حدود چهار سال پیش در دانشگاه به یکی از هم کلاسی هایم علاقه مندشدم. این علاقه درست زمانی ایجاد شد که من حتی چهره هم کلاسی پسر خود را ندیده بودم. چرا که نگاه به نامحرم را حرام می دانستم. پدر ایشان استاد بنده بودند و به لحاظ گرایشات مذهبی استادم، به ایشان بسیار احترام می گذاشتم. علت علاقه من به او، زیر نظر گرفتن ها و نگاه های پیاپی او بود اما از من خواستگاری نکرد. بعد از رفتنشان از ایران برای ادامه تحصیل به شدت از نظر تحصیلی افت کردم به نحوی که علی رغم سپری کردن دوران بسیار درخشان تحصیلی در زمان حضور وی، نسبت به تحصیل بی علاقه شدم و درس هایم را به قصد پاس کردن می خواندم. هیچ کس از علاقه من به وی اطلاعی نداشت حتی خود او. می توانم بگویم حدود سه سال تقریبا هر شب گریستم و بعد از رفتن او دچار بیماری شدیدی شدم. اگرچه تا مدتی امید داشتم اما همان ماه های اول فهمیدم که اگر به من علاقه ای داشت حتما به طریقی آن را نشان می داد. به همین دلیل از همان روزها تمام تلاشم را با دعا و ...انجام دادم تا فراموشش کنم اما موفق نبودم. تا حالا همه خواستگارهایم را رد کرده ام.
او تقریبا 80 درصد معیارهای من را برای ازدواج داشت. هرگز به خودم اجازه نمی دهم با او رابطه دوستی برقرار کنم و و یا بی واسطه و با واسطه مسئله را با او در میان بگذارم. چیزی که آزارم میدهد، عشق یک طرفه است و اینکه من هرگز فکر نمیکردم روزی این چنین به کسی علاقه مند شوم. با شناختی که از خودم دارم میدانم که نه نمیتوانم او را فراموش کنم و نه به علاقه پدر و مادرم بی توجه باشم. لطفا مرا راهنمایی کنید تا راهی بیابم.
پاسخ:
نگاه کردن ایشان دلیل بر ازدواج نیست ، شاید از ظاهر شما خوشش آمده یا قصدشان برقراری رابطه بوده نه ازدواج و هر علاقه و خوش آمدنی هم دلیل بر ازدواج نیست ،و این دلبستگی و عشق یکطرفه شما نیز بخاطر نگاههایتان به وجود آمده است ،امام علی ـ علیه السلام ـ فرمودند«: مَنْ غَضَّ طَرْفَهُ اَراحَ قَلْبَهُ ،آنكه از نامحرم چشم خود را فرو نهاد، قلبش را راحت كرده است. »[1]
در مورد مطرح کردن بی واسطه ،حرف شما درست است اما مطرح کردن با واسطه اشکالی ندارد چون اولا تکلیفتان مشخص می شود و ثانیا اگه نظرش منفی بود از رسیدن به او ناامید می شوید و این به فراموش کردنش کمک می کند و لذا اگر می توانید حتما این کار را انجام بدهید البته با رعایت کردن جانب زیرکی و احتیاط و اینکه منجر به ایجاد رابطه نشوی.
اما برای فراموش کردن این عشق نافرجام ،قبل از هر چیزی ،خودتان را از رسیدن به ایشان ناامید کنید (،مثلا این شخص اگر در چند سال گذشته مرده بود ،شما دیگر به ایشان فکر نمی کردی ،چون از رسیدن به او ناامید شده بودی ،ولی الان که فکر می کنی هنوز امیدواری،) و به خودتان تلقین منفی نکنید و به توانایی خودتان در این امر خوش بین باشید،برای فراموش کردن عشق نافرجام مطالعه این لینک توصیه میشود،
همچنین اگر ایشان از سفر برگردند معلوم نیست باشما ازدواج کنند یا اصلا قصد ازدواج باشما را داشته باشند،چون اگر به ازدواج با شما فکر می کردند یا علاقه داشتند بوسیله پیغامی یا فرد سومی از شما خواستگاری می کردند،
پس با توجه به اینکه ایشان در خارج هستند،چاره ای نداری و برای شما بهتر است که ایشان را فراموش کنی و به موردهای بهتری فکر کنی ، افراد زیادی هستند که معیارها و ملاکهای شما را دارا میباشند،حتی بیشتر از فرد مورد نظرتان،پس پیش از این خود را اذیت نکنید و سعی کنید با ازدواج آرامش خود را بدست آورید و بدانید که با مرور زمان ایشان را فراموش خواهید کرد، با توکل و توسل به خداوند متعال و اهل بیت عصمت و طهارت در زندگی موفق و پیروز باشید.
منابع:
[1] شرح غررالحكم، آمدی،ج 5، ص 449.