سریال سیاوش/ اگر تختی بود چه می کرد؟ (قسمت اول)

12:40 - 1400/01/29

سریال "سیاوش" از تاریخ 10 بهمن سال 1399 به کارگردانی سروش محمدزاده از شبکه خانگی نماوا پخش شد و در کنار سریال اختصاصی دیگر این پلتفرم یعنی "قورباغه" مورد توجه بسیاری از مخاطبین قرار گرفت. در بین بازیگران سیاوش، چهره های نام آشنایی مانند رضا کیانیان، میلاد کی مرام، مجید صالحی و ترلان پروانه به چشم می خورد.

نقد سریال سیاوش

سریال "سیاوش" از تاریخ 10 بهمن سال 1399 به کارگردانی سروش محمدزاده از شبکه خانگی نماوا پخش شد و در کنار سریال اختصاصی دیگر این پلتفرم یعنی "قورباغه" مورد توجه بسیاری از مخاطبین قرار گرفت. در بین بازیگران سیاوش، چهره های نام آشنایی مانند رضا کیانیان، میلاد کی مرام، مجید صالحی و ترلان پروانه به چشم می خورد.

انتخاب چنین بازیگرانی صرفا به قصد جذب مخاطب با نام های بزرگ نبوده و سیاوش توانسته از اکثر بازیگران مشهور و گمنام خود بازی قابل قبولی بگیرد. یکی از نقاط قوت سریال را می توان انتخاب بازیگر متناسب برای هر نقشی دانست (مانند انتخاب مرجان اتفاقیان در نقش یک دختر معصوم). همچنین اکثر بازیگران مطرح این سریال را در نقش های مورد انتظار از آن ها می بینیم؛ به عنوان مثال رضا کیانیان در نقش یک پیرمرد هفت خط ظاهر شده و میلاد کی مرام در نقش کلیشه ای خودش، یک پسر غیرتی بی اعصاب و خشن ولی عاشق پیشه بازی می کند (بعدا به تفصیل به شخصیت سیاوش و میلاد کی مرام خواهیم پرداخت). اگرچه در نگاه اول بازی مجید صالحی در نقش یک "گنده لات" متفاوت جلوه می کند، اما با گذشت زمان همان شخصیت کمیک همیشگی معمول را از وی خواهیم دید.

داستان سریال در مورد کشتی گیریست که به خاطر تامین مخارج عمل جراحی کبد نامزد خود، با انتخاب هایی مسئله دار مواجه شده که با روحیه پهلوانی او دچار تعارض است  و بین دو راهی های اخلاقی "خیر و شر"  و "توجیه وسیله توسط هدف" گیر می کند. از این لحاظ، "سیاوش" در زمینه فیلمنامه نیز مانند استفاده از بازیگرانش کلیشه ای و بعضا قابل پیش بینی عمل کرده است ونمونه های زیادی از درون مایه "آدم خوب در شرایط بد" را در فیلم و سریال های داخلی و خارجی شاهد هستیم. این پیروی بی چون و چرا از کلیشه ها در زمینه دیالوگ ها نیز اعمال شده و مخصوصا در مکالمه های عاشقانه، جملاتی تکراری و تهوع آور را می شنویم  که ظاهرا فیلمنامه نویس با جستجوی عبارت "اس ام اس عاشقانه" در اینترنت به آن ها رسیده  و عینا کپی کرده است.

این سریال همسو با جریانی که اخیرا در فیلم و سریال های ایرانی باب شده، به پدیده لمپنیزم پرداخته تا باز هم با استفاده از حربه های امتحان شده، مخاطب بیشتری را جذب کند. البته رویکرد سریال نسبت به این مقوله کاملا مثبت یا منفی نبوده و می خواهد با ایجاد فضای 2 قطبی، لات خوب را "سیاوش" در مقابل لات بد "صابر" معرفی کند. در کنار موضوع "الواطی" که به نوعی تم سریال حساب می شود، سیاوش به معضلات اجتماعی دیگری مانند عدم حمایت دولت از ورزشکاران، صیغه های چند ساعته و فروش اعضای بدن اشاره می کند.

تعداد زیاد شخصیت های فرعی و عدم معرفی صحیح و توضیح نسبت آن ها با یکدیگر برای مخاطب، یکی دیگر از اشکالات سیاوش است. این سریال با وجود این حجم و تعداد سوژه و شخصیت، از ایجاد درام عاجر است و مجبور می شود به رسم معمول فیلم و سریال هایی با این سبک و سیاق، به وسیله دعوا، داد و بیداد، ناسزا و دیالوگ های پینگ پنگی به همراه دوربین لرزان برای مخاطب هیجان و رغبت برای ادامه سریال محیا کند.

داستان سریال در مورد کشتی گیریست که به خاطر تامین مخارج عمل جراحی کبد نامزد خود، با انتخاب هایی مسئله دار مواجه شده که با روحیه پهلوانی او دچار تعارض است  و بین دو راهی های اخلاقی "خیر و شر"  و "توجیه وسیله توسط هدف" گیر می کند. از این لحاظ، "سیاوش" در زمینه فیلمنامه نیز مانند استفاده از بازیگرانش کلیشه ای و بعضا قابل پیش بینی عمل کرده است. سیاوش می خواهد با ایجاد فضای 2 قطبی، لات خوب را "سیاوش" در مقابل لات بد "صابر" معرفی کند. در کنار موضوع "الواطی" که به نوعی تم سریال حساب می شود، سیاوش به معضلات اجتماعی دیگری مانند عدم حمایت دولت از ورزشکاران، صیغه های چند ساعته و فروش اعضای بدن اشاره می کند.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
6 + 0 =
*****