 24ساعت طول ميکشه.!!T_TT_T

تصویر سجاد
نویسنده سجاد در

سلام علیکم .. اگر این خستگی به خاطر رفتارهای پدر است واقعا به حال اون پدر تاسف می خورم ولی سعی کنی به جای استفاده از کلمات خسته کننده و منفی از کلمات مثبت استفاده کنید که تحمل شرایط سخت را برایتان هموار تر کند و سعی کنید با ایجاد ارتباط معنوی با خدای سبحان ارامش از دست رفته را جبران نمایید

تصویر سردرگم
نویسنده سردرگم در

سلام دوستان به خدا خستم از دست پدرم من 24 سالمه تازه نامزد کردم خانواده زنم خوبن ولی ای کاش ازدواج نمیکردم چرا به خاطر پدرم که پیش خانواده زنم خرابم کرده همش با زنا بازی میکنه مادرم دق کرده از دستش دست بزن داره مادرم از دستش پیر شده منم حال ظاهریه مادرمو دارم دیگه خسته شدم از زندگی میخوام خدا یا منو مادرموبکشه یا پدرمو بکشه راحت بشیم خیلی بد دهنه خیلی .فقط با موبایلش با این زن و اون زن حرف میزنه و بادوستاشه خیلی بده من که ازش نمیگذرم مردیکه 55 سال داره خجالتم نمیکشه از بچگی زیر دستش بودم تا حالا ولی اینقد واسش کار کردم هیچیبه هیچی وضع مالیشم خوبه ولی به ما نه به این و اون

تصویر سجاد
نویسنده سجاد در

دوست خوبم از این که درد دلتان را در این مطلب نوشتید از شما سپاسگذارم و امیدورم که رفتار بد پدر شما الگویی باشد برای این که شما ان شاالله در اینده با همسرتان و فرزندانتان رفتاری خوب و مهربانانه و مودبانه داشته باشید و از خدوند نیز هدایت این پدر را خواستارم

تصویر شاهرخ
نویسنده شاهرخ در

سلام دادا

فدات خیالی نی....این دنیا ک نشد ایشالله اون دنیا.....من ک حلالش میکنم.......چشه مایی...موفق باشی........!

تصویر سجاد
نویسنده سجاد در

سلام علیکم ...احسنت به نکته خوبی اشاره کردی و اونم این که بلاخره این دنیا با همه سختی هایی که داره در حال گذر کردن است و روزها یکی پس از دیگری ما را به سمت سرای اخرت راهنمایی کرده و نزدیک می کنند امیدوارم که همه دوستانی که به نوعی از پدرشان شکوه دارند با رعایت احترام و صبوری خود را به درجه اجرهای بزرگ الهی برسانند و همین سختی ها مقدمه ای باشد برای راحتی در جهان اخرت و متنعم شدن در بهشت جاودان

تصویر 2Sahar3
نویسنده 2Sahar3 در

سلام شاهرخ میشه لطفا آیدی تلگرام یا آیدی اینستاگرامتو بدی خواهشا کارت دارم .....

تصویر زهره 2247
نویسنده زهره 2247 در

سلام مطلبتونو خوندم خیلی قشنگ بیان کردین. منم خودم خیلی دختر مقیدی هستم و پدرومادرم رو خیلی دوست دارم وتمامی حرفاتونو قبول دارم ولی واقعا هر چی میگذره پدرم اخلاقش خیلی تندتر و خودخواه تر میشه هر چی احترام هم میزاری فایده ای نداره . میدونم صبر پدرومادر رو ندارم ولی خب دیگه خیلی زیاده روی شده . الان مثلا دلش میخواد هرکار دلش میخواد بکنه ما و مادرم هیچچی نگوییم ولی خدانکنه که مادرم بخواد کاری برای مادرش انجام یا برای خودش واویلا میشه . قهر میکنه تا دوهفته اینقد حرف نمیزنه و بارفتارش اعصابه مامانو خورد میکنه تا گریش بگیره بعدش اروم میشه . من خودم متاهلم بیشتر از قبل رعایت میکنم و احترام میزارم ولی واقعا ... الان ببینین بابای من خیلی مهربونه خیلی عاطفیه بیش از اندازه به بچه هاش میرسه . و یک چیز جالب شما اگه باهاش صحبت کنین با دیگران خیلی اخلاقش خوبه ولی با خانواده اش مثل زیر دست رفتا رمیکنه .مثلا بخاطر دیگران خانواده اش رو فدا میکنه . مثلا حاضر شد به عموم 13 میلیون بده خودش قسطهاش رو بده ولی حاضر نیست که سقف خونشون که چندین ساله آب چکه میکنه و مامانم هی میگن اینو درست کن زشته .. اصلا انجام نمیده چون بر وفق مرادش نیست . اصلا عجیبه .و هر چی میگذره اخلاقش داره بد و بدتر میشه . خب اینجوری زندگی خودشونو داره خراب میکنه . من که سر خونه و زندگیمم هستم نمیبینم بیشتر چیزها رو . ولی دلم از این میسوزه که الان در سنی هستن که باید کیف دنیا رو بکنن استراحت کنن بچه ها به خونه بخت رفتن به خودشون برسن . بجاش داره رو اعصابه خودشو و مامانم راه میرن . کلافه ام . کاری هم نمیتونم بکنم . هر روز اعصابم خورده . زده به دلم . هر دفعه اعصابم خورد میشه دلدردهای بدی میگیرم که دولا میشم . خواهش میکنم کمک کنین . راهنمایی کنین . بارها تصمیم گرفتم باهاش صحبت کنم . من ایمیل خودم رو میدم خواهشا جوابتونو برام ایمیل کنین خییییلی ممممنون میشم . z_saraee@yahoo.com

