راه حل مشکلات جنسی جامعه

11:10 - 1400/01/15
رفع نیاز جنسی

راه حل مشکلات جنسی جامعه

اولین سؤالی که در زمینه حل مشکلات جنسی جامعه مطرح می شود، این است که آیا اقدام در جهت بررسى راه حل مشكل نیازمندان جنسى، متوقف بر وجود طرحى روشن و مستدل و كارآمد است؟ آیا باید طرحى مفید و مؤثر موجود باشد تا مسؤولین قدم در مسیر بگذارند؟

باید گفت اگر چه در نزد مسؤولین امر، اولین قدم در راه بررسى و حل مشكل، وجود طرح است اما به نظر ما در قدم اول، باید ضرورت حل مشكل جنسى را سر لوحه كار قرار داد و در مرحلۀ بعد با استفاده از كارشناسان، در زمینه هاى مختلف بررسى را آغاز نمود. پس لازم است در مرحله اول، كار حساس سازى پتانسیل هاى موجود مملكت در جهت" لزوم یافتن راه حل براى مشكل های جنسى جامعه" آغاز شود؛ یعنى باید به طور وسیع افراد مؤثر جامعه را نسبت به مشكل های  جنسى و اثرهای بد آن و لزوم حل همه جانبه آن متوجه نمود.
باید بدانیم اگر موفق شویم كه سطح بالاى جامعه [در آنان كه به هر نوعی، چه عملى و علمى و غیر آن اثرى دارند] لزوم تفکر و حل مشکل های جنسى را از راه حلال ایجاد كنیم، این نوع فكر به طور خود كار راه خود را در مقام عمل خواهد یافت؛ یعنى شما موتور حركت را روشن كنید عقل آن ها راه را پیدا خواهد كرد، شما احساس وظیفه را بیدار كنید صاحب وظیفه خود به دنبال تكالیف قدم خواهد زد؛ پس این بیدارى احساس وظیفۀ عمومى است كه كار ساز می باشد، و در غیر این صورت یك دست صدا نخواهد داشت.

آیا باید دست روزگار نامراد، با سیلى بی آبرویى جنسى، افراد را بیدار كند؟ آیا لزوم داشتن درد دین، فقط در مقام سخن است؟ آیا باید تعدادى جوان به خواسته های جنسی به تغییر دین رو بیاورند تا ما به فكر بیفتیم؟ آیا باید رابطه نامشروع آشکار را به خاطر بسته بودن راه حلال، مشاهده كنیم تا چاره اندیشی کنیم؟

پس سزاوار است هر كس که احساس درد می كند در جهت فعال نمودن و بیدار سازى افراد مؤثر جامعه، حركت را آغاز نماید كه این مهمترین گام است و اگر مؤسسه اى نیز تشكیل شود كه در جهت بررسى راه حل گام بردارد لازم است این كار را سر لوحه فعالیت خود قرار دهد.
 
منطق صحیح در باره مشکلات جنسی

نحوه قضاوت هر کس حکایت از منطق او در بر خورد با مسائل مختلف زندگی دارد و معمول افراد اگر بخواهند انصاف را در بر خوردها و قضاوت ها رعایت کنند از یک مطلب غافل می مانند و آن قیاس کردن دیگران با خود است؛ یعنی معیار و ملاک آن ها در نیازها و رفع آن ها، خودشان هستند و این همان است که آن را منطق اتوبوسی می نامیم؛ چون در هنگام شلوغی وقتی بیرون درب اتوبوس شرکت واحد ایستاده باشند به دیگران نهیب می زنند که چرا با وجود جای فراوان!!! سوار نمی شوند و به خود اجازه می دهند که با هل دادن دیگران به هر صورت که شده به داخل اتوبوس بروند اما زمانی که سوار شدند ندا می دهند که چرا سوار می شوید اتوبوس پُر است حتی جای نفس کشیدن نیز وجود ندارد. این منطق تمام کسانی است که دیگران و نیازهای آنان را تنها از دریچه خود و نیازهای خویش ملاحظه می نمایند، یعنی ملاک آنان در توجه به نیاز دیگران، احساس نیاز خود آن ها است و هنگامی به احساس نیاز افراد دیگر ترتیب اثر می دهند که خود نیز وجود آن را درک کنند در غیر این صورت آن چیزی که لزومش را خود درک نمی کنند بر دیگران نیز نمی پسندند. این روش حرکت و قضاوت متأسفانه بر اکثر افراد جامعه حاکم است و کم پیدا می شوند افرادی که وقتی بر مسند حکم و قضاوت جلوس می کنند و می خواهند درباره دیگری نسخه ای را تجویز نمایند شرایط و حالات او را در نظر گرفته و با توجه به نیازها و شرایط او اقدام به صدور دستور العمل کنند.

