حجاب کامل بانوان در اسلام

12:38 - 1392/06/02
رهروان ولایت ـ پوشش بانوان در گذر تاریخ ، نمادی از جایگاه زن در هر فرهنگ و تمدنی است . با مطالعه ی تاریخ در می یابیم که زنان در مشرق زمین پوششی محکم تر و کامل تر از زنان غربی داشته و دارند و همین نشانگر این است که ...
کتیبه

پوشش بانوان در گذر تاریخ ، نمادی از جایگاه زن در هر فرهنگ و تمدنی است . با مطالعه ی تاریخ در می یابیم که زنان در مشرق زمین پوششی محکم تر و کامل تر از زنان غربی داشته و دارند و همین نشانگر این است که نگاه مردمان نسبت به زن در سرزمینی چون ایران متفاوت از دیدگاه سرزمین های غربی به مقوله « زن » بوده است . در این مقاله به بررسی وضعیت پوشش زنان در ایران باستان می پردازیم تا روشن شود که حجاب زنان ایرانی ، حتی قبل از ورود اسلام به ایران ، حجابی کامل و در جهان باستان منحصر به فرد بود . نکته اول و مقدماتی در این است که در اوستا ، سخنی روشن و خاص درباره ی حجاب بانوان بیان نشده است . که البته با پیش فرض « تحریف اوستا » توسط موبدان زرتشتی ، منابع تاریخی را بررسی می کنیم .

ویل دورانت در « تاریخ تمدن » پس از بیان آزادی نسبی زنان در برهه ای از زمان ، درباره ی دوران پس از داریوش هخامنشی در ایران می نویسد : « زنان طبقات بالای اجتماع جرئت آن نداشتند كه جز در تخت روان روپوش دار از خانه بيرون بيايند. هرگز به آنان اجازه داده نمی ‌شد كه آشكارا بامردان آميزش كنند. زنان شوهردار حق نداشتند هيچ مردی را، ولو پدر يا برادرشان باشد، ببينند. در نقش هايی كه از ايران باستان بر جای مانده ، هيچ صورت زن ديده نمی ‌شود و نامی از ايشان به نظر نمی ‌رسد. كنيزكان آزادی بيشتری داشتند ، چه لازم بود از مهمانان خواجه ی خود پذيرايی كنند. » [1]

هانرى رونه دالمنى ، دانشمند فرانسوی ، متوفای 1950 میلادی ، پژوهشگر عرصه ی فرهنگ و تاریخ ایران در  « سفرنامه از خراسان تا بختيارى » می نویسد : « اگر به تاريخ مراجعه كنيم مى‏ بينيم كه اين رسم در زمان هاى پيشين هم در ايران معمول بود . زن زردشتى با لباس بيرون‏ بوده و مستورى - پوشیدگی و حجاب - زنان علامت شأن و شوكت و احترام محسوب می شده است. » [2] 

استاد مرتضی راوندی در « تاریخ اجتماعی ایران » پوشش زنان ایرانی زرتشتی را از قول « پیترو دلاواله » خاورشناس ایتالیایی چنین بیان می دارد : « لباس زنان نيز يكسان است و بيش از آن كه به لباس زن هاى ايرانى فعلى شباهت داشته باشد ، شبيه عرب ها و كلدانی ها و همانند ردايى است كه من از ناپل به قصد اورشليم همراه آوردم ، يعنى بدون كمر پوشيده مى‏شود و بر تن فراخ است. چيزى كه به لباس زن هاى گبر ، لطف و ملاحت خاصى مى‏بخشد ، روسرى آنان است كه رنگى بين سبز و زرد دارد ولى بيشتر مايل به زرد است ، زن هاى گبران ، دستار را مانند عربها و كلدانی ها دور صورت خود مى ‏بندند ، درحالى ‏كه يك سر آن از جلو تا كمر و انتهاى ديگر آن از عقب به طرف زمين آويزان است و مجموعاً نماى خوشى دارد. »