تصویر omid11
نویسنده omid11 در

سلام دوستان

من هم مثل خیلی از شما پدر بداخلاقی دارم که البته این به معنای آن نیست که همه کارهای او بد است ولی بداخلاق است و می خواهد همه بر طبق روش او زندگی کنند و البته تا آنجا که بتواند در این مورد پافشاری می کند.

با این وجود من در دنیا از دو نفر می ترسم اولی خدا و دومی از پدرم .

زیرا می ترسم که زمانی که عصبانی است و یا غیر منظقی می شود من هم مثل او شوم و بی احترامی نمایم
هر چند که تحمل کردن او سخت است ولی غیر ممکن نیست با این وجود که احترام او را نگه می دارم باز از من ناراضی است .

به هر حال من به این نتیجه رسیده ام که نمی توانم او را تغییر دهم پس چاره ای جز مدارا کردن ندارم .

فقط از خدا صبر واستقامت یاری می خواهم . هم برای خودم و هم برای همه کسانی که مشکلی مثل مشکل من دارند .

دوستان اگر کسی راه حل خوبی دارد با کمال میل می پذیرم.

تصویر سجاد
نویسنده سجاد در

سلام علیکم ... ممنون از نظر شما..شما به نکته بسیار جالبی اشاره کردین و اونم این نکته بود که « هر چند که تحمل کردن او سخت است ولی غیر ممکن نیست با این وجود که احترام او را نگه می دارم باز از من ناراضی است . به هر حال من به این نتیجه رسیده ام که نمی توانم او را تغییر دهم پس چاره ای جز مدارا کردن ندارم .» احسنت مدارا کردن یکی از بهترین راهکارها است .

تصویر سجاد
نویسنده سجاد در

سلام علیکم ....من نمی دونم اعتقادات پدر شما چگونه است و تا چه اندازه به روایات و ایات قران کریم اهمیت میده... اما اگر ایشون به این طور مسائل اهمیت میدن سعی کنید روایاتی از اهل بیت که در خصوص خانواده و رفاه حال اونا است و و یا روایاتی که در مذمت قهر کردن و بد رفتاری با خانواده و همسر است را گرد اوری کنید و در معرض دید ایشون قرار بدهید یا کتاب هایی که در خصوص اهمیت رفتار خوب با خانواده است را تهیه کنید و در معرض دید او قرار بدهید...یا از دیگر اقوامی که حرفشون برای پدر شما با ارزش است بخواهید که در این خصوص با پدرتان حرف بزند یا از روحانی محل و ..بخواهید که در این گونه مسائل با ایشون حرف بزنه یا سی دی یا سخنرانی هایی که در این خصوص است را تهیه کنید و در اخیتار ایشون قرار بدهید که ایشون گوش بده...این ها همه راهکارهای است که میشه به صورت غیر مستقیم و به صورتی که در شخص ایجاد لجاجت نکنه افراد را را با مهارت های زندگی اشنا کرد.

تصویر سجاد
نویسنده سجاد در

سلام علیکم ....من نمی دونم اعتقادات پدر شما چگونه است و تا چه اندازه به روایات و ایات قران کریم اهمیت میده... اما اگر ایشون به این طور مسائل اهمیت میدن سعی کنید روایاتی از اهل بیت که در خصوص خانواده و رفاه حال اونا است و و یا روایاتی که در مذمت قهر کردن و بد رفتاری با خانواده و همسر است را گرد اوری کنید و در معرض دید ایشون قرار بدهید یا کتاب هایی که در خصوص اهمیت رفتار خوب با خانواده است را تهیه کنید و در معرض دید او قرار بدهید...یا از دیگر اقوامی که حرفشون برای پدر شما با ارزش است بخواهید که در این خصوص با پدرتان حرف بزند یا از روحانی محل و ..بخواهید که در این گونه مسائل با ایشون حرف بزنه یا سی دی یا سخنرانی هایی که در این خصوص است را تهیه کنید و در اخیتار ایشون قرار بدهید که ایشون گوش بده...این ها همه راهکارهای است که میشه به صورت غیر مستقیم و به صورتی که در شخص ایجاد لجاجت نکنه افراد را را با مهارت های زندگی اشنا کرد.