این منطق اثرهای زیادی در برخورد مردم با مسائل مختلف از جمله مسائل جنسی دارد؛ به طور مثال آن ها که ازدواج کرده اند از یک طرف نیاز مجردان و لزوم تأمین بهره مندی حلال آنان را از راه تسریع ازدواج آسان، درک نمی کنند و به طور دائم آجر بر آجر سد سکندر ازدواج می گذارند و آن را بلندتر و قطور تر می نمایند. از طرف دیگر چون از تمایلات شدید دختران و پسران غافلند [که آن هم به علت نداشتن اطلاع از آن است ] اختلاط دختران و پسران فامیل و گاهی حتی غیر فامیل را در حد بگو بخند و خوش و بش کردن ممنوع نمی شمارند و نشست و برخاست آزادانه [و گاهی نیز بدون حجاب] در مجالس و در حضور دیگر افراد را نادرست نمی دانند. کم نیستند فامیل هایی که دختران با حجاب آن ها با لباس های محرک، در جلوی پسر خاله و پسر عمو ظاهر می شوند و پدران و مادران آن ها نیز یا حضور دارند و یا با خبر هستند.

از جمله دیگر مصادیق این منطق، عدم درک دختران نسبت به احساسات و نوع تمایلات پسران است و قربان صدقه های دروغین شیادان به آسانی در آن ها اثر می کند و در نتیجه به راحتی فریب می خورند. دختران به شدت عاطفی و طالب عشق و محبت راستین و پایدار هستند اما پسران بیشتر به لذت جسمانی می اندیشند و چون دختران، خود را مقیاس قرار می دهند فکر می کنند پسران نیز همین طور هستند. از مهمترین مصادیق منطق اتوبوسی، عدم درک زنان شوهر دار از احساس نیاز جنسی شوهران ایشان است که چون در خود آن ها احساس تنوع طلبی جنسی وجود ندارد و نسبت به غیر از شوهر، احساس نیاز عاطفی و جنسی ندارند خیال می کنند که مردان نیز باید این چنین باشند.

برنامه ریزی حل مسائل جنسی جامعه

همه می دانیم نقش مسأله های جنسى درجامعه، اساسى است و دلیلش هم اثر زیادی است كه در افراد جامعه دارد و از این رو جهت دهى اجتماعى لازم دارد تا در جایگاه واقعى خود قرار گیرد، در غیر این صورت مانند پوستین وارونه، زیبایى و گرماى حقیقى خود را از دست خواهد داد.

در جامعه براى تمام مسأله های مهم و اثرگذار، واحد برنامه ریزى و بررسى امكانات و اشكالات و تعیین راهبرهای كوتاه و بلند مدت وجود دارد، اما در زمینه مسأله های جنسى جامعه و آینده آن و بایدها و نبایدها كلامى وجود ندارد. از یك طرف می بینیم كه جامعه شهوت زده است و طوفان غرائز در وجود افراد [ولو مخفیانه] منجر به اشاعه مراكز فحشا و فساد می شود،و از طرف دیگر مسألۀ ازدواج، در جهت های مختلف آن با پوشیدگی ها و مخالفت هاى جدّى در اندیشه افراد جامعه روبرو است. حساسیت در هر دو طرف ذکر شده وجود دارد؛ پس برنامه ریزى صحیح ودقیقی را می طلبد كه بتوان مسأله ازدواج را به صورت جامع وكامل در جامعه پیاده نمود.