دن گارسيا دسيلوا فيگويروا ، متوفای 1621 میلادی ، ایران شناس و پژوهشگر عرصه ی تاریخ ، سیاستمدار و سفیر پادشاه اسپانیا در دربار صفوی می نویسد : « هومر هرجا در تروا از زنان آسيائى سخن به ميان مى‏ آورد آن ها را كاملاً مستور و ملبّس به لباس هاى بلند و آراسته توصيف مى‏ كند . اگرچه پوشش‏ زنان‏ مشرق ‏زمين در قرون اخير بسيار بد و نامطبوع است. » [4] نکته این جا است که ایشان پوشش اصیل زنان آسیایی ( مخصوصاً زنان ایرانی که در طول تاریخ دائماً با یونانی ها و رومی ها مرتبط بودند ) را پوششی کامل معرفی می کند.

گزنفون در « کورش نامه » از قول آراسپ مادی ماجرای یک زن ایرانی را تعریف می کند که شوهرش در جنگ کشته شد . آراسپ به کورش گفت که وقتی خبر مرگ شوهر را به زن رساندند ، « هنوز اين جمله تمام نشده بود كه زن شيون ‏كنان ، پرده از سر بدريد و كليه خدمه ناله و زارى كردند و به شدت بر سر خويش كوبيدند . ما در اين حال تضرع‏آميز ، قسمت اعظم صورت و گردن و بازوى بلورينش را ديديم ، دست‏هايش از حجاب‏ بيرون افتاده و مانند قطعه‏اى جواهر شفاف درخشيدن گرفت‏. » [5] که همین نشان می دهد زنان ایرانی و مخصوصاً این زن در حجاب و در پرده بود . گرچه در اثر شنیدن خبر کشته شدن شوهرش و زاری نمودنش ، فقط صورت و گردن و بازویش آشکار شد . البته آن هم با دقت فراوانی که سربازان کورش هخامنشی در تماشای بدن این زن به خرج دادند ! و البته نمونه ای دیگر در مسیر بررسی حجاب زنان ایرانی ، ملکه وشتی همسر خشایارشا است. در تورات آمده است که خشایارشا در یکی از جشن ها در اثر باده نوشی مست بود . به همین علت از همسر خود ؛ ملکه وشتی ( وستی ) درخواست کرد تا با بدن برهنه حاضر شده و برقصد . ملکه وشتی که نمونه ای از حیای زن ایرانی است ، حاضر به پذیرش این ننگ و ذلت نگردید. خشایارشا نیز به تحریک درباریان ملکه وشتی را رها کرد و با استر ( دختری یهودی ) ازدواج کرد. و در ادامه نیز فاجعه پوریم رخ داد. [6]

و اما حکیم ابوالقاسم فردوسی و بیان کیفیت حجاب بانوان در ایران باستان

سخن گفتن شیرین با مهتران در شاهنامه :

چنين گفت شيريـــن كه ای مهتران
جهانــــديده و كار كـــــرده ســــــران

بسه چيز باشــــد زنان را بهــــــــــی
كه باشنــــــــد زيبـــــای تخت مهــی

يكي آنكه باشرم و با خواسته است
كه جفتش بدو خانه آراسـتـــه است

دگر آنكه فـــــــرخ پســــــر زايـــد اوی
ز شوي خجسته بيفزايــــــــــــد اوی

سه ديگر كه بالا و رويــــــــــش بـود
بپوشيدگی نيـــز خويتـــــــــش بـود

بدانگه كه من جفت خســـرو شدم
بپوشيدگي در جهان نو شـــــــــدم

چوبيكام وبيــــــدل بيامــــــــد ز روم
نشستنش بوداندرين مرز و بــــــوم

ازان پس بدان كامگــــاری رســـــيد
كه كس درجهـــــان آن نديد وشنيد

وز او نيز فرزنـــــــــد بودم چـــــــــهار
بديشان چنان شــــــــاد بد شهريار

چو نستـــــور وچون شـهريار و فرود
چو مردان شــــــه آن تاج چرخ كبود

زجم و فريدون چو ايشـــــــــان نزاد
زبانم مباد ار به پيچــــــــــــــم ز داد

كه هر چار اكنـــــــــون بخاك اندرند
گرازان بمينـــــــوی پاك اندرنـــــــــد

بگفت اين وبگـــــــشاد چادر ز روي
همه روي ماه و همه مشـــك موي

وديگر چنين هست رويم كه هست
يكي گر دروغست بنــــــماي دست

مرا از هنــــــــــــر موي بد در نهـــان
كه آنرا نديدي كس اندرجـــــــــهان

نمودم همين اسـت آن جادوئـــــي
نه ازتنبل و مكـــــر و از بد خوئــــي

نه كس موي اوپيش ازاين ديده بود
نه از مهتران نيز بشنيـــــــــــده بود [7]