تصویر مممم
نویسنده مممم در

دوست عزيز واقعا راه حل هايي كه ميگين خيلي عاميانست.پدري كه كتاب بخونه يا ذهني باز به روزگار و فشارايي كه ما جوان ها ميكشيم داشته باشه مگه ميتونه بد دهني كنه.كلا پدر بي اعصابي كه هرچي از دهنش در مياد رو ميگه ميتونه با حديث اخلاقش درست شه. ما كجاييم در اين بهر تفعل تو كجا !!!

تصویر سجاد
نویسنده سجاد در

سلام علیکم، از این که ما را شایسته سوال خودتون دونستید سپاسگزارم، متاسفانه از این مدل پدرها هم یافت می شود که در عین این که مهربان هستند ولی باز هم ... خب به نظر من خوب است شما این نکاتی که مد نظر دارید را در قالب شوخی و یا پیشنهاد با ایشان مطرح کنید و اصلا به کمک هایی که به دیگران می کند انتفاد نکنید که حالت لج بازی پیدا بشود بلکه با مهربانی و لبخند و شادی پیشنهاد بدهید که مثلا اگر فلان جای خانه این تغییرات ایجاد شود از نظر روحی باعث ایجاد شادی در خانه شده و یا دیگر فواید ان را مطرح کنید و در این میان از دیگر اعضای خانواده هم کمک بگیرید که حرف شما را تایید کنند و همگی با هم روی مسائلی که مد نظرتان است با پدر صحب کنید .

تصویر asal1122
نویسنده asal1122 در

من پدرم و مادرم خیلی عصبیهن همبیشه منو عذاب میدن ...
برام دعا کنید تورو جون هرکی دوس دارین

تصویر سجاد
نویسنده سجاد در

از خداوند مهربان می خواهم که به شما در مقابل رفتارهای عصبانی پدر و مادر صبر عنایت کنه و این تجربه ای باشه برای شما که ان شاالله در اینده در مقابل فرزندانتان عصبانی و بد اخلاق نباشید

تصویر منم
نویسنده منم در

تنهایی. تنهایی.تنهایی. بی کسی. بی کسی. بی کاری. بی کاری. فحش. فحش. فحش. زدن. زدن. زدن. زدن. عقده. عقده. عغده. اشک. بی صدا کریه کردن. لجبازیه ی زبون نفهم و خودخواه. زدنت تا حد بیمارستان بخاطر ناراحت از دست پسراش با تفک تو دلت تیر زدن بعد وسط بیابون پیادت کنن بگن تو رفیق داشتی با دکتر دعوا کردن و دکترم بحای در آوردن سرپایی تیر از تو دلم بستری کردن و به زور بیهوشی دادن. تو ی خرابه گوشه خونه درس خوندن و از برادرا کتک خوزدن. نصف شب زیر تیر برق درس خوندن. به خاطر جای تمیز درس نخوندن مریض شدن. تو حالت مریضی با تسمه کتک زدن و با بدن کبود پیش دکتر جراح بردن. کتک زدن برادرا در همه حالت. تو اتاقک بالای دستشویی درس خوندن بوی هر کثافتی رو تحمل کردن با معدل 18 دیپلم گرفتن. هر لار از دانشگاه برگشتن و اذیت شدن. تحصیل بدون کمک. برگشتن و با بدبختی فوق لیسانس خوندن تغییر گرایش به بهتر رشته روز. فوق لیسانس گرفتن و برگشتن و باز هم کتک خوردن دوتا از انگشتامو از جا در رفتن که هنوز یکیشونو نمیتونم تکون بدم. لگت خوزدن تو کتفم که الان نمیتونم درست نفس بکشم. طرح علمی پژوهشی دادن و باز هم فحش خوردن. خوب من چکار کنم دیگه از ی دختر چکاری بر میاد. هر هرچی مرد بدم اومده فک میکنن زور دارن باید بزنن. دلم میخواد ی کار پیدا کنم راحت شم. از این همه سلطه و بیرحمی. تازه میترسم همین پدری که اینقد اذیتم کرده طوریش شه بعد اون برادرای هیولام بیان و اذیتم کنن. ای خدااااااااااا.