پس باید جریان خواسته های جنسی در جامعه را قبل از آن كه به سیل تبدیل شود، کنترل کرد و براى هدایت آن به سمت آرامش واقعی و خدا پسندانه برنامه ریزى نمود. فكر و اندیشه، نقش اساسى را در این مقطع ایفا می نمایند. در حال حاضر، وضعیت آن قدر عادى نیست كه حتى بتوان حق را به راحتى مشخص نمود، كسى قدرت و توان طرح مسأله ای چون ازدواج مجدد و یا موقت را ندارد، همچنین برخى دیگر از مسأله های جنسى در جامعه تعطیل شده است و كسى درباره آن ها سخن نمی گوید. شاید گفته شود لازم است كه تعطیل باشد؛ جواب می دهیم شاید همین طور باشد اما تا چه حدى باید مخفى شود و برای چه كسانى؟

این ها بررسى طلبیده واندیشه می خواهد و باید مورد بحث قرار گیرد و به هرحال كسى باید انجام كار دراین زمینه را برعهده گرفته و شروع نماید. ما قبول داریم كه وضعیت براى آن  كسى که بخواهد در این راه قدم بردارد بسیار مشكل است. پس باید به نحو صحیح و منطقى مطالب لازم در جامعه طرح شود؛ به طور مثال از راه لزوم حل مسأله های جنسى جامعه می توان وارد شد و آن را به بحث گذارد و جنبه های مختلف آن را مورد بررسى تحقیقى قرار داد و از صاحب نظران درزمینه هاى مختلف دعوت نمود و با برگزارى سمینارها و نشستها، از جنبه علمى فرهنگى به مطلب پرداخت تا سرانجام راه به سمت راه حل هاى نجات بخش اسلام هموار شود؛ چون این حرف منطقى نیست كه ما به تعداد بیشمار بیوه زنان بگوییم كه غرائز جنسى خود را ازحرام نگاه دارید و درعین حال راه حلال چند همسری و ازدواج موقت را نیز به روى آن ها ببندیم و همچنین منطقى نیست كه ازدواج نوجوانی را برای افراد كم سن كه درمعرض خطر انحراف اخلاقى قرار دارند تجویز نكنیم.

باید به جامعه اعلام كرد كه اگر راه حلال را ببندید راه حرام به درون خانه شما خواهد آمد. باید كارى كرد كه لزوم حل مسأله های جنسى در میان جوانان، از راه حلال مطرح شود. م یتوان از راه برگزارى مسابقه و طرح سؤال مربوط با مسأله، این كار را انجام داد. ناگفته نماند كه لزومی ندارد كه طرح مسأله دولتى باشد بلكه برعكس؛ اگر خصوصى باشد می_توان مسأله های درستی را كه مردم آن را "كفر اجتماعی" می دانند راحت تر بیان نمود. حاصل مطلب این كه باید براى حل مسأله های جنسى جامعه، برنامه ریزى شود؛ ولی آنچه که اهمیت دارد شیوه و راه طرح كردن آن و مسأله ها است.

آیا تا به حال فکر کرده ایم که چرا سلاح ما در برخورد با جوانان و نوجوانان کند است؟ چرا حرف ما روی آن ها کم اثر است؟ چرا یک گوش آن ها نسبت به حرف های ما دَر و گوش دیگر آن ها دروازه است؟ حقیقت آن است که ما نه تنها به درمان درد آن ها فکر نکرده ایم و در راه آن قدم بر نداشته و برنمی داریم بلکه در جهت تسکین خواسته های جنسی نوجونان و جوانان نیز ناموفق بوده ایم و نتوانسته ایم حرف های حق خود را [که اگر درست بیان شود گرچه تسکین موقتی ایجاد خواهد کرد] به آن ها به طور صحیح برسانیم. شما وقتی می خواهید با جریانی که احساسات را مورد حمله قرار می دهد برخورد کنید باید اسلحه شما در برابر آن جریان در تحریک احساسات قوی تر و یا حداقل برابر باشد تا بتوانید در میدان نبرد حاضر شوید.