همچنین در ماجرای سخن گفتن تهمینه با رستم ، تهمینه چنین می گوید:

چنين داد پاســـــــخ كه تهميــنه ام
توگويي كه از غم بدو نيــــــــمــه ام

يكي دخت شاه سمــــــــنگان منم
زپشت هزبر و پلنگان منــــــــــــــــم

بگيتي ز شاهان مراجفـــت نيست
چو من زير چرخ برين اندكيـــــــست

ز پــــــرده برون كس نديده مــــــــرا
نه هرگز كس آوا شنيــــــــــــده مرا [8]

همچنین در ماجرای آمدن منیژه نزد رستم ، منیژه می گوید که تا به حال آفتاب به بدن من نرسیده است :

منيژه منم دخــــــت افراسيـــــــاب
برهنه نديده تنــــــم آفتــــــــــــــاب [9]

همچنین در شاهنامه ؛ همسران جمشید ، پوشیده روی نامیده شدند. یعنی پوشیده و محجبّه بودند. 

دوپاكيزه از خانه جــــــــــــــم شيد
برون آوريدند لرزان چوبيــــــــــــــــد

كه جمشيد را هر دو خواهــر بدند
سربانوان را چو افـــــــــــــسر بدند

ز پوشيده رويان يكـــي شــــهرناز
دگر ماهـــــــرويی بنام ارنـــــــــواز

بايوان ضحاك بردنـدشــــــــــــــــان
بدان اژدهافش سپـردندشــــــــان [10]

سپاهیان ایران وقتی با هم حرف می زدند و از اسیر شدن زن و فرزندان سخن مگفتند زنان را پوشیده رویان خطاب کردند :

چو پوشيده رويـان ايـران سپــــــاه
اسيران شوند از بد كينه خـــــــواه

زن و زاده در بند تركـان شــــــــوند
ابي جنگ دل پر ز پيـــــكان شوند [11]

پی نوشت :

[1]. ویل دورانت ، تاریخ تمدن ؛ انتشارات علمی فرهنگی ، تهران ، ج 1 ص 434  

 [2]. هانرى رونه دالمنى ، سفرنامه از خراسان تا بختيارى‏ ، ترجمه محمد على فره وشى‏ ، انتشارات امير كبير ، تهران‏ ، 1335 هـ ش ، صفحه 295    

[3]. مرتضی راوندی ، تاريخ اجتماعى ايران ، انتشارات نگاه ، تهران ، چاپ دوم ، ج ‏7 ، ص 101    

[4]. سفرنامه دن گارسيا دسيلوا فيگويروا ، ترجمه غلامرضا سميعى‏ ، نشر نو ، تهران‏ ، چاپ اول ، صفحه 187 ‏

[5]. كوروش‏نامه‏ ، نویسنده : گز نفون ( قرن 4 پیش از میلاد ) ترجمه: رضا مشايخى‏ ، انتشارات علمى و فرهنگى‏ ؛ تهران‏ ، چاپ ششم‏ ، صفحه 128

[6]. کلیک کنید .

[7]. ) شاهنامه ، در فهرست : کشتن شیرین خود را و کشته شدن شیروی ، ص 7118 – 7119 – 7120 

[8]. همان ، در فهرست : آمدن تهمینه دختر شاه سمنگان به نزد رستم ، ص 1101

[9]. همان ، ص 2784

[10]. همان ،  ص 85 ، در فهرست : پادشاهی ضحاک ، 

[11]. همان ، ص 659 ، جنگ نوذر با افراسیاب بار سوم

 

منبع : ادیان نت

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
6 + 5 =
*****