تصویر سجاد
نویسنده سجاد در

سلام علیکم ... فقط می تونم بگم در مورد این مدل پدر و برادر ها متاسفم... قطعا روزی سزای اعمالشون را خواهند دید... واقعا تحمل کردن این همه مصیبت بزرگترین جهاد است... از خدا می خوام که جوری زندگی شما را رقم بزنه که ادامه زندگی در لذت و اسایش باشید.

تصویر سروش
نویسنده سروش در

آقا سجاد پدرم اونقدر بی دینه حتی بلد نیست نماز بخونه با من که نماز میخونم کاری نداره بهش گفتم به حریم اعتقادیم وارد بشه باهاش برخورد میکنم ولی اون جاهله بعید میدونم اگه به قرآن هم قسمش بدم قرآن رو تیکه تیکه نکنه پس خدایا از تو به خودت پناه میبرم روبه رو شدن با پدر از در بی ادبی حماقت محضه با تشکر از شما که درد دل جونا رو میشنوی امیدوارم وقتی اون دنیا خدا رو دیدی لبخند رضایتش رو ببینی آمین

تصویر فاطمه - مهشید
نویسنده فاطمه - مهشید در

آمین واقعا منم همین ارزو رو دارم :)))

تصویر مهراد خرمی نام پدر مجتبی خرمی
نویسنده مهراد خرمی نام ... در

ای آقا شما دین نداری چنین پدری را که تیر تو شکم فرزندش می زنند باید کشت حتما

ای روحانی اگر دین بلد نیستی لطفاً از دین حرف نزن

این پدر باید به حکم حفظ جان و عدم اضرار به نفس و محافظت از خود کشته بشه به حکم خدا

تصویر علا
نویسنده علا در

اقا سجاد اینو میدونستید که برخورد با پدری که مروج کفر و بی احترامی به خدا کند هرگونه بی احترامی جایز است

تصویر من هستم
نویسنده من هستم در

سلام عزیزم متاسفم که نمیتونیم برات کاری کنیم اما خوشحالم که امیدت روحفظ کردی و خیلی قوی بودی و زیر این فشار و سختی و تحقیر تونستی اینقدر جلو بری و مشکلات هم قدرت تو رو بیشتر کرد من هم هروقت پدر یابرادرام تحقیرم میکنن احساس میکنم که قوی تر میشم و کسی که سختی بیشتری بکشه تحملش بالاتر میره وان شاالله ادم بهتر و موفق تری میشه مثل تو خواهر عزیزم

تصویر بی نام
نویسنده بی نام در

تا بخواد امواج آروم بر ضخره اثر بذاره جوون و بهترین روزهای زندگی رفته

تصویر سروش
نویسنده سروش در

سلام به همه بچه هایی که دارن جونی شون رو پا ی صبرشون میذارن منم پدرم متوجه نمیشه با غریبه ای از راه مرسه 100میلیون پول قرض میده ولی برای کاری که می خوام شروع کنم 10 هزار تومن هم نمیده خصیص به تمام وحریص آبروم رو همه جا جلوی بقیه میبره با همه درگیره روزی 1000بار کفر میکنه لعنت به همه میفرسته خدا رحمتش کنه پدربزرگم اینطوری نبود البته میدونم وضعیت خرابه ... خودتون میدونین ولی این دلیل نمیشه باز شما خوبه من ومادرم با داداشم هم مشکل داریم برادرم هر ماه ماشین رو ازجلو میکوبه به ماشین بقیه بد میگه مردم مقصرن یکی نیست بگه آیین نامه چیزه دیگه ای میگه ولی تنها یک راه است واون صبر

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

من دیگه خسته شدم..چند دفعه خواستم خودکشی کنم ولی چون دیدم این دنیام جهنمه نخواستم اون دنیا هم جهنم برم... فقط هر روز از خدا میخام که هر چه زودتر مرگمو برسونه.. هر لحظه منتظرم که بمیرم.. .تو اوج جوونیم منتظر مرگم.. بد سرپرستی بدتر از بی سرپرستیه...یتیمای اصلی کسایی هستن که بدسرپرستن...

تصویر سجاد
نویسنده سجاد در

سلام علیکم ...درسته که شرایط شما شرایط بسیار سختی هست ولی سعی کنید از همین شرایط سخت هم نهایت استفاده را بکنید و سعی کنید حد اقل اون ارامشی که از طرف پدر قرار به ادم برسه را از طرف خدا دریافت کنید و طوری بندگی اون را بکنید که ارامشش را به دلتون بفرسته و همون ارامش بر همه احساس های تلخ قالب بشه...انتظار مرگ نکشید چرا که اونایی که مردن خیلی هاشون دلشون می خواد که برگردن و با همه مشکلات دنیا بجنگند و در ضمن این جنگیدن و استفامت توشه ای برای اخرت خودشون تهیه کنند.

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

واقعا خیلی درسته...واقعا.....

صفحه‌ها

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
4 + 4 =
*****