بدبختانه ما هم اکنون در مقابل ابزارهای قوی تحریک کننده غرائز مثل ماهواره، اینترنت، فیلم، عکس و ... حداکثر از ابزار موعظه و سخن استفاده می کنیم و نتیجه این است که احساسات صحیح و درست جوان، در مقابل رویکرد احساسی به اسباب تحریک یا در اصل بر انگیخته نمی شود و یا خیلی زود از میدان به در می رود.پس باید ابزارهای چند رسانه ای را مورد توجه قرار داد و مطالب هشدار دهنده، آن هم بر اساس واقعیت ها نه فقط از نگاه دین، تهیه نمود و در مقطع های مختلف تحصیلی دختران و پسران بیان کرد تا بلکه [حال که نمی توانیم وسیله ارضاء آن ها را فراهم کنیم] حداقل بتوان تا حدی از گرایش آن ها به سوی اسباب تحریک کم کنیم.

آیا تا کنون به این اندیشیده ایم که وجود پرهیجان جوان چه می گوید؟ پرنده فكرش دركدام وادى پرپر می زند؟ و مصلحت اندیشان واولیاء و بزرگان جامعه در چه حال وهوایى هستند؟

ملاقاتى با یک فرد فرهنگى داشتم كه فکرهای قابل تحسین داشت؛ اما رانده شدۀ فرهنگ غالب جامعه بود و براى جوانان نسخۀ خود نگاهدارى مى داد و می گفت: باید به جوانان خدا را بشناسانیم كه حریم اورا نگاه دارند؛ مى گفت با ورزش و سینماى مجانى وغیره، آن ها را سرگرم كنیم؛ آموزش عفت در خانواده ها وجامعه بدهیم. مطالب زیادى مى گفت اما آنچه را كه تنها دوارى درد بود رد كرد او گفت: جوان درست است كه در 15 سالگى بالغ مى شود اما تا 25 سالگى كه به بلوغ فكرى برسد باید صبر كند. آنچه بر خود نمى پسندید بر دیگران نیز نپسندید، آیا اگر خود شما بودید این حرف را می پذیرفتید؟ البته در شرایط فعلی نه بلكه در هنگام هیجان جنسى وقتى كه صبرتان تمام شده بود؛ آیا مى پذیرفتید كه شما را منع كنند؟

به این حرف كه آیا بلوغ فكرى درست است یا نه كارى نداریم، بلكه بحثى دیگر را مورد نظر داریم كه جواب به این سؤال است كه: كدام یك از نیازهاى انسان را خداوند متعال بدون راه ارضاء حلال، رها كرده است؟ همه می دانند كه جواب هاى موجود تنها مُسَكِّنى بیش نیست، پس حداقل سر بى صاحب نتراشیم، در واقع چه كسى مقصر است؟ آیا دین در این كه رابطه غیر حلال دختر و پسر را منع كرده است مقصر است یا این كه محل تقصیر جای دیگر و مقصر كس دیگرى است؟

اگر مى گوییم رابطه حرام نه، پس جوان چه كند؟ خود نگاهدارى هم كه در عمل انجام نمی شود، پس بیاییم حداقل اعتراف كنیم كه فرهنگ و فكر جامعه دراین زمینه غلط است و به جوانان بگوییم تقصیر، گردن دین شما نیست و با كلمات موافقت آمیز خود، روح آن ها را نوازش دهیم. بیایید براى رضاى خدا نسل آینده خود را دریابیم و آن ها را بیش از این به سوى راه هاى حرام میل ندهیم.

چند سال پیش در برنامۀ تلویزیونى به نام" سراب" جوانى درجواب به این سؤال كه چرا می خواهد به خارج از كشور سفر كند گفت: براى آن چیزى كه دراین مملكت، به آن فساد اخلاقى گفته می شود. سؤال این است كه چرا چنین تفكرى در ذهن این جوان به وجود آمده است كه باید براى ارضاء جنسى به مسافرت خارج کشور روى آورد اگر چه به قیمت این كه مملكت، ملت، دین و ارزش هاى خود را پشت سر بگذارد؟ باید باور كرد كه این واقعه فریادى است گویا درمورد کسانی که مانند این جوان به طرف فساد می روند اما نه به عنوان عملى كه آن را خلاف می انگارند بلكه به عنوان كارى كه آن را رسمی و جایز می شمرند و صحیح می دانند. این به آن معنى است كه پل ارزش ها را پشت سر خود خراب كرده اند؛ یعنى میل به  خواسته های نفس باعث شده است كه با تمام ارزش ها خداحافظى كنند و هلهله كنان بدون هیچ مانعى، از دین و مقررات اجتماعى جامعه خود دست شسته و سر از پا نشناخته به سوى آرزوها كه همان گرداب هوس بازی حرام است، بشتابند.

