- اخیرا بعضی از شبکههای معلوم الحال خارجی با ژست عدالت طلبی، حکم اولیه اعدام برای حمید صفت خواننده موسیقی پاپ به اتهام کشتن همسر مادرش را زیر سوال برده و با مقایسه این حکم با حکم محمد علی نجفی؛ شهردار اسبق تهران برای خواننده مذکور مظلوم نمایی کرده و به تحریف واقعیت پرداختهاند.
اخیرا بعضی از شبکههای معلوم الحال آن ور آبی، با ژست عدالت طلبی، حکم اولیه اعدام برای حمید صفت خواننده موسیقی پاپ به اتهام کشتن همسر مادرش را زیر سوال برده و با مقایسه این حکم با حکم محمد علی نجفی، شهردار اسبق تهران، برای خواننده مذکور مظلوم نمایی کرده و به تحریف واقعیت پرداختهاند؛ بدین صورت که چگونه کسی که میخواهد از مادرش دفاع نماید و همسر مادر را تنها هُل داده و منجر به فوت او شده به قصاص و اعدام محکوم میشود، در حالی که محمدعلی نجفی که همسر خود را به ضرب گلوله از پا درآورده، تنها به 6سال و نیم زندان محکوم شد!؟
این در حالی است که این شبکههای معاند با زیرکی موزیانه، حکم اولیه نجفی مبنی بر قصاص و گذشت خانواده همسر ایشان را پنهان کرده تا به گونهای فضای تحریف آلودی از واقعیت را به جامعه تزریق نمایند. حکم زندان برای آقای نجفی بدین خاطر بود که با بخشش از سوی اولیای دم تنها جنبه عمومی جرم باقی مانده بود. بی شک اگر اولیای دم خانواده مقتول در پرونده حمید صفت نیز از قصاص او بگذرند، او هم از این حکم اولیه رها خواهد شد.
سردمداران این رسانههای معاند با این قبیل جریان سازیها در پی آن هستند تا روایت تحریف شده را جای واقعیت نشان دهند؛ تاجایی که با بررسی خط خبری آنها میتوان پی به نوعی از تحریف و بازنمایی اخبار از واقعیتها رسید به طوری که تنها بخشی از واقعیت را با انگیزه و اهداف از پیش تعیین شده نمایش میدهند.
تحریف واقعیت در رسانه، متاسفانه یک واقعیت اجتماعی است و از آنجایی که مخاطبان هر لحظه در معرض انبوهی از اخبار و اطلاعات هستند، فرصت تحلیل و تفسیر را پیدا نمیکنند و به جای آن، رسانههای غیرهمسو و معاند، با ارائه تحریف و تحلیلهای هدفمند از این فرصت به وجود آمده نهایت سوء استفاده را میکنند. برهمین اساس بسیاری از ما مخاطبان وقتی برخی از اطلاعات و اخبار را میخوانیم، ممکن است بهشدت ناراحت، خشمگین و غمگین شویم. این واکنش هیجانی همان نتیجهای است که مدیران و سردمداران آن رسانهها انتظارش را میکشند. زیرا آنها قصد دارند در گام اول احساسات ما را تحریک کنند و در گام بعدی رفتار موردنظرشان را انجام دهیم.
اما چگونه باید با تحریف واقعیتها در اینگونه رسانهها مواجه شد تا به قولی کلاه سرمان نرود و خود دچار تحریف ذهنی از واقعیتها نشویم؟ جوابش آسان است، ولی چه بسا انجام دادنش کمی سخت باشد.
اولین توصیه رایج این است که حداقل یک بار منبع یا منابع خبرها و پیامها را بررسی کنیم. اگر مطمئن شویم که یک منبع معتبر این داده و خبر را فرستاده، تاحدودی از اصل خبر مطمئن خواهیم شد. گرچه هنوز بشر به آن تکنولوژی دست نیافته که تا برنامهای طراحی کند و این مشکل را برای ما حل کند و بگوید کدام اخبار و اطلاعات و روایتها تحریف شده و دروغ هستند و کدام واقعی و راست! لذا هریک از ما مخاطبان، لازم است سواد رسانهای خود را بالا ببریم و تمرین و تلاش کنیم و یاد بگیریم تا دست کم جزئی از تبلیغات و پروپاگاندای رسانهای دشمن نباشیم و بهراحتی فریفته اهداف و انگیزههایش نشویم. لذا با شناخت پیدا کردن از افراد و سردمداران و مدیران آن رسانهها میتوان در قدم اول، اهداف و انگیزه رسانهای آنها را فهمید و در قدم بعدی میتوان با مدل جریان سازی و سبک تحریف و تحلیل آنها نیز آشنا شد.