به جرأت می توان گفت كه اگرآتش وجودشان از راه حلال سیراب شده بود نه تنها از ارزش ها روى نمی گرداندند بلكه حتى خود را مدیون نشان دهنده راه حلال نیزمی دانستند. دعوت مستقیم جوانان به دین لازم نیست؛ كافی است از سنگر دین نسبت به حل مشكل جنسى جوانان اقدام كنیم و اسباب خیر تأمین آرامش جنسى و روانى آن ها رافراهم کنیم. آنگاه خواهیم دید كه دیگر لزومى براى دعوت وجود نخواهد داشت؛ چون همین مطلب باعث خواهد شد كه آن قدربه دینداران معتقد شوند و گوش به فرمان آن ها گردند كه به اندازۀ پرستش، دینداران را قبول کنند.

باید اعتراف كرد كه بدبختانه برخوردهاى غلط ما از یك طرف و دست روى دست نهادن از طرف دیگر باعث شده است كه ته مانده ارزش ها را نیز شهوت های به طغیان آمده و ارضاء نشده، از دل جوانان بیرون كند. پس در حقیقت ما با عمل های خود جاده صاف كن شیطان شده ایم و براى او یاور و انصار درست می كنیم.

اگر بخواهیم تبلیغ دین کنیم و جوانان را دیندار بار بیاوریم قدم اول آن است كه حركت را از سنگر فرهنگ دینى به سمت حل مشكل های  جنسى آن ها آغاز نماییم. به طوری كه دین را طرفدار آرامش جنسى خویش بیابند و تنها در این صورت است كه در سایه حل مشكلشان می توان راه جذب دینى را در میان آنان باز نمود. پس باید كارى كرد كه آن ها به آرامش روحى ـ روانى برسند و هم این كه آن را به وجود آمده از دین بدانند؛ یعنى بگویند كه این دین بود كه ما را از باتلاق انحراف ها جنسى نجات داد. و به ساحل آرامش جنسى رسانید، نه این كه همانند وضع فعلى، محروم بودن  خود را به خاطر ممنوعیت هاى دینى ارزیابى کنند به طوری كه ارضاء خود را در رهایی از دینى ببینند. باید گفت: دین در واقع مظلوم است و علت مظلوم بودن آن نیز ما هستیم؛ یعنى اگر نمی توانیم خواستۀ به حق جوانان را از راه حلال برآورده كنیم و به درخواست آنان از راه حلال جواب دهیم، حداقل طورى حركت نكنیم كه دین را مسؤول محروم بودن خود بدانند. بیایید ساحت مقدس دین را از این تهمت بزرگ برى كنیم، بیایید به جوانان بگوییم كه مسؤول بد بختی هاى شما رسومات غلط حاكم بر جامعه است. بله اگر اسلام رابطه های  آزاد را منع كرده است در عوض راه حلال را به بهترین صورت بیان کرده است؛ به طوری كه در استدلال های عالمان نیز آمده است كه خداوند، ازدواج را از خرید و فروش آسان تركرده است. به آنان بفهمانیم كه مشکل های موجود، ازمسلمانى ماست نه از اسلام.

در برخی بررسی های مطبوعاتی علت های کشیده شدن زنان خیابانی به فحشاء، مورد بررسی قرار گرفته که ما در این مقال این مطلب را از زاویۀ دیگر مورد بررسی قرار می دهیم. عرض می کنیم که اگر کاری در جامعه رونق بگیرد نشانه نیاز اجتماعی به آن است و اگر کسی کالایی را عرضه کند و مشتری نداشته باشد مغازه اش تعطیل خواهد شد؛ پس اگر نیازی موجود باشد شما در این رابطه، هر مغازه ای را تعطیل کنید مغازه های دیگری به سرعت تحت عنوانهایی دیگر در جواب گویی به این نیاز باز خواهد شد. مسأله هال جنسی با بخشنامه و قانون قابل کنترل نیست، بلکه باید در جهت جواب گویی به آن اقدام و حرکت نمود؛ چنانچه در مورد رواج غیر رسمی فحشاء می توان به صحت مطلب بالا رسید. بدبختانه زنان خیابانی را از جهت انگیزه و سابقه و زمینه های انحراف مورد بررسی قرار می دهیم، اما توجهی به افرادی که بر خلاف اعتقادهای  مذهبی خود عصیانگرانه [و با احتمال ابتلاء به امراض جنسی مثل ایدز و احتمال تعقیب قانونی] و مصرانه با این زنان طرف می شوند، ندارید.این چه نیازی است که از راه های قانونی و حلال برآورده نشده و افراد زیادی را به عصیان واداشته است؟ اطمینان داشته باشید که این عصیانگری حکایت از نیاز جنسی جواب داده نشده در افراد زیادی دارد که به هر دلیل می سوزند و می سازند و خود را آلوده فحشاء نمی نمایند. یعنی باید به صراحت گفت که سیستم جواب گویی قانونی به نیازهای جنسی در مملکت ما بسیار ناقص است و در عین حال بدبختانه دست اندركاران ما به جای فكر نسبت به راه حل آن همیشه صورت مسأله را پاک می کنند و خود را به راهی دیگر می زنند. اینجا است که در نبود راه حل قانونی، نداهایی سر داده می شود که می گوید: هر شهری یک آبریزگاه جنسی لازم دارد؛ البته این دیدگاه درست نیست اما پیدایش آن حکایت از واقعیتی تلخ دارد که با وجود نارسایی سیستم ازدواج فعلی که تک همسری [آن هم با فاصله زیاد بین بلوغ جنسی و ازدواج] می باشد، جا دارد که این واقعیت را بپذیریم و آن را بیشتر مورد توجه قرار دهیم و در جهت حل آن با ترویج و باز کردن راه ازدواج واقعی دینی به انواع مختلف آن اقدام نماییم و یا به نتیجه تلخ آن، که رواج فساد و فحشاء است تن دهیم و در غیر این، همچنان که ارشادها و منع های قانونی تا به حال نتوانسته است جلوی گرایش افراد به فحشاء را بگیرد در آینده نیز نخواهد توانست و دیر زمانی نخواهد بود که بازار زنان خیابانی گرم شود آن ها حق و حقوق خود را از دولت مطالبه کنند و به دفاع از حیثیت شغلی خود برخیزند؛ البته امیدواریم که به آن روز نرسیم و شاهد آن نباشیم ولی مشکل، با گفتن انشاء الله حل نخواهد شد و باید در بعضی باورهای فرهنگی جامعه تجدید نظر شود و راه حل های حلال [بر خلاف میل بعضی افراد] مورد استفاده قرار گیرد در غیر این صورت نتیجه بد ذکر شده چندان دور نخواهد بود.

آرامش جنسی ثمره ازدواج

آرامش، خواستۀ با ارزشی است كه تمام افراد بشر خواهان آن هستند و یکی از انواع آن آرامش جنسى است كه تنها و تنها [همان طوركه قرآن می فرماید: لتسكنوا الیها] در سایه ازدواج فراهم می شود.

در جواب این سؤال كه آیا با تنوع رابطه های  آزاد جنسى، انسان ارضاء می شود؟ باید گفت كه خیر، چون در روابط آزاد افراد از جسم یكدیگر لذت می برند و این لذت هرچند هم متنوع باشد به پایان می رسد و فرد به انحراف جنسى ـ مثل هم جنس بازى ـ  رو می آورد، در حالى كه در ازدواج، روح دو نفر پیوند می خورد و به همین علت است كه درمتأهل ها رابطۀ جنسى تا دیر زمان ادامه می یابد، و در دنیاى غرب، بسیارى افراد درجوانى دچارناتوانى جنسى می شوند. براى نمونه جریانى را كه در یك كتاب مطالعه كردم ذكر مى نمایم.

در آن كتاب، از قول پرستارى ایرانى كه در درمانگاهى در یكى از كشورهاى اروپایى كار می كرد، آمده بود كه «مرد بیست و هفت ساله اى به درمانگاه مراجعه كرد تا خود را اخته نماید (یعنى به طور كامل قواى جنسى خود را از بین ببرد) وقتى كه از او علت این در خواست را جویا شدم گفت: من از سن یازده سالگى شروع به برقرارى رابطه های جنسى با جنس مخالف نموده ام ولى اكنون به حالتى رسیده ام كه هیچ تمایلى به ارتباط با آنها ندارم و می ترسم كه به همجنس بازى كشیده شوم، این بود كه تنها راه را در از بین بردن غریزه جنسى خود یافتم.

علت را باید در فرق اساسى میان رابطه جنسى درحیطه ازدواج با رابطه ها آزاد جستجو نمود؛ یعنى در رابطه های آزاد، همیشه علت این كه زن خود را تسلیم می كند لذت زود گذر جسمانى است اما در ازدواج عشق و انس بین زن و شوهر، علت تسلیم زن در برابر خواسته مرد است وبه همین علت بعد از رابطه زناشویى هر دو طرف احساس آرامش می كنند و باز به همین علت، برخورد با غیر همجنس، تحریك پذیرى كمترى برایشان خواهد داشت. از این جا معلوم می شود كه هر چقدر تحریک های روحى و جسمى بیشترباشد ارضاء شدیدتر و آرامش روحى و جسمى بیشترخواهد بود. در اینجا است كه علت برخى از اختلاف های موجود میان زن و شوهرها روشن می شود؛ علت این است که اتحاد روحى و عشق منتهى به رابطه جنسى در آن ها به طور كامل وجود نداشته و یا این كه در اصل نبود.

 به راستی چرا چشمان بعضی مردان متأهل آلوده است؟ چرا برخی از زنان شوهردار راه رفتنشان سخن می گوید؟ علت را باید در عدم ارضاء و عدم آرامش جنسى جستجو نمود، ولی این جا فرقى میان زن و مرد هست ؛ یعنى زن اگر از نظر روحى و جسمى ارضاء شود دیگر نیازى به رابطه جنسى غیر از شوهر خود ندارد چون زن، ذاتا روح طلب است و به قول شهید «پاك نژاد» مرد جسم زن را می خواهد و زن روح مرد را؛ و بدین جهت اگر بفهمد كه مرد ارضاء شده است [اگر چه خودش از نظر جنسى ارضاء نشده باشد] در عین حال راضى می شود. به خلاف مرد با وجود ارضاء به وسیله ارتباط جنسى با همسر، باز احساس نیاز به تجدید فراش می نماید، همان كه در بین مردم به هوسرانى یا بالاتر از آن به هرزگى شهرت دارد؛ حال آن كه دلیل ندارد كه ازدواج اول منطقی باشد وازدواج دوم هرزگى نام بگیرد، در حالى كه در هردو یک نقطه مشترک است که آن ایجاد آرامش جنسى است، یعنى براى این كه در برخورد با نامحرم، دست و دلش نلغزد و به حرام [گر چه نگاه شهوت آلود] كشیده نشود و بهتر بتواند کارهای اجتماعى را با فكر آسوده انجام دهد چه بسا لازم است اما این كه آیا با ازدواج مجدد او حق زن اولش از بین می رود یا خیر؟ درجاى خود باید بررسى شود.

 در این میان كسانى كه نمی توانند از زن اول خود بهره لازم را به علتى [مانند مسافرت یا مریضى زن یا زیاد بودن شهوت یا كم بودن آن در زن و غیر آن] ببرند و در عین حال نیز نمی توانند چند همسر داشته باشند براى این كه خود را آرام كنند عقد موقت براى آن ها حل مشكل خواهد نمود، البته جایگاه عقد موقت و این كه باعث سرد شدن مرد نسبت به خانواده و همسر خواهد شد یا خیر؟! باید مورد بررسى قرار گیرد.

تولیدی

مشکلات جنسی

ویرایش

رهروان ولایت ـ به راستی چرا چشمان بعضی مردان متأهل آلوده است؟ چرا برخی از زنان شوهردار راه رفتنشان سخن می گوید؟ آیا باید دست روزگار نامراد، با سیلى بی آبرویى جنسى، افراد را بیدار كند؟ آیا لزوم داشتن درد دین، فقط در مقام سخن است؟

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
5 + 15 =
*****